حضرت فاطمه زهرا (ص): "عدالت نمودار مرتبه یقین" است

امروز بر سرزمین های اسلامی حُکامی حکومت می کنند که هر کدام خود را مدعی جانشین برحقِ فرستادگان خداوند (ص) دیده و از اعلامش هم هیچ اِبایی ندارند؛ و لذا حکم خود را، حکم خدا؛ منصب خود را، ناشی از خدا؛ و مطیعان خود را، خدمه خداوند و... می دانند و در حقانیتی که برای خود در اِعمال دستورات خود قایلند شاید بتوان گفت که از خود نبی مکرم اسلام (ص) نیز پیشی گرفته و چنان برای خود قایلند که انسان انگشت به دهان می ماند که اینان در خود چه دیده اند که این چنین خود را می انگارند، و این همه برای خود قائلند، در حالی که حتما خود را از دیگران بهتر می شناسند که چه انسان های مملو از خطایی اند و چقدر بی سلاح در مقابل شیطان و...

مثلا همین آقای ابوبکر بغدادی اگر خود را تنها چندی قبل از عهده دار شدن خلافتش؟!! در نظر بگیرد می بیند که واعظی بیش نبود که در دوران مبارزه با صدام هم فرمانده و یا شاخص چنان برجسته ایی نبوده و از او برجسته تر در درجات مبارزه بسیارند و... حال چنان دم از جانشینی اولیا خدا می زند که خود را با پیامبر (ص) اشتباه گرفته است؛ و امثالهم

ولی به نظر می رسد چنین ادعاهایی چندان ملاک مناسبی برای اهل نظر جهت مقایسه همسانی این چنین انسان های پرمدعایی با بزرگان دین نباشد و این تقواست که ملاک مناسب مقایسه هر انسانی با اولیا اوست و بروز این تقوا نیز در عدل است و عدالت در رفتار انسان است که بهترین میزان سنجش همسانی آنان با رهبران اصیل اسلام خواهد بود، که هر چه عدالت در رفتارشان باشد همین نزدیکی آنان را به اولیا خدا تعیین خواهد کرد و این عدالت نیز نه در مورد اطرافیان شان، بلکه در شفقت نسبت به خلق خدا (فارغ از دین و مرام شان، و این آنان را قبول دارند یا ندارند) بروز می یابد.

 این عدل و عدالت نسبت به مردم است که میزان درجه جانشینی را بازگو می کند و نه ادعا و یا علم که علم و ادعا را می توان در توبره هر انسانی یافت و تحصیل آن چندان هم سخت نمی تواند باشد، ولی تحصیل تقوا و عدالت است که زانوان قدرتمندان روزگار را خم می کند. دخت گرامی آخرین پیام آور خدا (که درود خداوند بر او باد) در خطبه ایی که در مسجد النبی (ص) در مدینه منوره و در حضور خلیفه اول بعد از پیامبر جناب ابوبکر و جمع دیگری از حاضران ایراد کردند بر ملاک عدالت پای فشرد "و عدالت را نمودار مرتبه یقین" عنوان داشتند (1).

 اینجاست که می توان گفت هر که را عدالت باشد یقین به خداوند و ساختار خلقش نیز افزون است پس به هر درجه از ایمان و یقین در قلب قدرتمندی موجود باشد به همان میزان عدالت و عدل نیز در رفتارش تبلور خواهد داشت؛ کسی را که در ایمان و یقینش خلل است در رفتارش نیز نقصان در عدل و عدالت خواهند دید. که اکثر خلفای بعد از پیامبر اسلام تنها عدالت را در حق اطرافیان خود اعمال کردند و هر ظلمی را نسبت به خارجین از دایره اطرافیان شان جایز شمرده و روا دیده و به نام اسلام روا داشتند و می دارند.

1-      www.kaleme.com/1394/12/23/klm-239408/ نوشته مرحوم سید جعفر شهیدی تحت عنوان "فاطمه زهرا؛ از بستر بیماری تا ملکوت" 

 

+ نوشته شده در دوشنبه دوم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 10:58 شماره پست: 913 توسط سید مصطفی مصطفوی  | 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.