خدایا باقی ام بر تو، بگذار باقی بمانم

خدایا در منطقه و شرایطی گرفتار آمده ایم که بیشتر از هر جای دیگر عرصه تاخت و تاز شیطان است. اما خدایا باقیم بر تو، در حالی که خصوصا اهل ایمان، اینجا اسیر قومی گرفتار آمده اند که هزار جنایت و تَعدی را به نیابت و به نام تو می کنند؛ انگار در هوا و هوس خود تصمیم قاطع گرفته اند که کاری کنند تا هرکه نام تو را شنید با آنها و اعمال شان قرین و قریب به ذهن شود و بدین سان بندگانت از تو و حتی نامت نومید و یا حتی متنفر شوند!!

انگار این جماعت کمر به محو تو و نامت بسته اند. همه جا، حتی مسجد، منبر وعظ و خطابه را به وجود خود آلوده اند تا همه را، حتی از مقدس ترین مکان ها یعنی محراب و مسجد و سجده بِتارانند. آشکارا می گویند هر که همچون من فکر می کند و در باند و گروه فکری و عملی من است، در جبهه تو هم هست؟!، و دیگرانی که در جرگه ما نیستند خواه بالا، عاقل، اهل عبادت و بندگی، اهل علم و تفکر، دانشمند، مجاهد و... باشند هم تفاوت نمی کند، باید عرصه را برای ما و ایادی امان خالی کنند.

این جماعت بر زن و کودک، پیر و جوان، دارا و ندار، اهل ایمان و بی ایمان و... از بندگانت رحم، مروت و تساهلی ندارند، پست ترین از جماعت خود را بیشرمانه، متکبرانه و متفرعنانه بر بزرگان از بندگانت که در جرگه آنان نیستند، مسلط می خواهند. علامه ها، اهل قبور، مدرسین، شاگردان، گوشه نشینان و... از دست و زبان و داغ و درفش شان در امان نیست. انگار وقتی رحم و مروت و تحمل تو و سالکان تو را که تقسیم می کردند، به این جماعت هیچ نرسید. نه به ملاک مسلمانی اعتبارشان توان کرد و نه به ملاک انسانی؛ هیچ ملاکی جز خود و منویات دل شان را به رسمیت نمی شناسند.

در نابودی رقیب به هر کاری دست می زنند تا عرصه را برای خود و باندشان فراخ نمایند، غافل از این که عزت و سرفرازی تنها در دستان حکیم و توانای توست که تو بهترین مکرکنندگانی و آنان به رغم خساراتی که به بندگانت می زنند ره در نابودی خود می پیمایند و در واقع آب در هاون می کوبند.  

 

 + نوشته شده در چهارشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 11:14 شماره پست: 842 

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در فرومد، دیار سربداران - رهاوردی...
پایان دوره ١٢٠ ساله مغول ها زوال از یک روستا شروع شد. صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران ک...
- یک نظز اضافه کرد در سفرنامه کاشان - اردهال به روای...
یکم اردیبهشت سالروز درگذشت سهراب سپهری سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به هم...