چاپ کردن این صفحه

نه اصلاحات، نه اصلاح طلبی مردنی نیستند

16 بهمن 1398
Author :  
ریشه کنی اصلاحات، به ریشه کنی حریف منتهی خواهد شد

مدعی گفت "اصلاحات مرده است" و دیگری مدعی شد "اصلاح طلبی مرده است." اما این خواب و خیالی بیش به نظر نمی رسد، گرچه بعضی حاضرند بر نسوج اصلاحات دندان کشیده و پاره پاره اش کنند، اما نه اصلاحات مردنی است، و نه اصلاح طلبی مرگ دارد، چرا که اصلاح لازمه تداوم است، و هر تداوم خواهی به اصلاحات نیاز دارد، و ملت ایران یک موجودیت مداوم می باشد، که برای تداوم خود به اصلاح نیاز دائم دارد، و از سوی دیگر در کوتاه مدت نیز مرگ اصلاحات، مرگ رقیب را نیز لاجرم به دنبال خواهد داشت، تنها این نیروهای فعال در زمینه اصلاحاتند، که ممکن است تعویض و یا تغییر کنند، و یا روش عوض نمایند.

آنچه روشن است اینکه ایران در دوره گذار قرار دارد، و تقلای جناح های مختلف برای حفظ، بدست آوردن قدرت و... جهت هدایت ایران آینده، به سمتی است که به نظر آنان، همان راه درست است،

گذشته از رقبای منطقه ایی و جهانی که مطامع و اهداف خود را دنبال می کنند، نیروهای متکثر سیاسی ایران را نباید به چشم دشمن نگریست، که آنان نمایندگان تفکراتی اند، که مابه اذای مشخص در بین احاد این مردم و سلایق آنان دارند، و خیر مردم و کشور خود را، در راهبردهای مد نظر خود می بینند؛ همین است که بی انصافی و جنایت در حق رقبای سیاسی، در نزد جهانیان همواره فارغ از فکر و عقیده ایی که دارند، محکوم و مذموم ابدی است.

آنچه مسلم است و دقیقا دغدغه مردم ایران است، حفظ ایران در وهله اول، و دوم حرکت به سمت نقش گیری گسترده تر مردم ایران در اداره جامعه خود است، همینجاست که هر حرکت و تفکری که به میزان بیشتری، به نقش دهی به مردم در تعیین سرنوشت خود، بتواند نظر و راهکار بهتر و گسترده تری ارایه نماید، مقبول تر و ماندگارتر خواهد بود،

ایرانیان حرکت آزادیخواهانه و جمهوریخواهانه خود را نه در زمان سلسله پهلوی، که در زمان حاکمیت قاجارها، و در خلال مبارزات مشروطه خواهی آغاز کرده و شهدای ارزشمندی را در این راه تقدیم اهداف ملی خود کرده اند، شهدای مشروطه خواهی از نخبگان و پیشروترین نیروهای ترقیخواه این مردم در زمان خود بودند، و از این روست که ایرانیان پیشروترین ملل منطقه در این مسیرند، که راه نجات خود را در نقش گیری بیشتر، و موثر تر مردم در سرنوشت خود دیده و دنبال کرده اند،

انقلاب مشروطه، و به دنبال آن نهضت ملی شدن صنعت نفت، و به خصوص انقلابی که با هدف پایان دوره سلطنت (حاکمیت فردی) در سال 57 انجامید، نمایانگر خواست تاریخی ایرانیان برای تسلط جمعی، بر سرنوشت خویش، و نفی تسلط فردی، بر مقدرات همه است.

تا اصل مورد وثوق جمعی بشریت، یعنی حق حاکمت انسان ها بر سرنوشت خود باقی است، و نظر مخالف متکی بر عقل بشر، بر خلاف این شاکله ذهنی انسان ها، مسلط نگردیده است، اصلاح طلبی هم نمی میرد، انسان هیچگاه نمی تواند یک امر مطلق را در دنیایی که هرگز گنجایش و ظرفیت هیچ پدیده مطلقی را ندارد، ایجاد کند.

طرح های اصلاح طلبان برای رسیدن به حاکمیت جمعی بر سرنوشت، ممکن است روزی به شکست انجامد، ولی اصلاح طلبی هرگز نخواهد مرد، چون در راه رسیدن به مطلوب هیچگاه باز نباید ایستاد، و این نایستادن ها، یعنی همان اصلاح طلبی، و اصلاح خواهی، و حرکت در راه خواست ملی همان اصلاحات، و حرکت به سمت مطلوب خواهد بود.

نافرجام کردن حرکت، طرح ها، رهبران، روند، دولت و... اصلاحات به جایی منتهی نخواهد شد، جز به یک پارادیم شیفت، که به دنبال یک ویرانی بزرگ، رخ خواهد داد، ولی آنچه روشن است و اتفاق خواهد افتاد این است که عدم اصلاحات به شکست قطعی حریف، نیز منتهی خواهد شد.

ترور (به معنی زور و یا در شکل عریان آن قتل مصلحین) پایان منطق و ختم گفتگوست، پاک کردن صورت سوال هایی است که جوابی برایش نیست، مصلحین در تاریخ ظهور خود همیشه با ترور مواجه بوده اند، و این نشان می دهد که استفاده کنندگان از زور به انتهای منطق رسیده اند، منطق که به انتها می رسد، تروریست ها را به میدان می آورند، و از زور برای تحمیل شکست به اهل منطق، سود می جویند تا برای خارج کردن حریف از صحنه از آن استفاده جویند. این است که قلع و قمع نیروهای سیاسی حریف، بیش از آنکه قدرت طرف مقابل را نشان دهد، بیانگر شکست آن تفکر خواهد بود.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی