مستم به دزدیده نگاهی، در انتظار نگاهت
قهرم به دیدن رویت، نگاه نتوانم کرد، مستم به دزدیده نگاهی، در انتظار نگاهت
کنون که لب بسته ایی، تو در روزه ی سکوت منم که ناله زنانم، به انتظار نگاهت
می خوانمت به عشق، در صبحدم هر وعده ی دیدار نیایدم به نظر، گوشه نگاهی به داد، ز بیداد نگاهت
این روزها به سان آتشفشان شدم گاهی به هر جرقه ایی شعله کشمُ، سوزان ز آرزوی نگاهت
شاید که بر سبیل نافهمی از تو است، گشتم نگاهبان، به انتظار نا بوده، و یا نیست، نگاهت
خواهم که گم شوم در غبار باد های وزنده، فراموشت کنم و گم شوم از محدوده ی نگاهت
خوشا بحال گم کرده های راه و چاهِ چشم های سیاهت، هرگز نه به دنبال تو، و نه به انتظار نگاهت
بَدا به حال ما که کشیدیم، سرمه عشقت به چشمِ خود، کنون شده خشک چشم ما، در انتظار نگاهت
سروده در تاریخ 7 خرداد 1398