+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 9:7 AM | چهارشنبه چهاردهم اسفند 1392
زمانی که تو از عدم خشونت گفتی و سردمدار خشونتی همچون امپراطور بزرگ آشوکای جرار و خون ریز و تمامیت خواه را به عنصری آرام و بی خشونت تبدیل کردی، بسیار به تو امیدوار شدم، ولی انگار امروز حتی سلاح قدرتمندی که آشوکای جنگاور را متحول کرد، کارایی خود را از دست داده است و همانطور که می بینی امروز جهان ما را خشونت و خشونت طلبان عرصه ی میدان داری خود کرده اند. شیاطین چنان بر نیروهای اهورایی غلبه کرده و قدرت گرفته اند که وصف آن دشوار است. سابقه داران عرصه خشونت و خشم که هیچ، یاران آرام تو هم سر در خرقه خشونت نهاده اند. نیم نگاهی به میانمار نشانت خواهد داد که عرصه داران خشونت در این نقطه را یاران تو تشکیل می دهند. در اینجا سلاح آهیمسای تو کاملا بی اثر شده و مریدانت روی هر خشونت و خشونت طلبی را سفید کرده و می کنند.
چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.