فقدان هاشمی رفسنجانی ضربه ایی بزرگ به پروژه ناتمام انقلاب اسلامی
  •  

20 دی 1395
Author :  
در آستانه بیستم دیماه و سالروز شهادت مظلومانه میرزا تقی خان امیرکبیر (ره) قرار داریم که بدست عمال مستبد و رسوای دیکتاتور قاجاری و به تحریک لانه های فساد و توطئه در اطراف آن حاکم مستبد قجری، ابتدا از مناصب خود برکنار و نهایتا هم در حمام فین کاشان (1) به دست چند عامل بی مقدار و عمله ظلم رگ زده شد، تا بمیرد و کار این مردم و این کشور به سامان نرسد، و آرزوهای سردار بزرگ سازندگی ایران بر باد رفته، و عرصه سیاست و اقتصاد این کشور و ملت مظلومش در دست کسانی بماند که جز توطئه، خیانت، دروغ، خرابکاری، منفعت طلبی، باندبازی و... کاری بلند نبودند، و بدین ترتیب توسعه و پیشرفت ایران به محاق رفت، تا سال ها بر ما بگذرد و در فراق او بسوزیم و حسرت عدم حضورش را خورده و فقدان و جای خالی اش را با پوست و خون خود حس کنیم.

و امشب که خبر تاسف برانگیز ضایعه درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی رسید تداعی این حادثه نابهنگام و دهشتبار و آن ترور رذیلانه که توسط کانون های توطئه صورت گرفت، کاملا عزادارمان کرد، فقدان مبارزی خستگی ناپذیر و از اصلی ترین استوانه های این انقلاب و از با سابقه ترین و موثرترین ها در به ثمر نشستن این انقلابِ خون، حافظ مقتدر تمامیت ارضی کشور، و تلاشگر پر دغدغه و دلسوز سازندگی و توسعه کشور، و نهایتا مدافعی پرشور و با کیاست در حفظ حقوق این مردم مظلوم، و رجوع به قانون و سیاستمداری وزین و دانا و... روحمان را فسرد.

خبر درگذشت ناگهانی ایشان کشور و دنیا را تکان داد، کسی که طوفان های بی مهری رفقا، همسنگران و یاران سابقش در این سال ها و حتی روزهای آخرین عمرش، حتی دل دشمنانش را هم (اگر کمی انصاف داشته باشند)، باید کباب می کرد، او رفت؛ رفتن این صندوچه اسرار نظام و بایگانی بزرگ پرونده مبارزات و مبارزین اصیل انقلابی، که می توانست در این روزگار نفوذهای بزرگ در صفوف انقلابیون سره را از ناسره به خوبی تشخیص داده و نفوذی ها و فرصت طلبان را به خوبی شناخته و رسوا نماید، کسی که مجاهدت های او در خلال انقلاب، جنگ و سازندگی ستودنی است و بعد از امام هم برای یاران واقعی و بیت امام خمینی که اینک حتی در حرم امام خمینی هم از تعرض و هتک حرمت نامحرمان در امان نبودند، یکی از مدافعان سرسخت و پشت و پناه بود؛ رفتنش ضایعه ایی بزرگ برای کسانی خواهد بود که دغدغه ساخت و حفظ این کشور و حفظ انقلاب از نامحرمان را دارند، او با سختی و فشار، اما با عزت این سال ها و حتی روزهای آخرین عمر خود را همچنان کوشا و دقیق در استیفای حقوق این ملت و رجوع به قانون طی کرد.

اینک روسیاهی این همه بی حرمتی و جفایی که در حق این سردار بزرگ انقلاب و جنگ و سازندگی و دیگر یاران امام شد، بر پیشانی کسانی خواهد ماند که اقدامات زشت شان واقعا دل هر دلسوزی برای این کشور و انقلاب را به درد می آورد، کسانی که برای توسعه قدرت جناح خود، دیگران که هیچ، حتی این استوانه نظام و انقلاب و در کنار او تنها استوانه بیت امام خمینی (آقا سید حسن خمینی) را رد صلاحیت کردند تا بی صلاحیتی خود را در واقع بروز و ظهور دهند و این بزرگان را از قرار گرفتن در معرض رای مردم و حتی حضور در نماز جمعه باز دارند (دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ).  

روحش شاد که دغدغه کشور، انقلاب و این مردم را تا آخرین لحظه با خود داشت و بسیار برای این کشور و انقلاب احساس خطر می کرد و خون دل خورد و خود را کنترل کرد، و بر مصائب وارده صبر پیشه کرد و به پاس این همه زحمت و صبر، انشالله که عاقبت به خیر شد. بی شک او از رجال بزرگ سیاسی تاریخ ایران است که ژرفنگری بالایی داشت و رهبران کشورهای همسایه و حتی جهان روی او حساب می کردند و از او درس ها آموختند و به نام و توانایی های او ارادت می ورزیدند، او وزنه بزرگ و سنگینی برای این کشور بود که متاسفانه، دچار رقبایی هتاک، بی مقدار و قدر ناشناس شد، و امروز در شادی بی حد رقبای بی رحمش که در نبودش در دل جشن خواهند گرفت و از دیده اشک تمساح خواهند ریخت، خدا او را از این مردم و انقلابیون دلسوز گرفت و یارانش را در حسرت فقدانش فرو برد

هاشمی ایستاده مرد و این مرگ برازنده بزرگانی چون اوست، کاش چنین مرگی هر چه زودتر نصیب ما هم بشود، خدایا تو هم انگار با آنهایی؟!! چقدر زود بود که این قلیل افراد باقی مانده و پشت و پناه انقلابیون و یاران امام از دست بروند تا همچنان که بی یاور بودند، بی یاورتر شوند و در هجوم خصم این پناهگاه های کم هم نباشند که حداقل با او درد دل کنند، تا کورسوهای امید نیز رنگ ببازد و هیکل نابودی و ناامیدی بیشتر رخ بنماید.

عاقبت به خیری در ورای همه اشتباهات بزرگ و کوچک انسان ها بسیار مهم است، که این دعای همه مومنین در هر شبانه روز است 

(ساعت 20- تهران 19/دیماه/1395)

1- شعری از استاد فریدون مشیری در رثای میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر 

رميده از عطش سرخ آفتاب كوير ،

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

نظرات (1)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

نقش ميرزا تقی‌خان امیرکبیر در تغيير نگاه ساختاری قاجاریه نسبت به مقوله توسعه

????غلامرضا عليزاده

«كجاست غيرت قومی كه شير ميدان بود
چگونه است كه آن شير پوستين شده است؟
من آن اميركبيرم كه خوب می‌دانم
تمام مملكت من حمام فين شده است!»/ ياسر قنبرلو

كسی از تاريخ‌نويسان معاصر روايت نكرد، آيا زمانی كه ميرزا تقی‌خان اميركبير، مراحل اوليه دیوانسالاری را نزد عباس ميرزای وليعهد طی می‌كرد، عباس ميرزا با او از نشستی سخن به ميان آورد كه با «ژوبر» فرستاده ناپلئون بناپارت داشت؟ همان ديداری كه درآن، وليعهد شجاع قاجاری، از حركت رو به جلوی اقتصادی و فرهنگی غرب در شگفت مانده بود و از كم‌فروغیِ تابش آفتاب توسعه بر سپهر اجتماعی ايران شكوِه كرده بود.

اهميت اميركبير در تاريخ كشورمان به دليل اصلاحات بنيادين و همه‌جانبه‌ای از جمله توسعه فرهنگ سياسی، اصلاحات اداری، مسائل اقتصادی، اصلاح امور مالی و اصلاح وضع قشون بود كه از سوی او انجام شد. در واقع او بنيانگذار انديشه و فرهنگ نوين ايران است، زيرا او به وسيله احيای روزنامه، تاسيس مدرسه دارالفنون، انتشار كتب فنی، بهداشتی، اعزام محصلان به اروپا و استخدام معلمان اروپايی، نقشی از فعاليت‌های اصلاح‌طلبانه خود را جلوه‌گر كرد. (شميم، ۱۳۷۵: ۱۶۳)
 
سياست خارجی از نگاه اميركبير
تا قبل از صدارت اميرنظام در ايران معمول بود كه اهميت زيادی براي نظريات و تمايلات سفرای خارجی قائل شوند و ايشان را در اموری كه مخصوص دربار ايران بود، شركت دهند. نفوذ دولت بريتانيا و روسيه رو به افزايش بود و ارتباط و وابستگي يكی از دارندگان مناصب مهم به كشورهاي صاحب نفوذ، امری عادی جلوه می‌كرد. همه سعی اميرنظام مبتنی بر تحقق اين اصل ضروری در روابط خارجی بود تا ناشايستگی نفوذ و مداخلات كشورهای بيگانه را نشان دهد و از همين‌رو با وجود اينكه روس‌ها تمايل زيادی نشان دادند تا امير را مورد حمايت كنسولیِ خويش قرار دهند؛ اما اميرنظام از اين كار طفره می‌رفت. (پولاك، ۱۳۶۱: ۲۷۳) اميركبير به اروپاييان نظر خوبی نداشت، وی می‌خواست دست آنان را از امور كشور كوتاه كند؛ اما از سوی ديگر به معلومات نظامی و مهارت صنعتی آنان نياز داشت (دوگوبينو، ۱۳۶۷: ۲۲۸)

بسترهای تفكر توسعه در عصر امير
اگرچه ايده‌های بزرگ و آمال بلند اميركبير، ناجوانمردانه در فين كاشان غروب كرد، با اين‌ حال همان اقدامات چندين‌ ساله امير، شالوده تحولات بزرگ بعدی شد و در حقيقت پايه‌های ايران نوين را پی افكند. از مردی چنان استوار و روشن كه در عرض سه سال چنان دگرگوني‌هایی در ساختار متصلب حكومت قاجاری ايجاد كرد، بعيد به ‌نظر نمی‌رسيد كه نظام اجتماعی و سياسی قرون وسطایی ايران را به‌ کلی زير و زبر كند و طرحی نو درافكنَد و ايران را به عظمتی كه شايسته آن بود، برساند.

فرجام كار امير
همه اينها موجب شد تا تيرهای خدعه از هر سوي به سمت اميركبير روان شود. «سرپرسی سايكس» نيز اصلاحات اميركبير را عامل دشمنی عده زيادی با او در دربار می‌داند كـه قوی‌تر از همه ملكه، مادر پادشاه بوده است. (سايكس، ۱۳۷۰، ۴۸۹/۲) در نهايت شاه جوان فرمان قتل اميركبير را صادر كرد.
گوبينو روايت جالب و تراژيكی از مرگ اميركبير و مواجهه مردمان عادی با آن به دست می‌دهد: «فاجعه قتل امير را در سراسر طهران مردم نقل می‌كنند؛ بر امير می‌گريند و بر شاه و صدراعظم حاليه لعنت می‌فرستند. اما من روزی به يك ايرانی كه از اين حادثه نالان بود، گفتم اگر امير را شاه نكشته بود، مردم كه به دزدی و دروغ خو گرفته‌اند او را كه مانع اين دو كار بود، مي‌كشتند.» (گوبينو، ۱۳۶۷: ۳۱۶)

مرگ اميركبير نقطه عطفی در سال‌های آغازين حكومت ناصرالدين‌شاه بود، چراكه درست در مقطعي كه شاه هنرمند و نكته‌سنج قاجاری می‌توانست به اتفاق اميرنظام، جهان پادشاهی خود را نظم بخشد، با صدور حكم قتلش، خود را در ميان تندباد حوادث بعدی تنها يافت. مرگ اميركبير در ضمير همگانی ايرانيان، آن لحظه آشنايی است كه انسان فانی پا به مسلخ شهيدان قهرمان می‌گذارد. شهادت امير در گرمابه فين به يكی از سكانس‌های تراژيك تاريخ معاصر ايران تبديل شد و به تعبير «آگامبن»، انسان معاصر تا چنين حد، اين مرگ را به پرسش نگرفته و شايد بر كمتر جنايتی چنين سوگواری كرده باشد.

پی‌نوشت:
۱. این نوشتار، تلخیصی‌ست از مقاله‌ی نگارنده که پیش‌تر در روزنامه اعتماد منتشر شده است.

@tahlilvarasad

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در دونالد ترامپ و بازساخت شخصیتِ ...
برگردان فارسی فرمان دونالد ترامپ اقدامات ریاست جمهوری* یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری امریکا* /NSPM...
دروود مثل همیشه عالی