خدایا تدبیر مان کن که امیدمان تویی

خدایا!

دیگر حرف هایم با تو هم ته کشیده اند

شاید حرف نگفته ایی برای گفتن با تو نیز ندارم

البته حرف های بسیاری با تو گفته ام

در حالی که تو حتی به نگفته های مان هم مطلعی

تو به همه ی آنچه خیر ماست واقفی

پس خودت ما را تدبیر کن که امید ما تویی

هدایت کن  

بدان سو که خیر و صلاح ماست 

 

+ نوشته شده در جمعه سوم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت 18:46 شماره پست: 943 توسط سید مصطفی مصطفوی  | 6 نظر

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.