نگارنده در تکاپو بوده است تا در این نبشته از واژه های پارسی به جای واژه های بیگانه سود جوید.

قُرِ [1] خرسنگ [2] یکی از پرآوازه ترین چکاد های البرز میانی، با بلندای 3950 متر، دوستداران زیادی را میان همنوردان، به خود فرا خوانده، و بسیاری این چکاد برجسته را، در میان قُرهای بلند شارستان فَشم، برای برآمدن های خود، بر چکاد های بزرگ، در دیدگاه خود دارند؛ در کنار این قُر، قُر شکوهمند جانستون نیز هست، که آن نیز از قُرهای پر هواخواه، و بی گمان سخت و جان سِتان در میان کوهنوردان برجسته است. این دو قُر را، کشیدگی یالی بلند، به هم پیوند می دهد، و برای نوک [3] نوردان پرتوان، یک راه گذر سخت و سنگین بوده، که با گذر از آن می توان به گردنه "ورزا"، به سوی بلندترین قُر استان تهران، یعنی خلنو و یا در سوی دیگرش، به چکاد سرکچال ها، کلون بستک و... گذر خود را پی گرفت.

واژه پارسی خرسنگ [4]  که به دست پیشینیان ما، بر آن نهاده شد، و خوشبختانه در دوران تازش هایی که بر ایران و ایرانیان که به دنبال خود تازش فرهنگی نیز به دنبال داشته است، بدون دگرگونی مانده، چرا که نام قُرها ایران برای تازشگران بر این آب و خاک، چنان برجسته نبوده، و دگرگونی آن از دیدگان ناپاک آنان به دور مانده است، تا چون نام سکونتگاه های آنان، بر خوشایند مزه دهان ناپاک شان دگرگونش نسازند، این است که نام چکاد های ایران زمین، در بیشتر چکادها، گویا همان نام باستان آن است که دچار دگردیسی نشده است،

چکاد خرسنگ از دو کلمه خر + سنگ ساخته و پرداخته شده است، که "خر" در گویش پارسی کنونی در معنی منفی آن به کار رفته است، معنی بسیار مثبتی دارد، که به بزرگی و شکوه به کار می رود، [5] سنگ نیز واژه درستی است که بر این قر نهاده شده، چراکه این چکاد سازه تخته سنگی است که از میان خاک بیرون زده، و خرسنگ یعنی سنگ شکوهمند و بزرگ را ساخته اند، که این خود گویای خوبی بر ایستادگی این چکاد و استواری آن است که در نگاه نخست به آن، همین ویژگی پیداست.

چکاد خرسنگ را ما در این برآمدن به یاد ماندنی، در یک دسته چهار نفری با همراهی آقایان بهروز همتی، سعید مقدم، و علی بادپر، با استفاده از راه روستای آبنیک، به انجام رساندیم، که چگونگی این پیمایش را در روزنوشت این برآمدن، اینگونه به رشته سخن در آوردم.

زمانبندی برآمدن بر چکاد خرسنگ در روز 31 شهریور 1401

آغاز کار از تهران در ساعت 5 و 18 دقیقه بامداد روز 31 شهریور 1401

شروع پیمایش از ده آبنیک ساعت 6 و 35 دقیقه بامداد

پایان باغ ویلاهای ده آبنیک، در ساعت 6 و 59 دقیقه

شروع پیمایش در پاکوب های برای گذر از گردنه آبشار رودخانه آبنیک، در ساعت 7 و 14 دقیقه

رسیدن به گردنه گذر از آبشار آبنیک در ساعت 7 و 25 دقیقه

رسیدن به یکی از سرچشمه های بزرگ رودخانه آبنیک در ساعت 8 و یک دقیقه

آرامیدن و خوردن چاشت، تا ساعت 8 و 37 دقیقه به مدت 35 دقیقه

رسیدن به خَجَک [6] برابر با غار بیوک و برآمدن در پایان دشت خرسنگ، در ساعت 9 و 6 دقیقه

گذر از دشت خرسنگ و بر آمدن به گردنه یال پایان یابنده، به چکاد خرسنگ در ساعت 10 و 40 دقیقه پگاه

برآمدن به قُر خرسنگ در ساعت 11 و 21 دقیقه پگاه

زمانبندی بازگشت از چکاد خرسنگ :

آرامیدن بر چکاد خرسنگ تا ساعت 12 و 2 دقیقه و آغاز پیمایش به سوی پایین

فرود تا گردنه بین چکاد دو خرسنگ شمالی و جنوبی در ساعت 12 و 49 دقیقه

پیمایش گذرگاه دشت خرسنگ و رسیدن به غار بیوک در ساعت 2 و 2 دقیقه

آرمیدن و کسب انرژی تازه، تا ساعت 3 و 43 دقیقه

گذر از دشت جانستون، و برآمدن بر گردنه آبشار رودخانه آبنیک، در ساعت 4 و 35 دقیقه

گذر از سراشیب های گردنه، به سوی باغ ها و رسیدن به روستای آبنیک، در ساعت 5 و 40 دقیقه شامگاه روز 31 شهریور

زمان  به کار گرفته شده در برآمدن به قر خرسنگ و بازگشت به ده آبنیک

همه زمان به کار گرفته شده در این برآمدن، برای پیمایش از ده آبنیک تا قُر خرسنگ، از ساعت 6 و 35 دقیقه بامداد تا 11 و 21 دقیقه میانه روز، به مدت 4 ساعت و 46 دقیقه، که با برداشتن زمان آرامش گرفتن ها، 4 ساعت و 7 دقیقه در پیمایش بودیم.

همه زمان فرود از قُر خرسنگ تا ده آبنیک، از ساعت 12 و 49 دقیقه میانه روز، تا ساعت 5 و 40 دقیقه شامگاه، 4 ساعت و 51 دقیقه، که با کم کردن زمان آرامیدن از آن،  روی هم 3 ساعت و 10 دقیقه در پیمایش بودیم.

از ده آبنیک، تا فراز گلوگاه و گردنه آبشار، و آغاز برشدن به دشت پای قُر جانستون، 50 دقیقه زمان گذشت.

از آغاز دشت جانستون تا انجام آن، برآمدن به دهانه آغاز دشت خرسنگ، در خجک (نقطه) رو به روی غار بیوک، 1 ساعت و 11 دقیقه زمان گرفت.

از آغازیدن پیمایش در دشت خرسنگ تا فراز گلوگاه یال پایان یابنده بر قُر خرسنگ، که در گام پایانی برای برآمدن بر قُر خرسنگ باید از آن گذر کرد، و این خُجَک در پایان دشت خرسنگ هست، 1 ساعت و 34 دقیقه زمان پیمایش بود.

گذر یال خرسنگ، که آغازش در پایان دشت خرسنگ می باشد، تا رسیدن به چکاد خرسنگ، 41 دقیقه پیمایش داشتیم

زمان به کارگیری شده در راه بازگشت :

از چکاد خرسنگ تا فراز گلوگاه بین دو خرسنگ،  47 دقیقه پیمایش بود

از گلوگاه تا برابر غار بیوک، و زمان به کار رفته در این پیمایش بازگشت، که از میان دشت خرسنگ گذر باید می کردیم، 1 ساعت و 13 دقیقه به کار برده شد.

از غار بیوک تا گلوگاه آبشار رودخانه آبنیک، 1 ساعت 8 دقیقه

فرود از فراز گلوگاه آبشار، تا ده آبنیک، 45 دقیقه پیمایش شد.

 چند و چون گذر از این گشتگاه:

از گذرگاه بوستان های سر سبز ده زیبای آبنیک که گذر کنید، به یک پاکوب دست خواهید یافت، که باید با یک ژرف بینی برجسته و هوشیارانه، از آن گذر کرد، چرا که با یک سُر خوردن نا بهنگام، شایمندی و یا گمان پرت شدن در شیب های تند دره، زیاد خواهد بود، این تیکه از گذرگاه، کمابیش پر بیم بوده، چرا که یک مانند برای روشن شدن چند و چون این بیم این است که، سیم بُکسل به کار رفته، در پایان این گذرگاه به چند تار موی پولادی بند بود، و هر آن گمان پاره شدن داشت، از این رو سود جستن از این ابزار کمک، باید همراه با باریک بینی و ژرف اندیشی باشد، تا در اثر فرسودگی، بیم و زخم و یا مرگ بر شما نرود، پشتیبانی گرفتن بیش از اندازه، از این گونه سازه ها هراس انگیز و بیمناک کننده است.

با گذر از این گلوگاه که به درستی به دور زدن تنگه و گلوگاه آبشار رودخانه آبنیک باید آن را نامید، و پای شما را به دشت پای کوه جانستون باز خواهد کرد، که در پایان این دشت، غار بیوک جای دارد، و پاکوب های سوی راست، شما را به دشت خرسنگ خواهد برد، و از جلوی غار بیوک، چنانچه پاکوب ها را پی بگیرید، گذرگاه فراز گرفته و روی یال های قُر با شکوهمند جانستون، به سوی این قُر شکوهمند، شما را بر خواهد کشید.

ولی ما با گذر از یک گلوگاه در کنار غار بیوک، به سوی راست پیمایش خود را پی گرفتیم، و وارد دشت خرسنگ شدیم، دشت را به سوی گردنه روبرو، گذر کرده، خود را به فراز گردنه رسانده، و بر روی یالی به سوی راست پیچ خورده، که سرانجامش به چکاد خرسنگ، پایان می گرفت،

این یال پاکوب های خوبی دارد، که کم یا بیش، شیب بیشتری از جاهای دیگر این گذرگاه را در خود دارد.

چند و چون دستیابی به آب آشامیدنی در گذر به قُر خرسنگ:

برداشت آب تا آغاز دشت جانستون، بر شدن روی گردنه و گلوگاه آبشار انجام پذیر نیست، و باید پیشاپیش با خود آب آشامیدنی داشت، گرچه پیمایش در کنار رودخانه ایی پر آب آبنیک انجام می پذیرد، ولی جایی برای برداشت آب آشامیدنی و گوارا نوش نبوده، ولی در فراز گلوگاه و گردنه، به هنگام بر آمدن به دشت قُر جانستون، چشمه ایی هست که می توان از آن آب برداشت، آب این چشمه گرچه کم است، ولی در این پایان تابستان، همچنان آب کمی از آن جوشش دارد.

در دشت جانستون اگر شما از پاکوب های بالا رونده، سود جویید، در نزدیکی های غار بیوک، سه چشمه پر آب هست، که یکی از آنها، پر آب ترین و بدرستی یکی از سر چشمه های بزرگ رودخانه آبنیک است، که از دل کوه بیرون می جهند، و اینجا جایی است که شما می توانید آب نوشیدنی گذر به قُر خرسنگ و یا جانستون را بردارید،

جلوتر در کنار گوسفند سرا، در سوی چپ پاکوب، نرسیده به غار بیوک هم، دو چشمه کمابیش پر آب از دل کوه بیرون می زنند، که شما باید از پاکوب به سمت پایین دره، 20 متر فرود آیید، تا بتوانید آب بردارید

بهتر است آب نوشیدنی خود را از یکی از این سه چشمه، بردارید، چرا که در گذر از این گذرگاه، گرچه دنبال کننده یک رودخانه بلند هستید و پیمایش خود را در کنار آن انجام می دهید، ولی ما چشمه های خوبی برای برداشت آب ندیدیم، ولی گرچه پس از بر آمدن به دشت خرسنگ، دو چشمه هست، ولی نمی توان از آن آب نوشیدنی خود را برداشت، چرا که آب خیلی کم از آن دو چشمه جوشش دارد، از این رو باید آب را با لیوان، از دهانه این دو چشمه برداشته، و به قمقمه ریخت، که این خود آب را در جوششگاه گل آلود خواهد کرد.

پس از این دو چشمه کوچک، دیگر آب ها به زیر شن های کف رودخانه خزیده، از چشم به دور خواهند شد، و در گذر تا چکاد خرسنگ، و بازگشت، چشمه ایی برای برداشت آب نوشیدنی نیست.

بیم ها در گذر و گذرگاه پایان یابنده بر قُر خرسنگ:

قُر خرسنگ با پیکره دیواره ایی تخته سنگی خود، یک گذر آسوده و کمابیش، بی بیم برای بر آمدن دارد، که دست به سنگ آنچنانی نداشته، و این همان گذرگاهی است که ما از آن گذر کردیم، اما برجسته ترین بیم و نا آسودگی که برای همنوردان در این گذر هست، گذر  از پاکوب هایی است که اگر به سُر خوردن بیانجامد، پیشآمد پرت شدگی و فرود دهشتناک خواهد بود، از این رو باید با ژرف اندیشی و ریز بینی خوبی، از آن گذر کرد، این خجوک ها بیمناک کننده، در این گذرگاه زیاد وجود دارد، چه در گردنه برآمدن به دشت جانستون، که یکی از برجسته ترین در این باره است، چه در زمان گذر از دشت جانستون که این بیم باز هست، و چه در گذر از دشت خرسنگ، پس از دو چشمه گفته شده، پس از گذرگاه برابر با غار بیوک، که در این پاکوب ها، در زمان هایی امکان پرت شدگی هست، ولی در بیشتر گذرگاه های این دشت، گذر خالی از بیمی را می توان از سر گذراند،

خجوک های پر بیم و هولناک که سرانجام پرت شدن ها در خود دارد، در شیب های تند در 20 دقیقه پایانی برآمدن بر چکاد خرسنگ زیاد می شود، و این زمانی است که از میان تخته سنگ ها پایانی در گذر هستیم.

بر شدن به چکاد خرسنگ، با ژرف بینی و ریز بینی خوب همنوردان گذر کننده، کمابیش یک برآمدن کوتاه، زیبا و به یاد ماندنی است،

یکی از جان باختگان بر شدن به قُر خرسنگ، زنده یاد عادل صفری است که بر یادبود او، همنوردانش نبشته اند، این همنورد تازه گذشته، در 23/3/1393 با پرت شدن از بلندی 3000 متری جان به جان آفرین سپرد، بله گذرگاه این قُر بلند، بیم پرت شدن ها را بسیار دارد، در روزهای بهنجار آب و هوایی، این بزرگترین بیمی است که همنوردان با آن رو به رو هستند، ولی در زمستان و روزهای نا بهنجار آب و هوایی نیز، ریزش بهمن های بسیار، بیم جان باختن را زیاد می کند، بر نوشته یادبود این همنورد از دست رفته مان، نبشته اند:

"چون حرکت کردم، چون از سکون خارج شدم، اثری از خود بجا گذاشته ام تا رهروان بدانند و بخوانند که راهی و مسیری هست، و رفته ایی رفته است، و بی حرکتی و سکون را شکسته، و بلند شده است."

بهترین هنگام برای بر شدن به این چکاد بلند :

 بهترین هنگام بر شدن بر این چکاد بلند، به هنگام تیرماه و همان هنگامه ایی است که برآمدن بر چکاد شکوهمند دماوند، از سوی همنوردان دانا و پرتوان پیشنهاد می شود، چرا که این قُر، در زمستان پوشیده از برف و پر از یخچال های بزرگ برفی است، و در تر سالی ها که بارش ها زیاد است، در گوهپایه های این قر بلند، و در دشت خرسنگ، پر از بهمن های پی در پی است که به این دشت فرود آمده اند، چنانکه در پایان شهریور 1397 که کمابیش سالی پر بارش بود، تونل های برفی بزرگی در این کوهپایه های دیده می شد، که این خود گویای بارش های زمستانی پی در پی برف، و فرود بهمن های پی در پی، در شیب های زیاد این قُر بلند سخن به میان می آورد، انباشت این بهمن ها در دشت، نشان می داد، که در روزهای پایانی تابستان نیز، بلندی برف چنان بود که در تونل های برفی این چکاد برفگیر، می توان راه رفت.

از این رو، بر آمدن بر این چکاد، به هنگام زمستان باید ژرف اندیشانه و پر از دانایی باشد، و برای همنوردان توانا و دانا پیشنهاد می گردد، و چنین برآمدنی برای دیگران پیشنهاد نمی گردد، چرا که گمان فرود بهمن های بزرگی هست، ولی در چنین هنگامه ایی از تابستان، و در خشکسالی سخت امسال، بر جایگاه این بهمن های پی در پی، و یخچال های بزرگ، که در سال 1397 پر از برف و یخ بود، رودخانه ایی هم امروز دیده نمی شود و آب ها به زیر سنگلاخ های کف رودخانه، خزیده، و آبی نمی توان دید.

نقش و نگار هایی از این گذر، گذرگاه و چکاد خرسنگ، که با دوربین تلفن همراه خود آگاشته و دفترینه کردم

 

Click to enlarge image IMG_4959.JPG

پاکوب های گذر به گلوگاه آبشار آبنیک

[1] - یک نسل قبل، آنان که در اثر خواندن نوشته ها، گویش آنان با زبان عربی آنچنان مخلوط نشده بود، به این برجستگی ها، که بلندترین ها در میان کوه ها بودند قُر می گفتند، اما کلمه فارسی قله که در نوشتارها استفاده می شود، چکاد است و در گویش محلی و مردمی قُر می گفتند. به راستی ما در دریایی از کلمات عربی غرق شده ایم و در حال فراموشی نام های پارسی هستیم، استفاده از واژه های پارسی چنان نامانوس و سخت شده است که نمی توانیم از  واژه "برآمدن" به جای صعود، یا عبارت "بالا رفتن"، "راه سربالا"، "بالا روی" استفاده کنیم

[2] - خرسنگ، کوه \ kūh-e xar-sang\ ، کوهی واقع در شمال روستای گرمابدر. این کوه در °۵۱ و ´۳۶ و ´´۳۰ طول شرقی، و °۳۶ و ´۲ و ´´۳۰ عرض شمالی، در منطقۀ البرز میانی جای دارد. خرسنگ درواقع رشته‌کوهی است به درازای ۱۵ کیلومتر که شامل ۳ قله به نامهای خرسنگ شمالی، خرسنگ جنوبی و خرسنگ شرقی است. قلعۀ خرسنگ جنوبی با ۹۳۰‘ ۳ متر بلندی از سطح دریا، بلندترین این قله‌ها ست. قلۀ مخروطی‌شکل خرسنگ شرقی ۹۱۰‘ ۳ متر، و قلۀ خرسنگ شمالی ۸۱۰‘ ۳ متر از سطح دریا ارتفاع دارند. این قله‌ها در امتداد خط‌الرأسی قرارگرفته‌اند که از غرب به قله‌های جانستون و ورزاب و گردنۀ ورزاب و از شرق به قلۀ خاتون‌بارگاه و گردنۀ یونزا می‌رسد. خط‌الرأس یادشده از شمال مشرف به دشت لار و سرچشمه‌های رودخانۀ لار، و از جنوب مشرف به منطقۀ فشم و روستاهای گرمابدر، آبنیک و لالان است. بعضی از شاخابه‌های رودخانۀ جاجرود از دامنۀ جنوبی کوههای خرسنگ سرچشمه می‌گیرند. عمومی‌ترین مسیر صعود قله از روستای آبنیک و دشت جانستون است. مسیر صعود قله در زمستان از روستای گرمابدر آغاز می‌شود. آب تا دشت جانستون به وفور در دسترس است، اما پس از گذر از چشمۀ بزرگ آبنیک و قرار گرفتن روی یال منتهی به گردنه، چشمه‌ای وجود ندارد. پس از عبور از رودخانه، باید در امتداد دره به سمت دیوارۀ جانستون و غار دست‌کن حاج بیوک رفت. پس از حدود یک‌ونیم ساعت پیاده‌روی به مکانی موسوم به دوآب خواهیم رسید که رودخانه‌ای خروشان از آنجا سرچشمه می‌گیرد؛ با ادامۀ مسیر به سمت جنوب در منطقۀ دوآب به کوه خرسنگ می‌رسیم. از فراز قله می‌توان قله‌های جانستون، خلنو و سرک‌چالها را در سمت شمال غربی، و مهرچال در جنوب را به وضوح دید که در غرب خط‌الرأس دارآباد توچال خودنمایی می‌کنند. برای صعود به قلۀ خرسنگ جنوبی باید از خرسنگ شمالی به سمت غرب که مسیری کاملاً صخره‌ای دارد، رفت.  میثم رودکی

[3] - گویش کنونی ما عادت به استفاده از خط الراس دارد و نمی تواند از نوک یال به جای خط الراس عربی استفاده کند، ولی با کمی دقت نظر و استفاده از واژه های پارسی می توان خود را از کلمات بیگانه که هجوم بی سابقه ایی به زبان پارسی داشته اند خلاص شد به جای خط الراس می توان از واژه های مرز، نوک، لبه، بر امدگی سود جست.

[4] - خَرسَنگ به تخته ‌سنگ‌های بزرگی گفته می‌شود که در روزگاران باستان یا پیش از تاریخ بر روی هم چیده شده باشد تا سازه‌ای یا یادمانی را پدید بیاورد. یک سازه خرسنگی می‌تواند از یک تخته‌ سنگ تنها هم تشکیل شده ‌باشد. در سازه ‌های خرسنگی ملات یا دوغاب به‌کار نرفته بلکه تخته ‌سنگ‌ها از راه چینش قفلی بر روی هم سوار شده‌اند. برخی از خرسنگ‌ها به عنوان قطعه یا نشانه‌ای از آرامگاه‌های باستانی به‌ جا مانده ‌اند. خرسنگ‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

سنگ‌افراشت (به فرانسوی: menhir)، به صورت ایستاده می‌باشند و ارتفاعی بین نیم متر تا ۶ متر دارند و نمونه‌هایی ۲۳ متری نیز یافت شده‌است.

میزسنگ (به فرانسوی: dolmen)، خرسنگ‌های میزی شکل هستند و معمولاً به‌عنوان گورهای دالانی مورد استفاده بوده‌اند.

حصار خرسنگی (به فرانسوی: cromlech)، نیز خرسنگ‌هایی در محیط دایره‌ای هستند که به نوعی تلفیقی از دو خرسنگ قبلیست مانند بنای استون‌هنج در ۱۲۰ کیلومتری شهر لندن در انگلستان.

[5] - یعنی هر چیزی که پیشینیان ما آن را بزرگتر از آنچه باید باشد می دیدند، واژه خر را بر این بزرگی بار می کردند، خرگوش را به حیوانی می گفتند که گوش هایش از حد انتظارشان بزرگتر بود، حزب خران در زمان سلسله پهلوی به حزب بزرگان اشاره داشت.

[6] - خجک برابر پارسی واژه عربی "نقطه" است که به جای آن می توان از واژه های تیل، میانه، دیل نیز سود جست

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.