پایان بهادر شاه ظفر، شروع پایان پادشاهی پارسی گویان هند
  •  

17 آبان 1399
Author :  
پرچم حکومت پارسی گوی گورکانیان هند

نزدیک به 158 سال قبل در چنین روزی در 16 آبان 1241 خورشیدی [1] ، بهادر شاه ظفر [2] آخرین پادشاه گورکانیان هند [3] که آنان را به امپراتوری مغولان هند [4] نیز می شناسند، در حالی که توسط سربازان کمپانی هند شرقی [5] ، دستگیر و به شهر یانگون در کشور برمه کنونی تبعید شده بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

به دنبال شکستن آخرین مقاومت نیروهایش، در مقابل نیروهای بریتانیایی، که حتی سر فرزندش را بریده و به عنوان هدیه جهت او ارسال داشتند، تا روحیه اش را بشکنند، پایان سلسله گورکانیان هند نیز با دستگیری او توسط افسران کمپانی هند شرقی رقم خورد، و این متاسفانه شروع ویرانی فرهنگ و ادب پارسی، و شروع پایان تسلط 900 ساله آن زبان بر دربار هندوستان نیز بود، چرا که مهاجمان انگلیسی از این به بعد طی نزدیک به 200 سال، تمام سعی خود را کردند تا زبان انگلیسی را جایگزین زبان پارسی در شبه قاره هند، و کشورهای مهم جنوب آسیا کردند، که تاکنون به عنوان منطقه گسترش زبان و ادب پارسی محسوب می شد. امروز آثار موفقیت آنان را می توان در این منطقه همسایگی ایران دید، چرا که زبان انگلیسی یکی از زبان های رسمی کشور هند و... است، و بسیاری از اسناد اداری، بازار نشر، مطبوعات، فرهنگ و ادب هند، پاکستان، بنگلادش و... به زبان انگلیسی تولید و منتشر می گردد.

حال آنکه تا پیش از این زبان دربار و حاکمیت هند پارسی بود، و شعرا و دانشمندان ایرانی به تعداد چند صد نفر، دربار ادب پرور و علم پرور هندوستان را به عنوان مکانی امن و آرام، برای خود یافته و بزرگترین شعرا، نویسندگان، تاریخ نویسان، لغتنامه نویسان، عرفا، صنعت گرانِ سرزمین پارس، آنجا را پناهگاه امن خود یافته، و فرهنگ و ادب پارسی را در دربار فرهنگ پرور گورکانیان به اوج خود رساندند.

و اینچنین است که بین حاکمیت، و اوج گیری فرهنگ و زبان یک ملت ارتباطی تنگاتنگی وجود دارد، و وقتی حاکمیتی به فرهنگ و زبان کشور و مردمش حساس باشد، آن نیز اوج خواهد گرفت، و وقتی این ارتباط قطع شد، این تنها ثروت یک کشور و مردم نیست که به تاراج می رود، بلکه میراث فرهنگ و ادب و زبانش هم طعمه از راه رسیدگان خواهد شد.

 

 

Click to enlarge image 20 September 1857.PNG

20 سپتامبر 1858 همایون تمب دهلی دستگیری آخرین شاه کورکانی با پسرش

[1] - 7 نوامبر 1862 میلادی

[2] - بَهادُر شاه دوم  معروف به "بَهادُرشاه پیروز" نام کاملش "ابوالمظفر سراج‌الدین محمد بهادرشاه ظفر" آخرین امپراتور گورکانی در هندوستان بود. آخرین پادشاه مسلمان هندوستان و از پویندگان جنبش استقلال هند از سوی امپراتوری بریتانیا یاد می‌شود. بهادرشاه بسیار به ادبیات و خطاطی علاقه داشت و به زبان اردو و زبان فارسی شعرهایی  در قالب غزل سروده است، ایشان پس از وقایع منجر به شورش‌های سال ۱۸۵۷ میلادی در هند علیه سلطه بریتانیایی ها، که به شکل شدید و خشونت باری توسط قوای حکومت بریتانیا مستقر در هندوستان سرکوب گردید، وی و باقی‌مانده خانواده‌اش را دستگیر، محاکمه و نهایتاً از دهلی به یانگون در میانمار فعلی که تحت قیمومیت امپراتوری بریتانیا بود، تبعید کردند. ایشان در سال 1862 در چنین روزی 5 سال بعد از تبعید، دار فانی را وداع گفت.

[3] - امپراتوری گورکانیان روزگاری بر سرزمینی که اکنون کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش در آن قرار دارد، حکومت کردند، حاکمیت آنان بر این منطقه از سال 1526 توسط بابر اولین پادشاه آنان آغاز، و با بهادر شاه ظفر در سال 1857 به پایان رسید، مهمترین پادشاهان این امپراتوری بزرگ پارسی گو که از دره فرغانه در آسیای میانه نشات گرفته اند، بابر، همایون، اکبر (مغول اعظم)، جهانگیر، شاه جهان، ارونگ زیب، بهادر شاه، جهانگیر شاه و... هستند. گورکانیان هندوستان یک امپراتوری پارسی‌ مآب ترکی- مغولی و مسلمان با فرهنگی ایرانی در شبه‌ قاره هند هستند. این دولت که برای بیش از سه سده بر مناطق وسیعی در جنوب آسیا فرمان راند، با بابر، که یکی از شاهزادگان تیموری بود، با پشتیبانی ایران و عثمانی در جهت تضعیف سلطان دهلی، ابراهیم لودی، به جنوب آسیا لشکر کشید و در نبرد نخست پانی‌پات دولت دهلی را به سختی شکست داد و بر شمال هند مسلط شد. با این حال، ظهور گورکانیان بعنوان یک قدرت منطقه‌ای، حدوداً در سال ۱۶۰۰ میلادی و در دوران اکبر، نوه بابر، روی داد. امپراتوری وسیع اکبر تا پایان حکومت اورنگ ‌زیب، آخرین پادشاه بزرگ گورکانی، پا بر جا ماند و پس از مرگ او در ۱۷۰۷ میلادی، زوال آنان آغاز شد. گورکانیان در سال ۱۷۳۹ میلادی به سختی از نادرشاه، شاه ایران، در نبرد کرنال شکست خوردند که این مسئله عملاً زمینه‌ساز سقوط نهایی آنان شد و سرانجام رفته رفته تمام قلمروی گورکانیان توسط کمپانی هند شرقی تصرف گردید. پس از شورش ۱۸۵۷، امپراتوری بریتانیا رسماً دولت تیموری را منحل و حکومت شبه‌قاره به شاه نشین بریتانیا واگذار شد.

[4] - متاسفانه در بین ما رسم است که هر وقت از شجاعت کسی می خواهیم بگوییم، آنقدر الگوی مناسب در بین انسان ها نداریم که در بین حیوانات به دنبال حیوانی می گردیم که او را به آن حیوان شباهت دهیم، که معمولا هم این "شیر" است،  لذا به عنوان مثال علی ع را با افتخار تمام "اسدالله" یعنی "شیر خدا" می نامیم، یا اگر تواضع را هم بخواهیم نشان دهیم باز به همین شیوه عمل کرده فرزندان خود را "کلب صادق" یعنی "سگ امام صادق" و "کلب جواد" یعنی "سگ امام جواد" می نامیم؛ در بین سیاسیون حکومت پیشه هم آنقدر جامعه انسانی ما انگار از مثال های مناسب تهی است، که حاکمیت ها برای این که خود را به اقتدار و قدرت وصل کنند، به دنبال یافتن جنایتکارترین ها رفته، و از جمله گورکانیان هند خود را "مغول" و از "نسل مغول" می دانستند، لذا بزرگترین شان را "مغول اعظم" می نامیدند، چرا دور برویم، قاجارها هم خیلی تلاش کردند که خود را از نسل مغولان معرفی کنند، حال آنکه خونخوران مغول دنیایی از تمدن را آتش زدند و از سر انسان ها مناره ها ساختند و...

[5] - شرکت سهامی که در سال 1600 با امتیاز نامه سلطنتی توسط ملکه الیزابت اول تاسیس شد و امور تجاری هند شرقی ناحیه ایکه امروزه منطقه جنوب شرق آسیا را شامل می شود، عهده دار شد و همین کمپانی بعدها حاکمیت خود را در شبه قاره هند، به نایب السلطنه بریتانیا در 1874 تحویل داد و منحل شد، شرکت مذکور مقدمات تسلط امپراتوری بریتانیا را بر شبه قاره هند و... فراهم کرد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...