تعارف ندارد مسلمانان! 

گروهی از ما مسلمانان دیروز، در 18 اردیبهشت ماه 1400 خورشیدی کابل را با خون دخترکان مظلوم هزاره غسل دادند، و ده ها دانش آموز مدرسه دخترانه "سید شهدا" که اکثرا از اقلیت هزاره های شیعه خراسان، و باشندگان در منطقه دشت پرچی (برچی) کابل اند، مورد حمله بمب های گروه های مسلمان مبارزی که برای کسب و توسعه قدرت در افغانستان مبارزه می کنند، قرار گرفته، و به صورت جمعی کشتار و نسل کشی شدند، این نیز لکه ننگ جدیدی بر دامن انسانیت و مسلمانی کسانی خواهد ماند که از طالبان و داعش حمایت می کنند؛ این صحنه ها فریادگر مظلومیت دخترکانی است که برای تحصیل علم به مدرسه رفتند، و با توجه به نگرش های اسلامی ناشی از فکر خانه نشین کردن زنان، در جامعه اسلامی، و همچنین نگرش های فاشیستی نژادپرستانه، مورد حمله بی رحمانه قرار گرفته، و جمعی به خاک و خون کشیده شدند. حمام خونی که در واکنش به آن تنها می توان گفت تف بر این ایدئولوژی و آیینی که اجازه می دهد، چنین کشتاری از نوجوانان دختری کرد که، تنها گناه شان، از نژاد هزاره و شیعه بودن، و به مدرسه رفتن می باشد.

امارت اسلامی ظلم طالبانی، با پایمردی یگانه مرد دره پنجشیر، در آخرین نقطه های پایانی موفقیتش متوقف شد، تا سرزمین آلوده شده به قتل، کشتار و جنایتِ درازدامن متجاوزین به حریم انسانیت، نتواند، آخرین حلقه را از زنجیر اسارت خود، بر حلقوم مردم مظلوم خراسان و افغانستان اندازد، تا این بنای ویران شده از تجاوز شوروی سابق، و خودخواهی مجاهدین را، با سلطه مزدورانی مجهز به دلارهای نفتی منطقه خلیج فارس، و دسیسه نظامیان خون آشام ریش بلند پاکستانی، ویران تر از قبل نمایند، و از پس آن استقامت بابک وار احمد شاه مسعود و یارانش بود، که از گوشه گوشه ی دنیا به کمک آمدند، و بساط این جرثومه های خونریز را از عرصه فرهنگ و انسانیت خیز خراسان و افغانستان پاک کردند، تا از سلطه ناپاک این خشک مغزان متکبر، جاهل و بیرحم انسان نما، نجات یابند، تا امارت اسلامی اشان به حلقه ایی از امارات های جنایت و بدوی گری در عصر علم و ارتباطات وارد نشود.

دوره حاکمیت طالبان بر افغانستان بروز یک صحنه برهنه از ظلم، کج فهمی، بی رحمی، جنایت، بدوی گری، کشتار، تسویه نژادی و... بود که جهان را به وجود چنین غده سرطانی در افکار خیزش های دینی از این دست آگاه کرد که در سایه درفش منقَّش به "شهادتین" چه تراژدی خونین و سفاک واری می توان بروز یابد؛ این بود که دنیا آمدند تا این لکه ننگ را از دامن بشریت پاک کنند، اما صد افسوس که پشتبانان این نهضت اسلامی که ریشه در یک تاریخ کج فهمی و دوری مسلمانان از انسانیت شکل گرفته است، مدافعان فراوان و سرمایه و سلاح قابل توجه داشت، اینان زیر فشار بمباران ها و سیاست بازی های غربی، و چشم پوشی آنان از سرچشمه های این آب آلوده به جهل، زنده نگه داشته شدند، و حتی در ایران نیز عده ایی آنان را "جنبش اصیل" نامیدند، در حالی که اصالت آنان تنها در یک تاریخ خونریزی و ظلم بود و هست، جنایت دیروز کابل پرده دیگری از وحشی گری و خروج یک مسلمان از مدار انسانیت را بر پرده رسوایی از کشتار کثیر دخترکان نوجوانی را به دید همگان کشید، که برای تحصیل علم روانه مدرسه شدند، و با زبان روزه، دیگر باز نگشتند، تا خوی غیر انسانی برخی از ما مسلمانان را به چشم تمام جهان کشیده، و نشان دهند، چقدر انسان در سلطه تفکر مذهبی خود، می تواند، درنده و در حیوانیت غرق شود.

کشتار بیرحمانه دختران دانش آموز در "دشت پرچی کابل" پرده از تزویر کسانی برداشت که به طالبان و جنبش های اسلامی از این دست، دفتر و امکانات می دهند، تا پایه های آنان را در منطقه ظلم خیز خاورمیانه محکم کنند، تا مثل غده ایی سرطانی، جامعه انسان های صلحجو و اهل عرفان و معرفت خراسان را به سوی زخم های پر چرک خون و خونریزی هدایت و ماندگار کنند.

 از زبان این دخترکان مظلوم یک شاعر هم تبار خراسانی گفت :

  کفن کن خسته و دلتنگ مادر

   مرا در زیر خاک و سنگ مادر

   بغل کن زیر چادر کابلم را

   ببر یک‌ جای دور از جنگ مادر

Click to enlarge image DkurbpDWsAEFbsO.jpg

در حالی که قرآن به قلم قسم می خورد، مسلمان دانش آموز را با قلمش در خون غسل می دهد

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.