هتکِ حُرمت کرده ما را بندها

همچنان در بَندِ بَندیم، او با ما زاده شد

همچنان در قید و بندیم، او در ما زاده شد
هتکِ حُرمت کرده ما را بندها
وا اسف از این مصیبت، با ما همخانه شد
عزت ما گشته بندُ، همنوا با ما شده
وا اسف زین پس که بند هم دُردانه شد
بندیان در خوف بندند، او هوادارم شده
با منُ تو می کند ناله، او زبند و بندها
بند، بند کردن، بندی شدن
همه مکرند و حیله، او ز آنها زاده شد

 

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 13:10 شماره پست: 817  

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.