بنام خالق رنگ سبز

صدای شیپور بهار که اوج می گیرد، جوانه های پای در رکاب خیزش محکم کرده نیز، در اعماق خاک سرد و سفت آنرا حس کرده، حرکت می آغازند، تا رستاخیز سبز را در سمفونی طبیعت متکثر جوانه ها، رقم زنند، و به انسان مدعی "اشرف مخلوقات" درس پذیرش تنوع و تکثر، اثر رستاخیز جمعی و تحمیل زندگی به زمستانی سرد و دراز و... را بیاموزند؛

چقدر زیباست که هرساله طبیعت، معلم انسان می شود، تا به او درس آفرینش بهار را بیاموزد، و یادآوری کند که برای حس زندگی، باید گوش و چشم باز کرد، و نگذاشت اوراد مرگ و نیستی، که صبح تا به شام توسط پیام آوران مرگ و خمودی در گوش زمینیان تلقین می شوند، باعث شود تا انسان غلبه فصلی سرد از رخوت و بی حرکتی را باور کند، و فرصتی یابد تا خود را برای تمام فصول تمدید و ماندگار نماید.

طبیعت به ما می آموزد که وقتی جوانه ها رشد را آغاز کنند، نرمی و آسیب پذیری اشان مانع از حرکت شان نخواهد شد و آنان حتی پوست اسارتبار چوبین، به همراه زمین های یخ زده و سفت را از هم خواهند درید، و زندگی را به رخ غول سرما خواهند کشید؛ دست و پا زدن زمستان، و کشتارش در ابتدای خیزش بهار جوانه ها، هرگز موفقیت آمیز نخواهد بود، هرچند جوانه های بسیاری در این بین یخ زده، خواهند مُرد، اما در نهایت این کثرت جوانه های پرشور برای زندگی دوباره است که بهار سبز زندگی را، بر جمود و سردی و رخوت پیروز خواهد کرد، و بهار آمدنی است، چه زمستان به آمدنش رضایت دهد، چه ندهد.

در این نقطه ی اوج، که پرچمی سبز از جوانه ها، نویدگر بهار شده است، نیایشگر خیزش جوانه های تازه رو می شویم، که رویش زندگی دوباره را به انسان خسته از سکون، هدیه می دهند، و حتی در غیبت غنچه های طعمه یخ زمستانی شده، بهاران باز خجسته و پیروز است، و این نوروز است که طلیعه دار تغییر می شود. شکوه بهار، و راز و رمز بیدار کننده اش، پیشینیان ما را بر آن داشت تا بر این لحظه گرانقدر، گاهدار و هوشیار  باشند.   

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.