گورستان زندگان

"گورستان زندگان" 

آزادگان، مظلومانی، در گورستان زندگان، در حال پوسیدنند،

زیر آوار هزار رویای به حقیقت نپیوسته،

غرق در خروارها، تفکر پوسیده، و امتحان پس داده،

در میان سحر و جادوی سخنان پوچ و بی معنی،

دست و پا، گیر افتاده، در هزار سحر ناشی از تزویر،

پشت کوه هایی بلندُ، ساخته از کبر و غرور، گم شده اند،

در تعفنی رایج، که برای بینی ها عادی، بدان سخت عادت کرده ایم،

اینجا انسانیت را به حراج مفت گذاشته اند،

گویا قرار بر این است، که انسان را بر پای خدایگانی قربانی، و بر بدنش رقص جشن گونه ی، خدایان گیرند،

می پندارم، که موج ها هم، خود سرابی بیش نیستند،

چرا که در پس هر موج، باز تعفن مردابی به استقبالم می آید،

گردن های فراز شکسته، گردنکج ها، میدان داری می کنند،

سنوبرهای بلند و استوار را بریده، بوته هایی چاق کوتاه، بر جای شان کاشته اند،

و اما من با خود فکر می کنم، هنوز پایی برای رفتن دارم،

تا در این بوته زار کوتاه و متعفن، گم نشوم،  

هنوز نمی خواهم که در "مزار آباد شهر بی تپش" ، خود را قربانی تزویر مُزَوِّران بینم،

هر چند جغدها، شهر را به گورستان زندگان تبدیل، و صدای غوکان صحنه دار شبِ ماست،

رسوای این بازار، بیشرمانه مرا "مرتیکه ..." می خواند،

اما من او را برادری، که در پیله ایی محکم از تاریکی، که خود به دور خود تنیده، غرق می دانم،

هم به خود ظلم روا می دارد و هم به من،

به خود که زندانی است، و به من که دربندم می خواهد.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...