چاپ کردن این صفحه

عشق را بی معرفت معنا مکن

16 اسفند 1397
Author :  

عشق را بی معرفت معنا مکن [1]

معرفت چیست، همانیست که تو در سر داری‎

معرفت وادی عشقی است که تو در ره داری‎ ‎

معرفت عشق است، جان است، که با دل عجینش داری‎

تاج عشقی است که از فهم، تو بر سر داری ‎‎

دمی از خلصه ی جامیست، که تو بر می داری ‎

جام خوش رنگ نگارین رخ اوست، که بر چشم داری‎

تاج و تخت و، شه و شاهنشی یار که بر دل داری‎ ‎

چشمکی، گوشه چشمیست، که از یار تو برجان داری‎

حلقه ایست یا که زنجیر، کزو، بر گردن داری‎

عشق در جان تو می لولد و، ترانه ایست که بر لب داری‎

این معرفتیست که از عشق، تو بر دل داری ‎

شاهد و ساقی و می، کامیست، که تو بر می داری‎

معرفت چیست، همان است که تو بر لب داری‎‎

معرفت، رخ سرخیست، که از یار تو بر چشم داری‎

معرفت حضرت جام است، که تو بر می داری ‎

معرفت جام می عشق، که نوشش داری‎

معرفت تکدانه گل ناز، که از عشق یار، تو بر لب داری‎‎

خسروان از پی اینند که تو داری و نداری‎

گشته ملک تواند، در پی آنند که در دل داری‎

[1] - شعری  از حضرت مولانا

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
0 Comment 4031 Views
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی