رادیکالیسم محصول چشمه جوشانِ دائم شیطان

اینان دو روی یک سکه اند سکه ی ظلم به انسان، خدا و رسولانش (ع)؛ یکی به نام مسیح (ع) و دیگری به نام محمد (ص)، اما هر دو بر قامت طمعه های خویش لباسی از رنگِ نارنج می پوشانند و به قربانگاه می برند، یکی در "گوانتانمو بی" و...، دیگری در "موصل"، "رقه"، "حلب"، "چترال"، "کویته"، "شاه جوی"، "رمادی"، "زاریا"، "الجیزه"، "فزان"، "برقه"، و... 

به نمایش های وحشتی که این وحشیان و جاهلان عصر جدید به راه می اندازند که نگاه می کنی، متوجه می شوی که حکایت همان حکایت استثمار انسان است، که آنان انسان را در مقابل قدرت خود کمر خم و مطیع می خواهند، تا حاصل دست رنجش را، و آنچه خداوند برای بشر به ودیعه گذاشته در دست کسانی باشد که زورمندند، فقط ادبیات شان متفاوت است، آن یکی پشت نام مسیح (ع) ایستاده و آن دیگری پشت نام محمد (ص)؛ هدف یکی است به تعظیم کشیدن انسان و غارت او.
اما اگر خداوند می خواست دوباره رسولی برای بشر اعزام کند حتما با او و بشریت سخن از این ظلم می کرد و چنانچه می خواست سخنی ممزوج با قسم با انسان کند، به کمر خم نارجی پوشان در حال هدایت به قربانگاه های ظلم قسم یاد می کرد؛ به رگ های مظلوم آنان آنگاه که خون سرخ و گرم شان در مظلومیت کامل جاری می شد، و به نفس های آخرشان که در اسارت ظلم و بین دست های جنایتکار جلادان جاهلیت وهابی عصر جدید و فولاد به خدمت گرفته شده در پای ظلم، کشیده شد، قسم یاد می کرد.
شروع قرن بیست و یکم این امید را در دل انسان تازه کرد که شاید از زیر خاکسترهای آتش خونبار و سوزنده ی جنگ های جهانی اول و دوم که میلیون ها خون، به ناحق بر زمین ریخت، جوانه های صلح بیرون آید ولی دست هایی از آستینِ جاهلیتِ خشنِ و مدرن وهابی و نقشه های ترسیم شده صلیبی، دست در دست هم دادند و جنگ زرگری به نام 11 سپتامبر به راه انداختند و آتشی به جان منطقه ما و بشریتِ این قرن انداختند، که حکایت سوداگرانانه ایی از شروع جنگ سوم جهانی را تداعی می کند.
این همان حکایت چشمه جوشان دائمی است که شیطان از ابتدای خلقت بشر راه انداخت و این چشمه ی جوشان همچنان می جوشد و جگرپاره های خشم و خشونت و ظلم را به بشریت ارزانی می دهد.

 

+ نوشته شده در دوشنبه هفتم دی ۱۳۹۴ ساعت 5:53 شماره پست: 856 

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
چمران از صیاد می‌گوید ح‌سین ق‌دیانی: خوش به حال سوپرانقلابی‌ها که می‌توانند بین دکتر مصطفی و بی‌جمهو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
در برخی معابر و خیابان‌های برخی شهرهای ایران به وضوح صدای جیغ دختران و زنان به گوش می‌رسد. تو گویی ن...