تفاوت بین من و تو

خدایا چقدر با جانشینان و همپیمانانت بر زمین متفاوتی، تو برعهد خود آنچنان استواری که بزرگترین پیمان شکنی ها را از ما می توانی تحمل کرده و می توانی به امید بازگشت ما به پیمان تا پایان عهد، براستمرار صبر خود بمانی و هرگز بر شرایط زمانه نشوری و بر پیمانت سخت استوار بمانی؛ حال آنکه ما حتی به کوچکترین سوظنِ شکستن پیمان، پیمانه، می و میخار را یکجا بر زمین می کوبیم و می شکنیم. این است تفاوت بین من وتو؛ در حالی که ما هم باید از تو باشیم و لابد مَثَلِ تو؛ با این توصیف چگونه می توان خود را همچون تو بدانیم که فی الواقع نیستیم؟! چگونه برای خود وسعت عملی در امتداد تو قایل شویم؟! که تفاوت بین من و تو از زمین تا فلک الافلاک است. چگونه می توانم به نامت عهدی بندم و یا عهدی شکنم. صبر تو بر پیمان تا حدی است که شاعر به تعجب می فرماید، «عجب صبری خدا دارد، من اگر جای او بودم » آری من اگر جای او بودم هرگز همچون او عهد شکنی ها را تحمل نمی کرد و همان بهتر که جای او نیستیم و امیدوارم کسی با مشخصات من در جای او نباشد که او را تنها خود سزاوار خود است و بس.

 

+   بدست mostafa111 در ژوئن 19, 2015 | 

+ نوشته شده در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 4:17 AM توسط سید مصطفی مصطفوی  | نظرات

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.