جشن های ایرانیان (سده)، حکایت دوگانگی مردم و قدرت
  •  

11 بهمن 1399
Author :  
آتش نماد نور در فرهنگ ایرانی، آنان جشن خود را در کنار نور می گرفتند

ایرانیان فارغ از آنچه در دستگاه قدرت و قدرتمداران می گذشت، انگار در زندگی خود غرق، و خود را بخشی از طبیعت، و با او همراه و همفکر می دیده اند. جامعه ایران پیش از فروپاشی، که با هجوم نظامی، فکری و اجتماعی اعراب به خود دید، جامعه ایی کشاورز و دامدار، با مختصات فکری و اجتماعی خاص آینچنین جوامعی بوده است، و فکر و ذهن ایرانیان در میان زمین و آسمان، و آنچه از روند طبیعت در آن جاری بود، سیر می کرد. این مردم خود را شاهد نبرد خیر و شر، نور و تاریکی و... در طبیعت می دانستند، تا تولد و مرگ این شاه و یا آن سردار در فلان نبرد و یا توطئه این و آن در قبال آنها؛ آنان حتی تولد زرتشت را که پیام آور نیکی در گفتار و کردار و افکار برای آنان بود، را نیز آنچنان که باید و درخور، یاد نمی کردند، و باید گفت در گیر و دار افراد متمرکز و متوقف نشده بودند؛ بلکه غرق در روند طبیعت جاری در محل خود بودند، و نبردی که بین نور و تاریکی، خیر و شر در آن جاری بود، و توسط خادمان هر یک از این دو قطب، راهبری می شد. آنان خود را مقهور طبیعت، و زندگی شان را حاصل نبردی می دانستند که در آن جریان داشت، از این روست که بر پیروزی نور و خیر نیایشگر و شاد، و در جشن بودند، و آن را با پایکوبی خود در کنار آتش همراهی می کردند، لذا آنچه در تاریخ ایرانیان دیده می شود، جشن ها و مناسبت هایی است که آنان همزمان با غلبه نور در طبیعت شادشان می کرد و بر شکست نور، تا پیروزی بعدی صبورانه می ماندند، تا زمانی که خود شاهد غلبه نور شوند، و یا آن را پیش بینی، و یا به انتظار می نشستند، تا شادی را به زمان خود، به اوج رساندند.

جشن های عمده ایی که در تاریخ این مرز و بوم دیده می شود، شامل جشن نوروز [1] که شروع بهار طبیعت و در نتیجه بهار دل ها و از همه مهمتر آغاز فصل کار است، یا جشن یلدا [2] که ابتدای آغاز پایان شب های طولانی و سرد زمستانی سخت و میخکوب کننده برای فلات نشینان ایران است، و جشن سده [3] که در نبرد بین قدرتمداران طبیعت، می رود تا سرما را مغلوب کند، و روزگار گرم،و شروع خیزش نور، ابتدای خود را کم کم نشان دهد، یا جشن مهرگان [4] که در دهم مهرماه به مناسبت اعتدال پاییزی و تساوی طول شب و روز (نور و تاریکی) جشن گرفته می شد.

در فرهنگ نیاکان ما، عزا و عزاداری و علی الخصوص عزای بر افراد، دیده نمی شود، آنچه هست پیروزی نور است، که بزرگ داشته می شود، و شکست ها و غم ها در حکمت این مردم، شاید باید مسکوت مانده و به فراموشی می رفت؛ یادآوری آن را مخل پیشرفت و زندگی عادی خود می دانستند. این روند را در زندگی برادران آریایی آنان، در میان هندوهای هندوستان هم می توان اکنون دید، که به عنوان یک فرهنگ سنتی، هنوز پابرجاست و آنرا بعنوان یک درونمایه فرهنگی و فکری حفظ کرده اند، زیرا آنان به اندازه برادران ایرانی خود در معرض هجوم های بنیان کن، مثل حمله رومیان، چنگیز، اعراب و... نبوده اند لذا خلوص فرهنگ باستانی را در بین هندی ها بیشتر از ایرانیان می توان دید. از این روز هندیان هم مانند ایرانیان تولد خدایان و بزرگان خود را جشن می گیرند، تا این که بر فقدان و عزای شان به غم بنشینند.

این است که در این سوی فرهنگ آریایی و در فرهنگ اصیل ایرانی جشن ها به وفور است، و عزا را نمی توان دید، ایرانیان به غیر از چهار جشن عمده خود، که جشن های نوروز، مهرگان، سده، یلدا بوده است، هر ماه نیز در شامگاه دهمین روز هر برج، که آن را "آبان" می نامیدند جشن های خاص خود را داشتند. دهمین روز بهمن نیز "آبان" این برج بهمن، و همچنین جشن سده است که از اعیاد مهم چهارگانه ایرانیان بوده است. که در صدمین روز از شروع سرما، که دیگر می رود تا گرما و نور خود را بنمایاند و پیروزی اش را نشان دهد، ایرانیان در این ابتدای پیروزی، جشن می گرفتند.

گرچه ایرانیان ملتی دامدار و کشاورز بوده اند، اما دو طبقه ارشد، همواره بر آنان حکمرانی می کردند، طبقه نظامیان که خادمان درگاه شاه و گوش به فرمان همایونی بودند، تا منویات دل او را تامین نمایند، و طبقه دوم که روحانیون بودند که بر فکر و ذهن مردم، به نیابت از خداوند حاکم بودند، و علاوه بر تئوریزه کردن وضع حاکم، و توجیه آن، که نظامی طبقاتی و ظالمانه بود، و حرکت ایرانیان در بین طبقات را محال می کرد، تامین کننده نیروی جنگی و تدارک و تجهیزات برای طبقه بالا به لحاظ فکری و تئوری بودند، تا نظام موجود حفظ شود، این بود که کشاورزان و دامداران ایرانی تامین کننده نیروی اصلی سپاه جنگی می شدند، که جامعه ذهنی و فکری اشان با چنین شرایط جنگی، و کشت و کشتار، و عزا و غم مناسبت ماهوی نداشت، آنها در حالی که سرگرم روند آسمان و زمین در بروز طبیعت بودند، باید نیروی سپاهی را تامین می کردند که تامین کننده خواست شاهان و بر کرسی قدرت نشسته گان بود، ولی به رغم این کار در تاریخ ایران و اجتماع آنان نمی توان شاهد جشن یا مناسبتی برای بزرگداشت جنگی، چه پیروزی و چه شکست بود.

این مردم در عین این که بزرگترین امپراتوری جهان را داشتند، لیکن پیروزی در جنگی، آنان را آنقدر خوشحال نمی کرده است، که سال ها بر این پیروزی بزرگداشت و جشن بگیرند، و یا بر شکست و کشته شدنی، آنچنان غمگین و عزادار شوند، و بر آن غم سال ها بمانند. جشن های آنها ناشی از حرکت کلی طبیعت بود چراکه ایرانیان خود را بخشی از طبیعت و همراه در روند آن می دانستند، و در همراهی با آن، میان پیروزی نیروی خیر و نور شاد بودند، و غم و شکست آن را نادیده می گرفتند و به سادگی از کنارش به امید پیروزی در مقطع دیگری می گذشتند. روح و روان آنان بیشتر با طبیعت و نیروهای آن همراه بود، تا با منویات دل شاهان و قدرتمداران و نظامیان، و اگر دو طبقه روحانیان و نظامیان نبودند، شاید این مردم دنیای سیاست و جنگ را به کل به فراموشی می سپردند.

اما به واقع به رغم تحمیل این دو طبقه بر خود، آنان انگار هزاره ها این دو طبقه را به فراموشی سپرده، و با طبیعت و نیروهای خیر و نور در آن مشغول به زندگی بودند، این است که پیروزی و شکست نظامیان و روحانیون، و خدمه تاج و تخت، در اصول زندگی ایرانیان تقریبا بی معنی بوده، و لااقل می توان دید که در جشن های آنان بروزی ندارد، گرچه سپاه ایران با بدنه همین مردم، تا فتح آتن هم پیش رفت و پایتخت رقیب دیرینه و قدرتمند خود را مقهور قدرت خود کرد، و یا در زمانی دیگر اسکندر کشورمان را در نوردید و آن را غارت کرد، ولی نه در اعیاد ایرانیان مناسبت جشن تسخیر آتن را می توان دید، و نه در عزای سقوط پرسپولیس پایتخت ایران، عزاداری خاصی می توان در مناسبت های ایرانی دید، انگار این ملت در جامعه کشاورزی و دامداری خود غرق بودند و فارغ و بی اعتنا از نبرد سخت قدرت و قدرتمندان، زندگی خود را به عنوان بخشی از طبیعت، ادامه می دادند، نه بر پیروزی قدرتمندان آنقدر شاد بودند که مناسبتش را بزرگ دارند و نه بر شکست شان آنچنان غمگین، که تا سال ها بر آن اقامه عزا کنند.

این است که شاید دوگانگی بین مردم و قدرت و قدرتمداران در این مرز و بوم، تاریخی باستانی دارد، و در هم آمیختگی این مردم با زندگی و طبیعت به همان میزان سابقه تاریخی ژرف را نشان می دهد.

جشن سده بر همه ایرانیان و پارسی گویان در ایران، افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان، عراق، ازبکستان، ترکمنستان، پاکستان، سین کیانگ، ارمنستان و.... مبارک باد.

Click to enlarge image Sadeh-festival..............PNG

جشن سده در افغانستان

#دوگانگی_بین_قدرت_مردم

#جشن_سده

#طبیعت_مبنای_جشنهای_ایرانیان

#ایرانیان_عزاداری_عزا

#نبرد_خیر_شر

#نبرد_نور_تاریکی

 

[1] - نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری می‌گویند.  نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، عراق، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است و مردمان آن جشن را برپا می‌کنند. نوروز به عنوان یک جشن قدیمی و کهن از اقوام متعددی در منطقه به ارث رسیده‌است و با رنگ و انگ ویژه، شناسنامه ایرانی به خود گرفته و از آن به عنوان نماد پیوندگر افراد و اقوام ایرانی و ملت ایران یاد می‌شود. ایرانیان نوروز را آغازگر رستاخیز طبیعت، گاه رویش و زایش باغ و بوستان می‌دانند و بر این باور هستند که در نوروز، همزمان با طبیعت، باید روزگار نو و جدیدی را با روان و نگرش نو، در تن‌پوش تازه ای آغاز کنند.

[2] - شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کره شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. نام دیگر این شب «چِلّه» است، زیرا برگزاری این جشن، یک آیین ایرانی‌ است.

یلدا به زمان بین غروب آفتاب ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در یکم دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو می‌کنند. پس از سرو تنقلات، شاهنامه‌خوانی، قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است

[3] - جشن سَده، به لری (سی سیه) یکی از جشن‌های ایرانی، است که در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه؛ یعنی، روز مهر از ماه بهمن، برگزار می‌شود. در شامگاه دهمین روز یا آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از روزهای پیشین در میدان شهر یا آبادی یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، این جشن آغاز می‌شود. در یادکردهای تاریخی این جشن همیشه به شیوه گروهی و با گردهمایی همه مردمان شهر و کوی و روستا در یک‌جا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار می‌شده ‌است؛ مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر انبازی می‌کنند و بدین سان جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است

[4] - مهرگان یا جشن مهر یکی از مراسم و جشن‌های ایران بوده که با اعتدال پائیزی پیوند داشته و در روزهای آغازین فصل پاییز برگزار می‌شده است.این جشن چندین روز طول می کشیده است. در خراسان در سده های گذشته این جشن را با نام جشن سر میزو یا جشن سر برج میزان برگزار می کرده اند. معیار سنجش نخستین این جشن همان زمان برابری شب و روز یا اعتدال پائیزی بوده است اما در طول زمان بر اساس معیارها و ابزارهای سنجش زمان در مکان های مختلف زمان جشن تغییراتی داشته است بطوریکه امروزه نزد زرتشتیان ایران 10 مهر و تا مهر روز از ماه مهر برگزار می‌شود. درمیان مردم خراسان جنوبی اول مهر یا سر میزو و در بین لر‌ها روز ۷ مهر ماه برگزار می‌شود.. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز برگزار می‌شود.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (6)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

در لزوم نجات ایوان باشکوه کسری
Posted: 05 Feb 2021 06:41 AM PST
محمد کوراوند
چون هارون الرشید خلیفه مقتدر عباسی بر آن شد تا ایوان کسری را منهدم سازد برای مشورت در این باره کسی را نزد یحیی ابن خالد برمکی(وزیر ایرانی با نفوذ و باکیاست عباسیان) که آن هنگام در زندان بود فرستاد… یحیی گفت ای پادشاه عرب به چنین کاری اقدام مکن و آن را همچنان به نمونه بگذار تا دلیلی بر بزرگی کار اعراب باشد که چگونه بر خداوندگاران چنین یادگار و بنای عظیمی چیره شدند و چنین ملکی بدست آورده اند. هارون الرشید او را در مشورت و خیرخواهی متهم کرد و گفت زیر تاثیر غرور ایرانی خویش واقع شده است و ایرانیان در هیچ حال از غیرت به ملک خویش دست بر ندارند. و گفت به خدای سوگند آنرا واژگون می سازم! خلیفه نیروهای بسیار بدین کار گرد آورد و شروع به خراب کردن ایوان نمود. برای ویران ساختن آن تبرهایی بزرگ بکار برد و آنها را با آتش داغ می کرد و سرکه بر آن می ریخت و مدتها زمان صرف آن کرد ولی با همه ی اینها از خراب کردن آن عاجز ماند و از رسوایی خود بیمناک شد. او بار دیگر کس نزد یحیی فرستاد تا مشورت کند که چون دست از این کار بردارد. اما یحیی گفت ای خلیفه از این تصمیم منصرف مشو و همچنان به تخریب آن ادامه بده تا نگویند که پادشاه عرب از ویران کردن یکی از بناها و یادگارهای ایرانیان فروماند. که مایه شرمساری در تاریخ خواهد بود. و بدین سان رشید به خبط خود پی برد از ویران ساختن آن دست کشید. در نجات این یادگار شکوهمند بکوشیم طاق خسرو (کسری) تنها ساختمان مسقّف باستانی و طاق ضربی جهان است که پس از قرنها هنوز سر پا باقی مانده است. این تالار با عظمت با فرش بی همتای بهارستان در روزگار ساسانیان نماد تیسفون شهر افسانه ای ایران بود.
شهر تیسفون در ساحل دجله از قرن یکم میلادی تا سال ۶۳۷ میلادی بیش از ششصد سال پایتخت ایران بود که پس از نبرد قادسیه این شهر تاریخی رو به ویرانی گذارد ولی بخشی از ایوان معظم کسری با گذشت قرنها همچنان پابرجا به یادگار مانده است. در حالیکه چندین مرتبه تلاش تاراجگران برای غارت و نابودی کامل این اثر در طول تاریخ ناکام ماند اما وقوع سیل در اواخر قرن نوزدهم بخش زیادی از این تالار را ویران کرد و از آن پس بقایای ایوان و بخصوص طاق عظیم کسری همواره در خطر تخریب بوده است. طی دو دهه اخیر بارها دوستداران این نماد تمدن گسترده ایران زمین نسبت به خطر از دست رفتن آن و لزوم توجه خاص به آن گفته اند اما با کمال تاسف در سال گذشته و همچنین ماه اخیر بخشهایی از سقف اصلی طاق کسری فرو ریخت و دوستداران فرهنگ ایران را آزرده خاطر ساخت.
کم توجهی دولت و حاکمیت به آثار ملی ایران زمین که زمینه ی ایدئولوژیک‌ (سرکوب وطن دوستی) دارد به اضافه ناتوانی دولت عراق این بنا را تا مرز تخریب برده است اما از آنجاییکه در پیشگاه تاریخ فراتر از این خرده سیستم ها، ما صاحبان اصلی این تمدن و فرهنگ کلان هستیم و تاریخ و اصالت این سرزمین نشان داده که در پی همه ی رفت و آمدها و سلسله ها این ایران و تمدنش است که باید پاینده بماند، گروهی از مردم فرهنگ دوست کشور در کارزاری ملی خواستار توجه فوری به این اثر شکوهمند شده اند و در بخشی از آن گفته اند؛ “طاق تمدن و هویت ایرانی، در حالی نفس‌های پایانی خود را می‌کشد که از همیشه بی‌پناه‌تر مانده و شاید این فرو ریختن‌های سالانه‌، فریادهای آخر مادری دردمند است به سوی فرزندان فراموشکارش.”
با این کارزار و مطالبه ملی، حال وظیفه همه وطن خواهان توجه جدی به این موضوع و تلاش برای ایجاد کمیته ای ملی متشکل از انجمن علمی باستان شناسی و کارشناسان میهن دوست میراث فرهنگی است تا با پیگیری رسمی و درخواست همکاری از سازمان یونسکو و مقامات فرهنگی عراق همکاری و همراهی اثربخش در جهت مرمت اساسی و ماندگار این اثر ملی و تمدنی ایران داشته باشند. بدون شک همه وطن خواهان در حد توان خویش با کمک های مالی، فکری و هرگونه خدمت یاری رسان چنین کمیته ای خواهند بود.
یادمان باشد هیچ فرهنگ و تمدنی در دنیا حفظ نشده است مگر به دست صاحبان آن تمدن.
پس هم اکنون به داد “بارگه داد” برسیم.

This comment was minimized by the moderator on the site

تقویمی که دیگر بوی ایران نمی دهد.
تعطیلات رسمی کشور ما به جز عید نوروز همگی مذهبی ، ما حتی یک تعطیلی ملی نداریم که به خاطرش جشن بگیریم گویی اصلا اسطوره ای در این خاک کهن نداشته ایم!!!
روز زن از اعراب! روز مرد! از اعراب روز دختر از اعراب! روز جوان روز ازدواج روز ... و روز فوت آنها هم روز ماتم ماست! روز عزای این مرز و بوم است!
اما تولد زرتشت بزرگداشت کوروش که تمام دنیا با افتخار و سربلندی برخود میبالند که چنین انسان‌هایی بر این کره خاکی قدم نهاده اند و همچنین حماسه آرش و بابک و... هیچ گاه در تقویم رسمی ما نبوده و نیست!!!
گویی اینجا ایران نیست!!! و ما اصلا هویت ایرانی نداریم!!! راستی ما چه هستیم؟! جشن مهرگان ما کجاست؟! جشن سده تیرگان و...چه شد؟! هفته بزرگداشت فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا، امیر کبیر و هزاران هزار پهلوان و اسطوره (رستم، سهراب، پوریای ولی، و ....) و .... کجای تقویم ماست؟!
ما چند بار ایام فاطمییه داریم صفر و محرم و. اما به یاد بابک خرمدین کدام روز تقویم کشور ما تعطیل رسمی است؟!!!
بابکی که بخاطر جلو گیری از حمله اعراب وحشی به ناموس ایرانی قطعه قطعه شد!!! به یاد جنگ قادسیه و بزگداشت کشته شدگان وطن کدام روز در تقویم رسمی ماثبت شده؟! آیا ما واقعا ایرانی هستیم؟!
معلوم است که در نبود گرامیداشت این اسطوره‌ها و وقایع و حقایق تاریخی این سرزمین، حس وطن دوستی می خشکد!!! و آنوقت برای هموطن من پاسداری از حرم اسد مهم تر از دریای خزر و خلیج فارس است!!! اباد کردن کربلا و نجف مهم تر از بوشهر و چابهار است!!! تقویمی که بوی ایران ندهد بوی بی تفاوتی به وطن خواهد داد....
@hargan

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

نامهای پیشین برخی از شهرها و سرزمین های ایرانی که دگرگون شده اند:
اصفهان: گابیان (گی)، اسپهان
دزفول: دژپل
سنندج: سنه دژ
همدان: هگمتانه
آذربایجان: آتورپاتاکان، آذربادگان
عراق: اراک، ایراک (یعنی ایران کوچک)
آبادان: آپادانا، بهمن اردشیر
مشهد: توس، سناباد
موصل: خلوان، بوذاردشیر
سمنان: گومش
نیشابور: رئونت، نیوشاپور
قزوین: کسپین
اردبیل: آرتاویل
بصره: وهشت آباد اردشیر
عشق آباد: اشک آباد
بندرعباس: بندر گامبرون
خرمشهر: خاراکس
دامغان: پات نانه
تهران: ری
هرات: آریا
افغانستان: آریانا
دریای خزر: دریای کاسپین
سمرقند: سمرکند
ازبکستان و ترکمنستان: خوارزم
بخارا: بوکارکودات
جیحون: آمودریا
سیحون: سیردریا
اهواز: هرمزداردشیر
خوزستان: ایلام، انشان
تاجیکستان: سغد
کرمان: کارمانیا
ارمنستان: ارمن زمین: اورارتو (آرارات)
ارس: ارخس، آراز
شیراز: تیرازیس
زنجان: زنگیگان
بجنورد: بیژنگرد (یعنی ساخته شده توسط بیژن)
آباده: اپاتیه
شهرکرد: دهکرد: دژگـُرد
فومن: پومن
اراک: ایراک
مازندران: تپورستان (تبرستان)
آمل: آماردها
بوشهر: رام اردشیر (ریشهر)، لیان
چابهار: چهاربهار
زاهدان: دزداب
رامسر: سختسر
سیستان: سکستان : زرنک
پاکستان: سندستان
سرخس: ساریکا
فارس: پارس، پارسوا، پارسوآش، پارسومش
ارسنجان: ارسنگان، ارژنگان
مرودشت: استخر
بیرجند: بیرکند، بیرگند (یعنی شهر تندر)
قم: کم
گرجستان: ایبریا
باکو: باگان
ایروان: ایروان دشت
مسجدسلیمان: آساک، سیماش
خمینی شهر: همایون شهر، مهربین، کهندژ، اسفریز، ماربین
مزارشریف: بخشی از شهر باستانی بلخ بوده است. با این حساب نامش بلخ است.
بروجرد: باروگرد
سقز: ساکیز
خرم آباد: خایدالو، شاپورخواست
عمان: مگان، مکران
دوبی: دو پی (به معنی «دو بنیاد» که اشاره دارد به بنیاد شهر دوپی در دو سوی خور)
قطر: رویدر
یمن: باذان
عربستان و قطر و بحرین و امارات: دیلمون
آسور: آشور
اربیل: ارویل
دیانا: سوران
پیرانشهر: بَسْوی
گلپایگان: گردپاذگان، وردپاتکان
خوانسار: کانیسار
کربلا: نینوا
آران و بیدگل: آرین و ویگل
شهرضا: قمشه، کمشه
آنکارا: آنکورا
زرین شهر: لنجان
دهق: دهک
برازجان: گرازدان
تربت حیدریه: زاوه
شاهرود: چخره
گرمسار: خواران
ایرانشهر: پهره
قونیه: ایکونیون
جهرم: گهرم
لاهیجان: لاهیگان
گیلان: دیلم
دوشنبه: شومان

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

یکی‌روز شاهِ جهان سوی کوه/ گذر کرد با چندکس هم‌گروه
پدید آمد از دور چیزی دراز/ سیه‌رنگ و تیره‌تن و تیزتاز
دوچشم از بر سر چو دو چشمه‌خون/ ز دودِ دهانش جهان تیره‌گون
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ/ گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
به زور کیانی رهانید دست/ جهان‌سوز مار از جهان‌جوی جست
برآمد به سنگِ گران سنگِ خرد/ همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ/ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز/ ازین طبع سنگ، آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان‌آفرین/ نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد/همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی/ پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه/ همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد/ «سده» نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار
کز آبادکردن جهان شاد کرد/ جهانی به نیکی ازو یاد کرد‎
با فردوسی بنوش

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

برخی توئیت های مربوط به جشن سده در توئیتر :

سهند ایرانمهر @sahandiranmehr · Jan 29
برآمد به سنگ گران‌سنگ خرد
هم آن و هم این سنگ گردید خرد...
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آنشب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
فردوسی
10بهمن /جشن سده


Mehdi Elyasi @melyasi1 · 23h
از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند / که آتشی که نمیرد، همیشه در دل ماست
جشن سده گرامی باد #دهم_بهمن #جشن_سده


Iranshahr_yashar @IranshahrY · Jan 29
جشن سده، مهر روز و بهمن ماه = ۱۰ بهمن
آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خوَرد
«سَده» نامِ آن جشن فرخنده کردز هوشنگ ماند این «سَده» یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار...


Roozbeh Aghajari @AghajariRoozbeh · Jan 29
آبان روز از ماه بهمن را #جشن_سده می‌خوانند و آتشی بزرگ می‌افروزند.
شاد زیوید، دیر زیوید!


Ehsan Aghajani97Flag of Iran @ehsanaghajani97 · 23h
چه زیباست آتش، همانند عناصر اصلی آب و باد و خاک
#جشن_سده در روستای چم یزد، زرتشتیان هر ساله در دهمین روز بهمن که به جشن سده معروف است حلقه‌های بزرگی از آتش درست کرده و به دور آتش به سرور و شادمانی میپردازند. جشن سده یادگار نیاکان خردمند #ایرانشهر...


PAYA @PAYA04711149 رخداد روز ۱۰ بهمن (مهر وهومنه)
۱۱۱۶خ) جنگ قندهار و پیروزی ارتش ایران با فرماندهی نادر شاه افشار
۱۳۶۴خ) تصویب قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی
۱۳۶۹خ) گشایش موزه پست و تلگراف و تلفن (نخستین گشایش سال ۱۳۱۳خ بود)
جشن سده در روز مهر از بهمن ماه (به گفته ای ۵۰ شب و ۵۰ روز تا نوروز)


گُرد آفريد دختر گژدهم @mimblu31976 · Jan 29
۱/امروز ۱۰ بهمن ماه روز جشن سده است فلسفه ی این جشن که در ایران باستان و دین زرتشت گرفته می شود این است که : روز دهم بهمن ماه دقیق ۵۰ روز و ۵۰ شب تا نوروز مانده پس این روز را جشن میگیرند و به نوعی به پیشواز سال نو رفتن در دل زمستان است



Ebi Fans @HamediEbrahim Jan 29
۱۰ بهمن #جشن_سده خجسته باد.
فروزان باد آتش مهر میهنFire


Mr.garegin fataei(آقای گارگین فتائی ) @FtGaregin · Jan 29
امامعلی رحمان، رئیس‌جمهوری تاجیکستان، شب گذشته (۹ بهمن ۱۳۹۶–۲۹ ژانویه ۲۰۱۸) برای اولین بار در پیامی تلویزیونی فرارسی جشن سده را به مردم کشورش تبریک گفت. وی گفت باعث افتخار است که جشن‌ها و سنت‌های کهنی چون سده و مهرگان در دوران استقلال تاجیکستان به‌تدریج احیا می‌شوند.


Arash a CSR strategist @ArashKAKAVAND · Jan 29
امروز جشن سده است.
قبلنا خیلی اهمیت می دادم.
الان همه چی بی اهمیت شده و فکر نکنم خیلی خوب باشه.
Replying to @ArashKAKAVAND

Farzane Ebrahimzade @febrahimzade · Jan 29
دهم بهمن #جشن_سده پنجاه شب روز به نوروز و جشن کشف آتش و یادگار هوشنگ و یادمان روان آن‌هایی که جانش را برای ایران زمین دادند شاد باد. سده یکی از جشن‌های مهم ایرانیان از دوران کهن بوده و حالا نیز توسط هموطنان زرتشتی با برافروختن آتش و گاهان خوانی برگزار می‌شود
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد


Arya @kamangir_1 · Jan 28 Replying to @kamangir_1
هوشنگ شاه داده شده است. در شاهنامه آمده است که در روزگاران کهن که انسان توان گرم کردن خانه و کاشانه اش را نداشت، روزی هوشنگ شاه با همراهانش در کوهی به شکار رفتند. ناگهان ماری دراز، تیره تن، و سیاه رنگ در برابر آنها پدیدار شد و هوشنگ، سنگی گرفت و سوی مار پرتاب کرد که آن را بکشد.سنگ به سنگ دیگری برخورد کرد و چون هر دو سنگ چخماق بودند، فروغ(جرقه ای) پدیدار شد،به بوته گرفت و مار فرار کرد. از این رویداد هوشنگ شاه شادمان شد و خداوند را نیایش کرد که راز آتش را به او آشکار کرده است. همان شب آتش بزرگی افروختن و به جشن و شادی پرداختند و آن شب را سده نام نهادند،
آدینه دهم بهمن، روز جشن سده، جشن پاسداشت آتش پاک، فرخنده باد! جشن سده، از جشنهای ملی ما ایرانیان است که به مناسبت کشف آتش از دل طبیعت بدست نیاکانمان برگزار میشود. نام این جشن از واژه سد گرفته شده به معنی سد(صد) شبانه روز تا نوروز مانده است. از نظر تاریخی نسبت این جشن بهجشن سده را چگونه برگزار کنیم؟
زرتشتیان جشن سده را اینگونه برگزار میکنند که از بامداد روز جشن همگی برای گرد آوری هیزم و بوته از دشتها همازوری می کنند تا توده بزرگی از بوته های خشک پدید می آید.
سپس در هنگام فرورفتن خورشید آتش افروزی آغاز می شود. هفت موبد سپیدپوش با مشعل های روشن

majidnaghashan @majidnash · Jan 29
Down-pointing red triangleسده، جش
در شامگاه ١٠ بهمن با افروختن هیزم که از روزهای پیشین گرد آورده بودند، جشن آغاز می‌شد. تا بامداد رقص و پایکوبی ادامه داشت. برای همین جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردم بوده است.


سرباز ایران(فارسی) @iran_solider_fa · 22h ۱
جشن سده مبارک
جشن سَده، یکی از جشن‌های ایرانی، است که در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه یعنی آبان روز از بهمن ماه برگزار می‌شود
در دهمین روز یا آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، جشن سده آغاز می‌شود. در اشاراتDown pointing تاریخی این جشن همیشه به شکل دست جمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار میشده است. مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت میکنند و بدین ترتیب جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است



Ardavan @Ardavan_pb · Jan 29
Replying to
@Ardavan_pb
شاید سن خیلی‌ها ایجاب نکند که کاه‌ریزها و قنات‌ها را به یاد داشته باشند اما آنها که یادشان است می‌دانند که فصل زمستان از قنات بخار بیرون می‌آید، و به این معنی است که زمین گرم است و رَپیت‌وین به داخل زمین رفته است وتابستان برعکس هیچ بخاری وجود ندارد و آب‌ سرد از زمین بیرون می‌آمد.
تا اول زمستان رَپیت‌وین در هوا و فضای بیرونی بوده و پس از اول آبان به زیر زمین می‌رفته و روز دهم بهمن که برابر با جشن سده باشد این گرما به بیرون می‌آمده است



El Mundo Unido @EhsanEnEMU · Jan 28
«سَدِه» یادگاری ز بنیان ماست
که این جشن‌ها راز ایران ماست
چو بگذشت از ماه بهمن دو پنج
که از آذر و دی ببردیم رنج
گشودند هر آرزو را به ما
که از نوبهاران بر آریم گنج
ز پنجاه روز است و پنجاه شب
که صد می‌شود تا به عید و طرب
شود روز نیکوی جشن سده ...
سروده بانو بتول مومن آذرمهر


Shahnaz Kamelzade شهناز کامل زاده‌ @nozjon · Jan 25
در تاجیکستان تجلیل رسمی جشن سده آغاز شد. تول ۱۰۰ روز به نوبت در سرا سر کشور از کودکستان تا مدارس و اداره ها مراسم مردمی برگزار می شود. جشن نهای در پایتخت با شکوه برگزار خواهد شد.


کیومرث مظفری Keyumars Mozafari @__MOZAFARI__ · 16h
تعداد جشن های ایرانی باستان بسیار است، براساس تقویم زرتشتی ۲۸ جشن است که در بهمن ماه شامل:
دوم بهمن‌ماه: جشن بهمن‌گان (روز پاسداشت جانوران)
۱۰ بهمن‌ماه: جشن سده (جشن آتش/ جشن پیشواز نوروز)
می‌باشد.

bahman parsy @bahman_parsy · 12h
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند اين سده يادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد. داستان كشف آتش توسط هوشنگ شاه از شاهنامه فردوسي بزرگ.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

۱۰ بهمن "جشن سده" ، یادگار نیاکان خجسته باد .

شد "سده" بنشین وشرابی بنوش
نزدمن امروزبه شادی بنوش

ره مده دردل غم وساغربه کف
رقص کنان ، دست فشان باده نوش

در "سده" می رابه خم میکده
آتس زرتشت برآرد به جوش

در گذر از کوی خراباتیان
دوش مرا داد ندایی سروش

گفت : دوروزی نبودبیش عمر
روی متاب ازگذر می فروش

مردخردمند رود میکده
تاشودازمستی می پرخروش

باده چنان خورکه غم ازدل برد
مست چنان شوکه نمانی خموش

مست نباید سپرد ره به پای
به که ببایدببرندش به دوش

گوش سپاردبه سخن های پیر
درطلب مرحمت عیب پوش

در "سده" می نوش که بخشدخدای
هاتفی ازغیب مرا گفت دوش :

ایزدبخشنده که تاک آفرید
زود ببخشد ، سخن من نیوش !

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...