جناب آقای مصباح یزدی! از اهل علم بعید است مریدان را بدین سو بخوانند؟!
"(سه شنبه ۱۸ اسفندماه ۹۴ آقای مصباح یزدی در دفتر آقای سعید جلیلی) من کسی را ندیدم در بین دوستانی که دیدم، مثل جناب سید حسن نصرالله باشد نسبت به مقام معظم رهبری. میفرمود شما خیال نکنید ما منتظریم آقا امر کنند تا ما یک کاری را انجام دهیم. احتمال بدهیم که کاری را دوست دارند انجام میدهیم. چون برای ما ثابت شده که خدا به ایشان فهمی و بصیرتی داده که چیزهایی میفهمند و ما نمیفهمیم. او جز رضای خدا چیزی نمیخواهد. یعنی اگر احتمال بدهیم ایشان چیزی را دوست دارند، دنبال آن احتمال میرویم. چه برسد به اینکه دستور بدهد .خاک بر سر منی که دستور بدهد این کار را بکن و من تمرّد کنم. بفرمایند این کار را نکن، با کمال پررویی عکسش را عمل کنم. چقدر آدم میتواند پست بشود؟ من و شما باید سعی کنیم این وظایف را در هرحالی خوب بشناسیم. آنچه میتوانیم و قادریم عمل کنیم. برای من چه ربطی داشته باشد، اصلا تو چه داری؟ تو کی هستی؟ اگر میخواهی چیزی باشی، او باید تو را بالا ببرد. پس باید کاری کنی که او دوست دارد (1)"
جناب آقای محمد تقی مصباح!
این نوع طرز تفکر "مریدی و مرادی" و عمل بر اساس ذهن خوانیِ "مراد" که آن را شما علیرغم نظامِ استقرار یافته اسلامی با همه قوانین و دستگاه هایش تبلیغ و تجویز می کنید، اگر پا بگیرد آیا سنگ روی سنگ باقی می ماند؟!! آیا در این کشور "مراد" کم داریم؟! و اگر هر "مریدی" برای عمل به ذهن خوانی مراد خود روی آورد و از روی این ذهن خوانی ها اقدام کند آیا کسی از اکابر و بزرگان رقیب باقی می ماند؟!!، و اگر این اقدام خطرناک در یک طرف پا بگیرد آیا در بین رقبا هم کسانی یافت نخواهند شد که جوابش بدهند؟!! و ادامه تسلسل وار این حرکت آیا از جامعه امن و قانونی چیزی باقی خواهد گذاشت؟!! البته شما با نظریه تکقرائتی (2) که دارید شاید خواهان حذف رقبا به تمامی باشید ولی از قانون چیزی باقی نخواهد ماند و تضمینی هم برای بودن شما بعد از رقبای تان نخواهد بود که پایگذاران چنین بنای هرج و مرجی خود از آن مصون نخواهند بود.
در این جامعه یی که شکاف و رقابت به حدی رسیده که رهبران برخی جناح های داخل نظام، به خون طرف مقابل خود در داخل نظام، تشنه اند تا جایی که بزرگِ خاندان بنیانگذار انقلاب (ره) و جانشین ایشان در بین اهل بیت کرامش و... جناب آقای سید حسن خمینی را در عین شایستگی های ذاتی، علمی، حوزوی، حق اخلاقی اش بر این نظام و مردم، سوابق درخشان، تایید مراجع عظام و... در یک اقدام کاملا جناحی و خودخواهانه نمی توانند احراز صلاحیت کنند (3) که تا در برابر رای مردم قرار گیرد و احتمالا بر مسندی مشورتی و تصمیم گیر بنشیند و... و در مقابلش آدم های بسیار کوچکتری از همین فیلتر جناحی می توانند احراز صلاحیت شوند و...
و یا شخصیتی مثل آقای هاشمی رفسنجانی را که از استوانه های نظام و انقلاب و مورد تایید بنیانگذار و رهبری فعلی هستند را رد صلاحیت می کنند (4) و یا فرزند فاضل بنیانگذار انقلاب (5) و فرزند برومند جناب سید روح الله خاتمی جناب سید محمد خاتمی را ممنوع الهمه چیز می کند و... و در مقابلش غارت گران بیت المال و منحرفین و انجمن حجتیه ایی ها گشاده دست راست راست می گردند و... آیا تجویز اقدامات غیر قانونی عاقلانه، حکیمانه، فیلسوفانه، اخلاقی، دینمدارانه و... است؟!!
اگر چنین روندی که شما به تبلیغش سخن می گویید شکل گیرد آیا امثال "سعید عسکر" (6) کم اند که دست به جنایت های خونین دوباره در درون نظام بزنند، آیا آن موقع خود شما هم احساس امنیت خواهی کرد که تنها پس از رحلت امام (ره) از گرد راه رسیدی و قصد داری انقلابیون و السابقون را کنار بزنید و مصادر این انقلابِ خون را از "خون داده ها"، "جنگ رفته ها"، "انقلاب کرده ها" ، "زندان رفته های رژیم گذشته" و... بگیری و آن را به مصادره خود و یاران تربیت شده اتان در آورید؟!!
جناب آقای محمد تقی مصباح!
تاریخ نشان داده است که این تیغی که شما برای رقبای سیاسی خود تیز می کنید، دو لبه است و ابتدا ممکن است سر رقیب را ببرد، ولی بعد از رقیب نوبت تئوریزه کنندگان و فراهم کنندگان آن نیز سر خواهد رسید، همانگونه امروز شر القاعده، داعش و... گریبان تئوری پردازان و فراهم کنندگانش را هم گرفته و رهایشان نخواهد کرد تا به نابودی اشان بینجامد (7).
پس چنین تئوری عملِ غیر قانونی را تجویز نکنید که ممکن است در مرحله اول دامان رقبای سیاسی شما را بگیرد ولی در مرحله بعد خود شما و دست پرورده هایتان را هم طعمه خود خواهد کرد و در گردابش فرو خواهد برد، این قانون خداوندی است که کسی که باد بکارد طوفان درو خواهد کرد، پس بی قانونی و ذهن خوانی و عمل به چنین شیوه ایی را تبلیغ نکنید که هر دو طرف ضرر خواهند کرد، و این یعنی نابودی قانون، و نابودی قانون یعنی نابودی این انقلاب و کشور است (8)؛ و این انقلاب آمد تا جلوی بی قانونی ها و خودکامگی ها را بگیرد که اگر قرار است با این تئوری پردازی ها بی قانونی را حاکم کنید، لطفا به نام اسلام، شیعه، انقلاب انجام ندهید زیرا بی قانونی و هرج و مرج برازنده دشمنان اسلام و انقلاب است.
جناب آقای محمد تقی مصباح!
چون در سلک اهل علمید، این شیوه نگرش از شما بعید است؛ در حالی که از اهل علم انتظار می رود که مردم را به منطق و ملاک های قوی و چکش کاری شده از جمله قانون برای عمل ارجاع دهند و آن را ملاک عمل آنان معرفی کنند، اما شما مریدان خود را برای عمل، به دل هاشان رجوع می دهید که ذهن خوانی کنند و فتوا دهند و به نام رهبری به اقدامات من درآوردی اقدام کنند.
این تئوری شما خیلی خطرناک است و مریدان را حتی از گفته های صادره از دهان ها هم که هزار اما و اگر و تفسیر می تواند داشته باشد، دور کرده و به قانون که عصاره تمام حرف هاست، ارجاع نمی دهید که هیچ، آنها را به ذهن خوانی مرادها و عمل بر اساس استنباط از آن ارجاع می دهد و خدا می داند که هر مریدی از ذهن مراد خود چه خواهد خواند؟!!.
اگر این اسب چموش ذهن خوانی و عمل بر اساس خواسته های مراد های این دنیایی (9) به حرکت درآید و هر کس بر اساس استنباط خود از ذهن این افراد عمل کنند، نتیجه هرج و مرج و جنایت هایی خواهد بود که این اسب چموش سال هاست که هر از چند گاهی در جاهایی در این کشور عرصه داری کرده و خود را نشان داده است و اعمالش در این سال ها به جنایات و اشتباهات "خودسرها" مشهور است (10) و برای آبروی انقلاب، اسلام و کشور خسارت های بسیار به بار آورده است.
تئوریزه کردن این حرکت غیر قانونی، از آنجا که طبق نظر امام خمینی (ره)، عمل خلاف قانون حرام است (11)، خود حرام خواهد بود، و انجام حرام از ناحیه شما به عنوان مسول موسسه امام خمینی (ره) که به نام ایشان، باید تئوری پرداز تفکر ایشان باشید، انتظار نمی رود که مریدان خود را به بی قانونی و اعمال خودسرانه و استنباطی و ناشی از ذهن خوانی ها دعوت کنید.
چشم به دهان مراد بودن ها در تاریخ این کشور امثال "خواجه نظام الملک توسی" ها را از این مردم گرفته است و آنگاه که آن شیعه اسماعیلیه کارد تیز شده توسط مراد خود را در سینه این وزیر آگاه ایرانی که در دربار سلجوقیان حنفی مسلک فرو می کرد، نمی دانست و حتی می توان گفت نمی خواست که بداند که چه کسی را از دسترس این مردم مظلوم دور می کند و به قتل می رساند و تنها می خواست ماموریت داده شده از سوی مراد خود را به انجام رساند (12).
شما که نظام مریدی و مرادی را با این شدت (و شیوه افراطی ذهن خوانی و عمل بر اساسش را) تبلیغ می کنید، احساس خطر نمی کنید؟!! مگر در تاریخ همین انقلاب ندیدید که همین چشم و گوش بستن ها به عقل و درون، و گوش و چشم باز کردن ها در مقابل خواست مراد و منویات دل او، با مجاهدین مبارز زمان طاغوت که الحق مبارزانی سخت کوش و در مبارزه استوار بودند، چه کرد و با تبدیل یک غیر معصوم جایزالخطا به اسم مسعود رجوی به پیر و مراد هزاران مجاهد و فرزندان شیعه این کشور به آلت دست دشمن این آب و خاک (صدام) تبدیل شدند.
از خود نمی پرسید چگونه می توان یک مجاهد مبارز را به این اوج از سقوط کشید که همکاسه دشمن آب، خاک، ناموس و نسل کشور تبدیل کند، آیا چشم و دهان بستن مریدها و تعطیلی عقل نبود که باعث این خسارت شدید به فرزندان غیور و مبارز شد، که آنها را به این ورطه از سقوط کشید؟!! آیا آن مریدی که گوش به فرمان مرادش فریاد مستضعف پرور شهید رجایی را خاموش می کرد، اگر کمی به عقل خود مراجعه می کرد و تنها گوش به فرمان این و آن نبود و تنها کمی فکر می کرد، آیا افراد خائن لایق مرگ نمی یافت که دست به کشتن چنین معلم دلسوزی نزند. حال شما از این هم فراتر رفته و مریدان را به ذهن خوانی مرادشان فرا می خوانید و توصیه می کنید "من و شما باید سعی کنیم این وظایف را در هرحالی خوب بشناسیم. آنچه میتوانیم و قادریم عمل کنیم".
1- http://www.rajanews.com/news/236957
3- http://fararu.com/fa/news/261792
4- http://www.yjc.ir/fa/news/4393141
5- http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=21&page=170
6- http://www.parsine.com/fa/news/267479 http://namehnews.ir/fa/news/120536
8- http://www.hawzah.net/fa/Article/View/86878
9- که از قضا تمام مرادهای فعلی غیرمعصومند و واجد هزاران خطا و بدفهمی های احتمالی
10- http://fararu.com/fa/news/162381 http://aftabnews.ir/fa/news/340596
12- http://mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=89489 poek.tama.ir/myfolder/10069/files/8nzam.ppt
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 14:42 شماره پست: 908 توسط سید مصطفی مصطفوی |
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 23 خرداد 1395
- بازدید: 5965