جنایت بی وقفه در سرزمین مدعیان آخرین دین آسمانی

پروردگارا، گویند این ماه، ماه عبادت تو بود، و خواب و خوراک و هر چه در او هست، حتی نفس کشیدن هم عبادت است، و ایامی در آن قرار داشت که تنها یک شبش از هزارماه برتر است و باید آن را غنیمت شمرد و تا به صبح به بیداری و راز و نیاز گذراند، و مدعی هستیم در این ماه برای آخرین بار کتابی به سوی ما ارسال داشتی تا آن، کتاب هدایت و چراغ راه ما انسان ها باشد و تا انسان هست، راهنما و نشانه مسیر و... اما در این ماه با همه این خصوصیاتی که بر می شمرند، در عالم مدعیان مسلمانی، و در سرزمین اسلام نه از کینه ها کاسته شد، نه خدعه ها و نیرنگ ها را پایانی بود، نه از نبرد خُون، کسی دست برداشت، و نه این ماه آسایشی را برای ملت های تحت ظلم و روزه دار به ارمغان آورد و...، اما با اینحال می بینیم که در ادعا باز هم مدعیان، خود را اشرف بشر، جانشین، حامل تعالیم و وارث آخرین فرستاده حق می دانند؛ و این یک پاردوکس بزرگ است که حل آن می تواند به تغییر در رفتار و اعمال ما منجر شود.

 

حتی اعراب زمان جاهلیت، که محیط، رفتار، کردار، تفکرشان سمبل و مثال بارز سقوط بشر در منجلاب حیوانیت بود، هم ماه های حرامی داشتند که در آن ماه ها جنایات، راهزنی ها، خونریزی ها، حملات، جنگ ها و نبردهای خود را تعطیل کرده و در عین دشمنی، بهمدیگر فرصت تجارت، کسب و کار، زیارت، عبادت و در یک کلام زندگی می دادند؛ و ایمن از جدال ها، راهزنی ها، کینه ورزی ها، جنگ ها و... حداقل چند ماهی را زندگی می کردند، این نشان می داد که آن عرب جاهل در عین سقوط در جهل، به وضع خود جهل نمی ورزید و سه چهار ماهی به خود و رقیبش فرصت زیستی امن و انسانی می داد،

اما انگار بعد از گذشت نزدیک به یک و نیم هزاره از آن زمان، ما بازماندگان از آن اعراب جاهل، حتی از او هم بیشتر به قهقرا رفته و جنایتکارتر و عقب افتاده تریم، و این روزها که حتی غیرمسلمانان هم آن را برای ما مسلمانان مبارک تشخیص داده اند، و در این ماه به ما تبریک می گویند، خون ریزی، خدعه، نیرنگ، کینه ورزی ها و... را رها نکرده و در برابر چشم جهانیان همدیگر را می دَریم و حتی در آخرین لحظات شب های قدر هم رقبا از دست و زبان ما راحتی احساس نمی کنند، و آنگاه که می خواهیم قرآن برسر گیریم و خداوند را به هر آنچه عاشقش هست قسم دهیم، از منبر وعظ و خطابه آن لحظه هم سو استفاده کرده و حملات کینه توزانه مان به یکدیگر اوج می گیرد و انگار لحظه و گوش هایی بهتر از این زمان برای انتقام از رقیب خود نیافته و برای اعمال خیرناخواهانه امان حتی در این لحطات نورانی هم تعطیلی وجود ندارد، و ماشین خدعه و نیرنگ و خون ریزی همچنان پیش می تازد و بر عملیات آن پایانی نیست.

پروردگارا! آیا وقت آن نرسیده تا این خطه از عالم از وجود مدعیان بی مقدار و نابخرد دین و آیین تو پاک شود، تا نه تو، نه دین تو، نه آیین تو، نه اولیا تو بیش از این بی آبرو نشوند؟!

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.