دست بردارید، ای کاهنان قدس، اندر اورشلیم

ای که قربان را ز بهر اهل قربان آفرید!        گو، تو ما را اینکم از بهر قربان آفرید؟!

قرن ها نوباوگان، زیباتنان، از ما به پای تو قربانی شدند      تا که ابراهیم، قوچی یافت، از سوی قربان آفرید

قصه ی او خط بطلانی بر خون و قربان کردن است   گفت زین پس، قربانی زما نیست، بهر قربان او، قربان آفرید

دست بردارید ای کاهنان قدس، اندر اورشلیم       دره ها مملو از قربانیان است، بیدادها شد شدید

دادِ قربان آفرین، زین حجم قربان شد بلند        قوچکی قربان کنیدُ، دست از ما، بر کنید

حیلتی دیگر بشاید، دوری از خشم خدا         زیر چتر این خدا، باید که بس کرد این شدید

نفسِ خود، قربانی راه و رسم خود نما           زانکه قربانگاه فرستادن، نیست کنون آیینِ آیین آفرید

حرمتی بالا بلند است بر جان ما، ابنای ما     زین پَسم باید که جست، راهی ورای این پدید

به نظم در آمده در اول اگوست 2020 مطابق با شنبه 11 امرداد 1399

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.