در دامن مهرت گرفتار آمدیم

خدایا در دایره تنگ امتحانت آنقدر در فشار نگاهمان داری که از تنگی اش صبر واپس نهاده به عصیان در آمده و از دایره بندگی ات هم بیرون زنیم و در کسوت کفر درآییم؟! نمی دانم آن موقع چه حالی خواهی داشت، وقتی بنده ایی از بندگانت عصیان می کند و از دامنت مهرت، به دام شیطان پناه می برد؟ خوشحال خواهی شد؟! امتحانی که به رفوزگی ما منتهی شود، به چه درد می خورد؟! خدایا همان گونه که در بین خلق خود پوشناننده عیوب ما هستی، در نزد خود هم ستّار باش و کم کن این امتحانات سخت را، چهره رسوایمان بعد از رفوزگی به چه دردت می خورد. خدایا در دایره تنگ مخلوقاتت گرفتار آمدیم، از تو به تو فرار می کنیم چرا که مفّر دیگری نیست. راهی نداریم جز دامنت، و البته در این دامن مهرت گرفتار آمدیم.  

 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.