کی می گه دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجند؟!

حمد ستایش خداوندی را که خلقتی دوگانه و متصاد کرده است؛ انسانی که به نوعی هیچ اراده و اختیاری ندارد، موجودی مختار و مبسوط الید است. در سایه ی تعیین شدن همه چیز توسط خداوند، انسان معین، تعیین کننده بسیاری است، در سایه قدرت لایزال و بی انتهای خداوندی گاه از فرط قدرت و توانایی به اوج غرور از توانایی هایش می رسد، گر چو نیک بنگرد هیچ است؛ ولی واقعیت این است که گاه قدرت انسان تبلوری روشن می یابد. در سایه علم بی انتهای خداوند، گاه به اوج علم و عرفان می رسد، ولی در همان اوج می بیند که هیچ نمی داند؛ ولی واقعیت رسیدن انسان هایی به اوج علم و عرفان انکار ناشدنی است. اگرچه انسان در اوج قدرت و وسعت در عمل را باید به هیچ انگاشت؛ ولی انسان قدرتمند در جهان بسیار بوده، هست و خواهد بود. این از معجزات خداوندی است که انسان و خدا هر دو عرصه یی اختصاصی با قدرتی خاص وجود داشته و هریک در آن عرصه ی مشترک عمل خاص خود را انجام دهند و تضاد و تصادمی هم در کارشان نباشد و دو پادشاه در یک اقلیم بگنجند و به صلح حکومت داری خود کنند، بدون تداخل و تضادی، و البته این به لطف انصاف و عدل خداوندی است که به قوانین طبیعی مامور داشته، و وضع شده اش پایبند است و او خود قانون مدارترین و ضابطه مندترین پادشاه در دستگاه منظم و قانونمندش در هستی است؛ او در اوج قدرت و توانایی بسیار کظم غیظ کننده و صبور است و دست به اقدام خشمگینانه نمی زند و در حدود خود وضع کرده اش متجاوز نیست.  

 + نوشته شده در دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲ ساعت 7:28 شماره پست: 366

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.