چاپ کردن این صفحه

جنبش های اجتماعی خون زندگیبخش در رگ جوامع زنده

27 خرداد 1398
Author :  
به راستی باید برگرداند، کجی را

جامعه ایران، جامعه ایی زنده و در حال تحول است، زنده بودنش را می توان از تداوم، پیگیری، و اصرار آن، در بهره مندی از آزادی در خور، و رهایی از تسلط ناخواسته (فردی، گروهی، ایدئولوژیک، خارجی، داخلی و...) بر خود، و دنبال نمودن حق تعیین سرنوشت، مشاهده و حس نمود، حرکت نسبتا بزرگ "جنبش سبز" آخرین تحرک بزرگ ملت ایران بود، که این خصوصیت و خواست تاریخی را دنبال کرد و در خود داشت و نشان داد.

انسان مرده، جامعه مرده، فرهنگ مرده، و حتی خدای مرده و.. را تاریخ نویسان، بسیار ثبت کرده اند، بله جهان در کنار انسان ها و جوامع مرده، حتی خدایان مرده زیادی را نیز به خود دیده است، دانشمندان علم اجتماع جامعه را همچون ارگانیسم زنده در نظر می گیرند، که به حیات خود، در درجات مختلف سلامت، بیماری، مرگ، نیمه مرده، فعال، بیش فعال و... ادامه می دهد.

جامعه ایران به سان تمام جوامع درخور توجه جهان، یک ارگانیسم زنده اییست که سعی می کند تنگناهای پیش روی خواست های خود را بردارد، و گاهی برای رسیدن به آن تکان های شدیدی هم به خود داده است، که این موارد، تاریخ ساز مایه مباهات ملتی شد که امروز آن را در بین ملل زنده ی جهان می توان طبقه بندی و جای داد، یکی از مهمترین تنگناهایی که جامعه ایران را همواره آزار می دهد، و سعی بلیغ در خلاصی از آن را دارد، سلطه (خارجی و داخلی) و استبداد مسلط بوده است، و حرکت به سمت خلاصی از آن، گاه به موفقیت نسبی ختم، و گاه کامیابی به آینده و شرایط مناسب تر محول شده است، ولی هیچگاه نمی توان این حرکت را ناکام ارزیابی کرد؛

موانع ریز و درشت، گرچه تقریبا همیشه موجود بوده اند، ولی انگار هیچگاه منجر به توقف و یا فراموشی این خواست مهم ایرانیان نشده است، و تلاش های این جامعه زنده انسانی، برای رهایی از سلطه (خارجی و داخلی) را می توان همیشه زیر پوست جامعه ایران دید و حس کرد؛ حرکت پیشگامانه مردم ایران در این راه، در دهه های اخیر شدت و پیگیری شگرفی را نشان می دهد، و این حرکت حوادث مهمی را نیز آفریده است.

چه آنگاه که در جریان "جنبش مشروطیت" سعی کرد خود را از استبداد و سلطه سیستم پادشاهی قجرها خلاص کند، و آزادی و حق تعیین سرنوشت خود را کسب نماید، چه در جریان "جنبش ملی شدن صنعت و ثروت نفت"، که تلاشی برای رهایی از سلطه خارجی بود، و چه با باز تولید استبداد فردی (بعد از پیروزی مشروطه)، در جریان حاکمیت 50 ساله سلسله پهلوی دوباره اوج گرفت، و به "انقلاب 1357" انجامید، و برغم پیشرفت های جامعه ایران در زمان حکومت خاندان پهلوی، اما ملت ایران باز خود را راضی بدین پیشرفت ندید، و بر حاکمیت فردی و فقدان دمکراسی کافی قیام کرد؛ شاه بیت این قیام هم "آزادی و حق تعیین سرنوشت" بود.

پس از انقلاب نیز فارغ از این که ما آن را منطقی و درست بدانیم و یا ندانیم، اقشار مختلف مردم ایران با احساس کمبود در میزان اعطای آزادی، احساس استقلال و رهایی از سلطه فردی و طبقاتی، تسلط بر سرنوشت و حق تعیین آن و... را پیگیر شده است و این پیگیری منجر به حرکات واکنشی نسبتا شدید گردید، که نمود بارز آن "جنبش سبز" بود، که راه خود را در یک مقیاس نسبتا بزرگ آغاز کرد، تا به خواسته های اصلاحی، در راستای حق انتخاب نمایندگان خود، برای پیگیری جدی خواسته های مردم ایران، و رفتن راهی که از نمایندگان واقعی خود انتظار دارند، و در واقع کسب آزادی در حق تعیین سرنوشت و پیشبرد خواست آزادیخواهانه خود و... در پیش گرفت.

جنبش سبز نشان داد که جامعه ایران همچون آتشفشانی که هر از چند گاهی، احساس خفقان شدید کرده و فوران می کند، در زیر پوست جامعه ایران به کسب آزادی در خور، و رهایی از بندهای ایدئولوژیک مسلط ناخواسته، که این ممکن است آزادی آنان را تحدید نماید و به سلطه فرد، طبقه، تفکر و... منجر شود و... پایبند است، و زنده، مستدام و فعال، به انواع و اقسام و اشکال تسلط ناخواسته تن نخواهد داد، و این خواست همچنان در رگ های جامعه زنده ایران جریان دارد، تا به نتیجه در خور خود دست یابد.

این روزها در ده سالگی اوج حرکت سبز پوشان در سال 1388، که چه می خواستند، و چه نمی خواستند، خواست های آزادیخواهانه و نفی سلطه این مردم  و تقاضای حق تعیین سرنوشت آنان را نیز نمایندگی کرده، و آنرا فریاد زدند، می توان تبلور یک حرکت تاریخی و مستدام را به عینه دید.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی