نسل پیش از ما، در جامعه ایی زیسته اند که اعتیاد اکثرا مربوط به کسانی بود که سِنی از آنان گذاشته باشد، اما این روزها اعتیاد را در سنینی در جامعه می توان دید که انسان انگشت به دهان می شود، رواج مصرف انواع مواد افیونی و مخدر در دانشگاه ها و مدارس، و در بین سنین پایین، از دختر و پسر، زنگ خطر بزرگی برای جامعه ایران، سال هاست که به صدا در آورده است، و جامعه ایی که نسل جوانش را به هر طریقی از جمله افیون، نابود کردند، یعنی حال و آینده اش را به باد فنا داده اند، از این رو هر روشی که بتواند جامعه را از مواد افیونی و مخدرات نجات دهد را، باید غنیمت شمرد و ارج نهاد، و در خصوص تمام بلایای اجتماعی و... باید به همفکری جهانی دل و جان سپرد، تا افراد، خانواده ها و جامعه ایرانی را از بلایا و عوارض ناگوارش دور کرد.

مجله اورگانایزر [1] وابسته به ملیگرایان افراطی مذهبی هندو در سازمان RSS، که جناح حاکم فعلی در دولت هند از حزب BJP را در قیمومیت خود دارند، در آخرین شماره خود طی مقاله ایی تحت عنوان "نبرد با مواد افیونی" [2] به موضوع افیون در هند پرداخته است، در این مقاله تصویری استخوان سوز به چاپ رسیده، که طی آن کشورمان ایران را نیز در کنار کشورهای عمده پراکننده مواد افیونی در جهان (افغانستان، میانمار و مکزیک که 95 درصد مواد مخدر ناشی از تریاک را تولید می کنند) نشان داده، که این خود نشانگر افزایش جایگاه ایران در زمینه مواد افیونی نزد افکار عموی جهان دارد، و این زنگ خطری برای دلسوزان به کشور، و وجهه شخصیتی آن در جهان است.

تا پیش از این وقتی از کشورهای تولید و توزیع کننده مواد افیونی در جهان سخن به میان می آمد، به افغانستان و کشورهای حاضر در منطقه مثلث طلائی (برمه، ویتنام، لائوس و تایلند) [3] اشاره می شد، اما امروزه نقش ایران در این زمینه به جایی رسیده که در کنار کشورهای "مثلث طلائی"مشهور، واژه "ماه طلائی" [4] را نیز ابداع کرده، و ما را نیز رسما در آن قرار داده اند، و این روزها نام ایران در کنار کشورهای مسلمان نشینی همچون افغانستان و پاکستان آمده، و این بسیار دردآور است که کشورمان نیز در زمره کشورهای بدبخت کننده بشریت، توسط مواد افیونی و مخدرات شناخته، و در موضوع افیون معروف می شود، با این روند چهره و نام ایران و ایرانیان نزد جهانیان نابود خواهد شد.

تا پیش از پیروزی انقلاب، مشکلات توسعه نیافتگی و فقر در جامعه سنتی و عقب مانده ایران، و از جمله عدم پوشش مناسب و گسترده شبکه بهداشت و درمان، باعث گردیده بود تا مردان و زنان پا به سن گذاشته، که دردهای جسمی و روحی آنان بعد از زمینگیر شدن، بروز می کرد و شدت می یافت، به دنبال درمانی باشند، و گویا در دسترس ترین داروی آن را افیون یافته بودند تا در کِرختی جسمی و روحی، ناشی از مصرف افیون، کمی بیاسایند، از این رو بیشترین مصرف تریاک را در سبد ایرانیان آن زمان می توان مشاهده کرد.

در جامعه کشاورزی ایران آنروز، این ماده افیونی کِشت و رواج داشت، و حاکمیت پهلوی ها برای کنترل این وضع حتی اقدام به خرید محصول تریاک کشاورزان کردند و آنرا به متقاضیانش به صورت سهمیه در داروخانه ها طبق سیاست هایی که داشتند، تقسیم و توزیع می کردند، و در کنار آن با گسترش شبکه بهداشت و درمان در شهرها و روستاها، سعی می کردند از طریق طرح های خاص، قدم به قدم، در سلامت جامعه کوشیده، آنرا از این بلیه نجات دهند،

با پیروزی انقلاب مردم ایران در سال 1357، تو گویی این انقلاب تنها برای تغییر از سیستم پادشاهی و حاکمیت فردی به سیستم جمهوری و حاکمیت مردمی نبود، بلکه تغییرات عمده فرهنگی و اجتماعی را نیز در سرلوحه کار انقلابیون قرار گرفت، و در حالی که انقلابیون تمام اقدامات پهلوی ها را خائنانه و از سر سرسپردگی به غرب می دیدند، اقدامات آنان در مبارزه با مصرف افیون را نیز، ناکافی و محافظه کارانه و حتی خائنانه می دیدند، و لذا مبارزه ایی انقلابی و شدید را بعد از انقلاب با افیون و افیونی ها آغاز کردند، که از مهمترین اقدامات آنان در این سیاست متخذه، اعدام قاچاقچیان مواد افیونی، دستگیری آلوده شدگان به افیون و اعزام آنان به زندان ها و اردوگاه های ترک اعتیاد، و جداسازی آنان از جامعه بود، که در سرلوحه کار "کمیته های انقلاب اسلامی" قرار گرفت،

و در سال های نخستین انقلاب توانستند با این فرایند به شدت برخورد کرده و کنترل کنند، ولی این سیاست، هرگز اقدامی اساسی و بنیادی نبود و تنها آثار افیون و افیونی ها را از دیدرس اجتماع دور نمود، و از آنجایی که این نوع مبارزه امری مطالعه نشده، و بیشتر بر برخورد امنیتی و خشن استوار بود، و یک حرکت انقلابی مثل دیگر حرکات از این دست، تلقی می شد، موفقیت زیربنایی آنچنانی به همراه نیاورد، و بیشترین برون داد آن، نارضایتی عمومی و البته زیر زمینی کردن اعتیاد و شغل های حواشی آن بود،

با بازگشت نسبی درایت سیاسی – اجتماعی به تفکر اهل خرد، در بین انقلابیون، بعد از یک شور انقلابی شدید، و این برخوردهای  خشونتبار توسط کمیته های انقلاب اسلامی، و با ادغام این نهاد شبه نظامی و انقلابی در ساختار ژاندارمری سابق، برچیده شدن کمیته ها، مصرف مواد افیونی زیر زمینی شده نیز، دوباره خود را در حجم وسیعتری با گسترش زیادتری در بین قشر جوان، و این اواخر حتی نوجوانان، خود را نشان داد، و به سطح آمد، و هر ساله سن اعتیاد به سنین پایین تر نیز سرایت کرده و می کند.

بعدها حاکمیت انقلابی متوجه شد که با جرم انگاری مصرف مواد افیونی، و برخورد خشن با مصرف کنندگان آن و... و سپردن آنان به دادگاه های انقلاب و قضات صاحب حکم در این نوع دادگاه ها، کار به جایی نخواهند برد، چرا که اعدام و زندان و...، جز افزایش بزهکاری، مقاومت، لجاجت و خسارات اجتماعی برای خانواده های ایرانی ره به جایی نبرده و نخواهد برد، و با اعدام هر قاچاقچی مواد افیونی، ده ها قاچاقچی دیگر، راه پر درآمد و پرسود اعدامی ها را پی گرفته و دنبال می کنند،

این بود که به رغم ادامه برخوردهای خشن با قاچاقچیان عمده مواد افیونی، جامعه مصرف کننده را به صورت بیماران و صدمه دیدگان اجتماعی تلقی، و کار درمان را از طرق علمی تر، به صورت اقدامات بهداشتی، اجتماعی و فرهنگی پی گرفتند، و در سایه آرامشی که ایجاد شد، به نظر می رسد به رغم گسترشی که شاهد بودیم، این روزها جامعه مبتلا به مواد افیونی در حال بازیابی خود بوده، و در سایه تصمیم خودِ مبتلایان برای ترک این بلیه اجتماعی - جسمی، آنان خود به نجات خود تصمیم گرفته و عمل می کنند، و در پی این احساس آزادی از دخالت های قانونی، و نطامِ حاکم، می رود تا فروغ نور امید برای آغاز رفع این بیماری اجتماعی، به صورت خودجوش در جامعه فراهم، و شاهد شروع نجات آنان باشیم.

در سفر اخیرم به شهرستان ها، با دو کیس موردی از این نوع نجات یافتگان مواجهه شدم، که شادی وصف ناپذیری را در قلبم پرتوافکن کرد، یک مورد آن ترک اعتیاد توسط جوانی حدود 26 ساله بود، که سابقه مصرف حدود 6 تا 7 ساله داشت، و مورد دیگری جوانی حدود 45 ساله که اکنون 16 سالگی ترک اعتیاد خود را پشت سر می گذارد، و این هر دو از طریق سیستم ترک اعتیاد موسوم به "NA" [5] یا "معتادان گمنام" خود را نجات داده بودند،

لوگوی NGO و یا روش ترک اعتیاد به شیوه NA

صورت تکیده، پژمرده، به سیاهی گرائیده و کدر و لاغرش، اکنون به سپیدی و سرزندگی و تازگی گرویده است، تو گویی قدی بلندتر، جسمی چاق تر از سابق دارد، اکنون کمر راست کرده، و با امید به آینده، از طرح هایی که در ذهن خود برای ترمیم زندگی اش دارد، می گوید، بازخورد این احساس و تصمیم را می توان در سخنانش مرور کرد، و پلاک گِرد و سپید رنگی به اندازه یک سکه یک تومانی را هم در جلوی آینه مقابل صورتش در اتومبیل نصب کرده بود، که می گفت این را از دوستان NA دریافت داشته است، امید به آینده و تصمیم برای تغییر در رفتارش موج می زند، امیدوارم کرد، و امید دارم که در مسیر جدیدش موفق باشد.

و کیس دیگر جوانی حدود 45 ساله بود که تاسف می خورد که خودش نجات یافته، و به علت مشغله کاری، اکنون مدتی است که نمی تواند در سیستم NA دیگرانی مثل خود را نجات دهد، از او در خصوص روش و منش های این سیستم پرسیدم، با صداقت تمام که در کلماتی دوستانه، که انسانیت از آن موج می زد، اینچنین از فرایند نجات خود توضیح و تفسیر کرد :

قدم ابتدایی در ترک این گونه مواد افیونی این است که فرد معتاد باید خود بخواهد که نجات یابد، در غیر این صورت نجاتی در کار نخواهد بود، طرح NA بعد از این است که کارایی داشته و با 12 قدم است [6] که طی آن می تواند اعتیادی را از بین برده و او را ترک دهد، و بعد از ترک، پاک باقی ماند؛ قدم های مذکور به شرح ذیل است :

قدم اول) اقرار به گناه اعتیاد و قبول اینکه ما به تنهایی برای ترک آن عاجزیم، این اقرار در مقابل انکار است ک مشکل فکری تمام افراد معتاد می باشد که خود را معتاد نمی دانند، و بلکه دیگران را در این زمینه از خود جلوتر دانسته، و وضع خود را در شرایط یک معتاد نمی بیند.

قدم دوم) این که ما برای خلاصی خود به یک نیروی برتر (که برای هر فردی این نیروی برتر متفاوت است) نیاز داریم. این برنامه یک برنامه مذهبی و روحانی نیست که نیروی برترش هم روحانی و یا مذهبی باشد، می تواند هر چیزی باشد که شما را نجات می دهد.

قدم سوم) این که ما اراده خود را به این نیروی برتر می سپاریم، تا در مسیر نجات به ما کمک کند.

قدم چهارم) اقرار به گناه و اشتباهاتی که در مسیر اعتیاد بدان مبتلا شدیم، این ها را یادداشت کرده و ثبت می کنیم

قدم پنجم) جبران اشتباهات و گناهانی است که در مسیر اعتیاد بدان مرتکب شده ایم، که می تواند هم مادی و معنوی باشد، که در حق خود و دیگران انجام داده ایم.

قدم ششم) بررسی نقاط نقص و ضعف خود، که در این مسیر مبتلا شدیم، مثل بد دهنی، دزدی، ناراستی، دروغ، کم کاری و...

قدم هفتم) ما برای نجات روی کمک کسی تکیه نمی کنیم، فقط به کمک خود، خود را نجات خواهیم داد. و این از طریق رفع نقص هاست، که هر انسانی نقص هایی دارد، که برای معتادان این نقص ها صد چندان است، و نقطه مقابل هر نقصی هم بالتبع وجود دارد، که باید هر روز این نقص ها را کاهش داد و به نقطه مقابلش افزود، مثلا اگر بد دهن و فحاش شده ایم، باید تعداد روزانه این مشکل را شمرد، و هر شب میزان روزانه آن را محاسبه کرد، و فردای محاسبه، در صدد حل و کاهش آن، و کمتر کردن نقص ها، و اضافه کردن به جملات خوب اقدام کرد. در زمینه مالی نیز این انجمن که خودجوش است، سبدی را در جلسات گروه دست به دست می کنند و کسی نگاه نمی کند، که هر فرد چقدر مقدار پول در سبد می اندازد، از این رو هزینه ی نشست ها را در خود این گروه تامین می کنند، دادن پول هم در این سبد حساب و کتاب خاص خود را دارد، مثلا در امریکا نهایت کمک یک فرد به گروه عضو در آن، فقط یک دلار بوده است، تا نه فساد درست شود و نه مالکیت ایجاد شود، انجمن حق خرید هیچ ملکی و یا موسسه ایی را هم ندارند، و مبالغ باید در جلسات جمع و در همین راه هزینه شود، و به مقدار خاصی کمک کرد، مقادیر کمک مالی زیاد پذیرفته نمی شود، چرا که این هدیه هم برای هدیه کننده فساد آور است و هم برای دریافت کنندگان ممکن است فساد آور شود، از این رو کمک ها باید منطقی و حساب شده باشد.

قدم هشتم و نهم) جبران خسارت هایی که در طول اعتیاد به دیگران زده ایم، می باشد.

قدم دهم) گرفتن طراز روزانه، هفتگی، ماهانه و بلکه سالانه که در مسیر این قدم ها چه کرده ایم؟ و سوال از خود و اینکه آیا رفتی سرکار، به خانواده ات سر زدی، کارهای ترک شده چی بوده، کارهای نکرده چیست؟ و... و این گونه به اصلاح دائم خود ادامه دهیم.

قدم یازده) مراقبه و عبادت و دعاست

قدم دوازدهم) رساندن پیام این حرکت به دیگران است که چطور نجات پیدا کردی، و یاد دادن راه نجات به دیگران، که دست دیگر متبلایان را هم بگیریم و به همین روش نجات دهیم.

ایشان در خصوص اعتیاد خود ادامه داد که سال 1376 بعد از ترک تحصیل، دچار اعتیاد شدم، و تا سال 1377 به دوره اجبار در مصرف افیون رسیدم؛ این روند تا سال 1379 که به خدمت سربازی اعزام شدم ادامه یافت، در طول خدمت مصرف مواد افیونی نداشتم، ولی با بازگشت از خدمت سربازی در برج 12 سال 1380 دوباره شروع به مصرف مواد کردم، و تا سال 1385، تا آخرین حد ممکن آن، که در توانم بود، پیش رفتم، و به یک معتاد به تمام معنا تبدیل شدم، راهی که نرفته باشم، در اعتیاد وجود نداشت.

 4/3/1385 به تور یک نفر از اعضای گروه NA خوردم که ترک مصرف مواد افیونی را آغاز کردم، و تا این که پاک پاک شدم و تا کنون دیگر سمت این مواد نرفتم و پاک پاک هستم. اعضای این NGO تا ده روز پس از شروع ترک اعتیاد، پیش من باقی ماندند، و مستقیم هوای جسم و روحم را داشتند، بعد از ده روز این همراهی شدید پایان یافت و مرا به خود رها کردند، البته تا مدت ها با آنها در ارتباط بودم، و در جلسات شان در این گروه های ترک اعتیاد شرکت می کردم،

در روند این نجات، هم راهنما داریم، و هم رهجو و... که در انتها به نجات یک معتاد می انجامد، و این روند زنجیروار ادامه می یابد، راهنمایان تماما کسانی اند که خود زمانی مبتلا بوده، و می دانند و می فهمند که تو چه کسی هستی، و به چه چیزهایی نیازهایی داردی و... تو را درک می کنند. من که خود روزگاری یک رهجو بودم، و راهنما داشتم، تا حدود 4 سال قبل راهنما بودم، و برنامه هایی را برای ترک دیگران دنبال کردم،

این طرح از سال 1368 وارد ایران شد، که موفق نبود، تا سال 1374 دوباره در ایران جان گرفت، و از آن موقع به بعد باعث نجات شاید بیش از یک میلیون معتاد در ایران شده است، البته این طرح در امریکا قدمت 60 ساله دارد، اول AA و برای "الکلی های گمنام" بوده، که این نوعش هم در ایران در جریان است، و رواج دارد و برای نجات الکلی ها به کار می رود.

NA هیچ کمی از دولت ها و سازمان ها دریافت نمی کند، درآمد درون گروهی آنها از طریق هدیه و کمک مالی اعضا تامین می گردد، NA یک طرح جهانی است که در ایران موفق بوده، و افراد زیادی را نجات داده، که آدم فکرش را هم نمی کند، ما آدم داریم که از شدت اعتیاد و بی حالی و بی جانی، در جوی آب ها غرق، و یا از لجن ها بیرون شان کشیدند، و بعد از ترک همین آدم ها اکنون حتی دو کارخانه تولیدی هم دارند، و روی تاسیس شعبه سوم کارخانجات خود، در خارج از کشور اکنون کار می کنند، و یا بعد از ترک در مسیر تحصیل راه خود را پیدا کرده، و پیش می روند."

نتیجه ایی که از داستان شیرین بالا می توان استخراج کرد اینکه، هر چه تصدی گری دولتی و حاکمیتی در امور مردم کاهش یابد، مشکلات در مسیر طبیعی خود با هزینه هایی بسیار کمتر، و روش هایی بسیار موفقتر، و کم خسارت تر حل و فصل خواهند شد، تصدیگری که هر روزه از سوی نظام و دولت در تمام مسایل کشور افزایش می یابد، و دولت ها با ادعای حل مسایل، از مردم رای می گیرند، و در صحنه عمل ناموفق بوده، و زیر قول های انتخاباتی خود می زنند، و هم خود ناکام و سرشکسته کنار می روند، و هم جامعه ایی ویران از خود به جای می گذارند و هم مردم را ناامید می کنند. وسعت تصدیگری نظام در تمام امور فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، ورزشی و... هر روزه به مشکلات افزوده بدان ها عمق می بخشد و شکاف ها را افزایش داده و کشور را ویران تر می کند. راه آن بازگشت امور به مردم است، کاهش اندازه دولت و نظام، و افزایش حجم حضور مردم در امور خود تنها راه موجود است.

-[1]   “Voice of the Nation ORGANISER” – Vol.74, No. 27 New Delhi Deceber 25,2022, Paush Shukla, Yugabd 5124

[2] - Assam Government’s War on Drugs: Strategic and Socio-Economic Dimensions       

Read more at: https://organiser.org/2022/12/19/102004/bharat/war-on-drugs/

[3] - “Golden Triangle”

[4] - “Golden Crescent” کلمه و نشان "ماه" در فرهنگ سیاسی بین المللی به کشورهایی اشاره دارد که پیروان اسلام در آن در اکثریت اند و حاکمیت را مسلمانان به عهده دارند، لذا در پرچم بیشتر این کشورها نشان ماه به نشانه پیامبر اسلام به عنوان یک اِلِمان مشخص اسلامی به کار می رود. از این رو به نظر می رسد که این منطقه مسلمان نشین تولید و توزیع کننده مواد افیونی در جهان را، به همین دلیل در بحث مواد افیونی، منطقه "ماه طلائی" نامیده اند. مجله Current Affairs review این اصطلاح را اینگونه تعریف می کند : "ماه طلائی به منطقه ایی شامل افغانستان، ایران و پاکستان اشاره دارد که به عنوان هاب جهانی تولید و حمل هروئین و مواد افیونی ساخته شده از تریاک در نظر گرفته می شود. در سال های گذشته این کشورها با چالش های چند وجهی از جمله چالش های سیاسی، اقتصادی، بی ثباتی، جنگ و تروریسم مواجهه بوده اند".

[5] - NA, Narcotics Anonymous که توسط یک امریکایی در حدود 60 سال قبل برای ترک اعتیاد به الکل کشف و معرفی شد و اکنون به یک روش مردم محور، و کاملا خودجوش اجتماعی در زمینه ی کناره گیری از تمام موارد اعتیاد، به مواد افیونی، سیگار، الکل و... و هر نوع بزه کاری دیگر، می توان از این روش سود جست، و خود و دیگران را نجات داد. NA یک انجمن بین‌المللی غیرانتفاعی از زنان و مردانی است که اعتیاد به مواد مخدر مشکل اصلی زندگی‌شان بوده‌است. این انجمن متشکل از معتادان در حال بهبودی است که به‌طور مرتب گرد هم می‌آیند تا به کمک هم پاکی خود (از مواد مخدر) را حفظ کنند.

[6] - قدم‌های دوازده‌گانه معتادان گمنام برگرفته از کتاب پایه

1- ما اقرار کردیم که در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم وزندگیمان غیرقابل اداره شده بود،

2- مابه این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.

3- ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی را به مراقبت خداوند، بدان گونه که او را درک کرده‌ایم، بسپاریم.

4- ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم.

5- ما چگونگی دقیق خطاهایمان را به خداوند، به خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.

6- ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.

7- ما با فروتنی از او خواستیم کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند.

8- ما فهرستی از تمام کسانی که به آن‌ها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آن‌ها شدیم.

9- ما به‌طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم، مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان یا دیگران لطمه بزند.

10- ما به تهیه ترازنامه‌ی شخصی خود ادامه دادیم و هرگاه در اشتباه بودیم سریعًا به آن اقرار کردیم.

11- ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند، بدان گونه که او را درک می‌کردیم شده و فقط جویای آگاهی از ارادهٔ او برای خود و قدرت اجرایی اش شدیم.

12- با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم‌ها، ما کوشیدیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا درآوریم،

دعای معتادان گمنام:

خداوندا؛ آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهم؛ شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می‌توانم؛ و دانشی که تفاوت این دو را بدانم.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.