چاپ کردن این صفحه

بیکسی دریای جوشان است، اینچنین غَلتانُ سَرگردان شده

07 ارديبهشت 1403
Author :  

وه چه رسواییست که دامنگیرِ شب هایم شده

زِنده زِنده مَرگ، گریبانگیرِ لب هایم شده

دوستی را من نمی بینم بدین ظُلمتکده

سوگواری ذکر این شب های بیپایان شده

 

قلبم از سِّرُ اَسرار مَگو، بین پر شده،

دولتِ بی آشنایی، بر دَرم کاشان شده

در جهانِ سّرُ اَسرار جهان، من گم شدم

وه چه خوش گم کردنیست، این چموش پی شده

 

کس نبود او، از برای این هزاران چون منی بیکس شده

بیکسانی که دوای دردشان باشد همان دردِ شُدِه

کس نخواهم، بیکسی خود بخت و اقبال من است

عشق را وا می گذارم، از برای آن همه با کَس شده

 

من به خود نآمدم اینجا، این چنین مُفلِس شده

وعده ها دیوانه ام کرد، باغ های سبزُ سُرخِ رو شده

وادی عقلُ دلُ عشقُ جنون را میگذارم پشت سر

بیکسی دریای جوشان است، اینچنین غَلتانُ سَرگردان شده

 

به نظم در آمده در 7 اردیبهشت 1403 خورشیدی در استقبال از این دو بیت شعر سروده توسط عارف و فیلسوف ایران زمین، جناب دکتر سید عبدالحمید ضیایی که فرمودند : "هرچند بی تو هیچِ محض و با تو بسیارم      شک می کنم گاهی که آیا دوستت دارم؟"  منبع : درد جاودانگی  https://t.me/abdolhamidziaei  

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی

موارد مرتبط