رمضان ماه میهمانی خداوند متعال و خاطرات آن

به نام صاحب رمضان الکریم ، این ماه برای من مملو از خاطرات شیرین شب هایش و بازی های شبانه ان است. گوشم از صدای دعای های رمضان در بعد افطار از بلندگوی مسجد مست و مستغرق است وقتی که دعای افتتاح خوانده می شد موسیقی مست کننده شروع ان که با حمد و ستایش خداوند بزرگ اغاز می شود. خداوند رحمت کند انان که این دعا را با صدای خوش خود از کودکی در گوش ما زمزمه کردند.

من رمضان را به دعای افتتاح و صدای دلنواز "ربنای" استاد موسیقی ایران "محمد رضا شجریان" می شناسم و دعای افتتاح و ربنای استاد دلم را جلا می دهد. ماهی که در میهمانی خداوند قرار خواهیم داشت.  باز امد و یاد و خاطرات شیرین کودکی که سحر بیدار شدن برای سحری خوردن هایش و باز به خواب رفتن بعد از این عبادت !! کودکانه.

این بود فهم ما از رمضان در کودکی

ولی اکنون از این همه شیرینی که در بار عام خداوندی باید نصیب ما شود جز گرسنگی گشیدن از رمضان چیز دیگری را نمی توانم  در خود بیابم و از ان یاد کنم البته گرسنگی که چه عرض کنم در اخر این ماه چاقی را هم دارم که در انتظار من است. کاش رمضان را در همان کودکی خود باقی می ماندیم و از شب هایش در کوچه ها و بازی های شبانه و قصه های ترسناک کودکانه اش و سه شب قدر را در مسجد گذراندن لذت می بردیم در حالی که از بلند گو اواز دعای افتتاح را بی اراده و بی توجه به محتوایش گوش می کردیم و بدون هیچ گونه اراده ای مدهوش اهنگ و موسیقی معنویش می شدیم.

سخن گفتن دیگران با خداوند در ان موقع مستی اش را برای ما هم داشت و موسیقی معنوی زمزمه انان با خدا دل ما را هم در جاری شدنش نوازش می کرد. چه شیرینی داشت ان روزها.

خداوندا از ماه رجب و شعبان تو که نتوانستیم بهره ای در گرما گرم غرق بودن در روزگار برداریم در این میهمانی رمضانت همچون زمان کودکیم ما را در مسیر نوازش معنوی این ماه قرار ده و به حق کسانی که متوجه این ماه هستند از این بهره معنوی ما را هم بهره مند فرما

خداوندا دل ما را به سوی خودت متوجه کن انچنان که از ما انتظار داری به سویت متوجه شویم.

خداوندا ماه رمضان ماه شهادت سید محسن ماست او را به حرمت کریم اهل بیت ع حضرت امام حسن مجتبی ع با شهید این ماه حضرت علی ع وپیامبر رحمت ص و ائمه طاهرین محشور فرما او که در گرمای شهر مهران با تیری در ۵ رمضان ۱۳۶۵ گلویش در اتش خشم دشمن شکافته شد و در زمان به خاک افتادنش مادری جز خاک گرم صحنه نبرد برای خود نیافت و هنگامی که خون خود را در خرخره اش حس کرد و بر زانوانش روی خاک ارام گرفت و مددکاری نیافت تا دم اخر را چشم در چشمش داشته باشد و چه مظلومانه بر خاک افتاد و سجدوار جان به جان افرین تسلیم کرد و بر عظمت خداوندی هنگام عروج سجده نمود.

خدایا این لحظه داغ و هراس انگیز بر او گذشت در حالی که فردی را یارای یاری رساندن به دیگری نبود و انتظار کشید تا خون تماما از بدنش خارج شد و کم کم شاهد جان دادن خود و همرزمانش بود که چهل تن دیگر را شامل می شدند من نمی دانم ان لحظات را او چگونه گذراند و تنها با استفاده از خیال خود و تجربه ام از جنگ سعی می کنم ان لحظات را تصور و به تصویر کشم 

 می توانم انگاه که تشنگی ناشی از خروج خون از رگ های مبارک گردنش بر او مستولی شد را در ذهن خود مجسم کنم در حالی که لب هایش از همان خون تر شده بود. نمی دانم با چه ذکری این لحظات سخت را طی کرد در حالی سنی نداشت لابد همچون کودکی مادرمان را به مدد می خواست و یا برادر همرزمش را که در چند قدمی وی در تاریکی شب بیسم چی گردان بود تا شاید امبولانسی خبر کند تا کمکی به او یا دیگران مهیا سازد و یا فرمانده خود را به کمک فرا خوانده بود تا اندیشه ای بر این بن بست در مقابل تیربار دشمن و میدان مین پیش رو داشته باشد

و یا فارغ از این حرف ها بر وضع خود اگاه بود و می دانست که برون رفتی بر این صحنه هراس انگیز برای شان متصور نیست و باید بگذارد و برود 

احتمالا در این لحظات با صدای خرخر گلویش زهرای مرضیه س را صدا کرده و یا مهدی عج را برای کمک خواسته است و یا مستقیما سراغ خالق هستی رفته و از او برای عبور از این گردنه مدد طلبیده است نمی دانم

ولی می توانم نوجوانی را تصور کنم که اخرین لحظات خود را زیر تیربار خاموش نشدنی دشمن و در میان ناله همرزمانش و با درد جراجت گلوی شکافته شده اش تصور کنم که در حالی که رو به سوی دشمن داشته تیری بر چالگی گلویش اصابت می کند و با زانو روی خاک فرود می اید و با پایان رمق های زانوانش تن خسته از نبرد و خون خارج شده از بدنش به حالت سجده به استقبال پایان این دنیایی زندگیش می رود در حالی که همه دلبسته به این دنیا می باشیم و او هم حتما باید دلبستگی هایی داشته که باید از انها دل می کنده و ندای رفتن سر می داده است

و این چه لحظات سختی است و خداوند نیز به این لحظات سخت در قران قسم یاد می کند و انجا که خداوند از زبان حضرت عیسی ع می فرماید "سلام علی یوم ولدت و یوم یموت و یوم یبعث و حیا" و یا انجا که خداوند به صحنه جنگ جنگاوران اسلام قسم یاد می کند این لحظات را این عزیز من گذراند و از گردنه ای که همه ما را انتظار می کشد عبور نمود. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. خداوندا شهدا را شفیع ما قرار بده.

خداوندا ما را شرمنده شهدا قرار مدهُ

خداوندا اخرین لحظات زندگی ما را نیز همچون او در چنین صحنه های قرار ده تا مرگ و پایانی خیر داشته باشیم

خداوندا در این ماه ما به میهمانی تو دعوت شده ایم بدون این که سوال کنند که هستی؟ و یا چه هستی؟

خدایا این یک میهمانی عام است یک بار عام است که همه دعوت شده اند لیکن خدایا اگر چه خود می دانم که چی و چه هستم لیکن انتظار پذیرایی از کریمی همچون تو در خور خودت از تو در این ماه دارم نه در شان و منزلت خودم. این پر رویی است می دانم ولی در برابر تو که صاحب مایی اگر پر رویی نکنیم در مقابل چه ناکسی این پر رویی را کنیم.

خدایا به عزت و جلالت سوگند خود را لایق نظرت نمی دانم ولی راهی نیز در برابر ما نگذاشتی هر چه نگاه می کنم تمام راه ها به تو ختم می شود حتی بی راهه ها پس اگر چه به اجبار امده ام چون راهی دیگر نیافتیم لیکن تو که کرم و بخشندگی بی منتهی است.

تو که حد و حدودی بر بخششت نیست. ما محدودیم تو که محدود نیستی بزرگی تو را سزاست و لذا امید به بزرگیت دارم

خدایا در استانه ورود به میهمانیت هستم با اعتراف به تمام انچه بوده ام که تو با ستار العیوب بودن بیشتر ان را پوشاندی و از بندگانت دریغ کردی که مرا بشناسند و ابرویم را حفظ کردی ولی می دانم و یقین به علمت به پرونده خجالت اورم دارم لیک ایا درب دیگری هم هست که ان را بکوبیم البته که نیست و تنها درب بازی که می بینم درگاه تو هست با همه خصوصیات و کمالت.

خداوندا میهمانی می دهی ان هم از نوع "ورود برای عموم ازاد"ش پس باید امادگی داشته باشی که همچون ماهایی را هم پذیرا باشی

تازه اگر به امثال من لطف نکنی که کاری نکردی و اگر به خاصان درگاهت برسی و انها را تر و خشک کنی که کاری نکردی زیرا این که کار بزرگی نیست از تو انتظار بیشتری است کرم تو باید شامل افراد ناباب و بندگان نافرمانت شود تا کرم و رحمانیت و رحیمیت و محبت و مهر و عشق و... مطلقت معنی پیدا کند.

اگر به ما نظری نکنی مجبوریم به شکایت دست برداریم و ان هم از خودت نزد خودت.

خدایا ابواب رحمت خود را در این ماه بر ما باز کن خدایا به حالت و توشه ما نگاه نکن که اگر کنی این تنها عذاب و نفرتت است که نصیب ما خواهد شد و این از کرم و جود تو به دور است که میهمان خود را با غضب و خشم پذیرا باشی در حالی که در بگشودی ان هم برای همه و یک ماه پذیرایی از بندگانی که قرار بود فخر تو بر زمین باشند ولی کردند انچه خود خواستند و شیطان رانده شده انان را وسوسه کرد.

خداوندا پرونده خوبی ندارم معترفم

اما باز وارد میهمانی ات می شود و امید به دستگیریت دارم امیدی بیش از حد و انتظار می دانم

این امیدی که خود در ما ایجاد کردی و به هر بهانه ای ما را به سوی خواندی و دست دراز کردی و صدایمان کردی حال که ما را خوانده ای پس به کوله بار خالی از توشه ما نگاه نکن و همچنین به کوله بار پر از گناه و معصیت ما نگاه نکن که این ها مستوجب دوری ات از ما می شود و اگر به ان نگاه کنی دیگر نمی توانی در میهمانیت انچنان که سزاوار میزبانی همچون توست از ما پذیرایی کنی و ما را بپذیری پس بر گناهان ما چشم بپوش و بر بخشش خود تنها بنگر و تنها در این صورت است که می توانی میزبان افرادی همچون من باشی.

بار خدایا به لطف و جود و کرم و بخشش و رحمانیت و رحیم بودنت چشم طمع داریم ما را نا امید درگاهت قرار مده

بار خدایا لحظه ای ما از لطفت محروم نبودیم که بر این امر معترفم و یقین دارم اما از سوی دیگر بر این امر نیز اعتراف دارم که بنده ای شایسته برایت نبوده ام 

خداوندا به روان پاک شهدایت ُ  به روح صالحان و مصلحین بزرگوارت علی الخصوص روح حضرت امام خمینی ره و به عزت انبیا کرامت علی الخصوص روح نبی مکرم اسلام حضرت محمد ص و به تمامی مقربان درگاهت علی الخصوص فرزندان کرام خاندان نبوت ع و به همه دوستارانت قصم که تنها تو را دارم ولی معترفم که چشمم اگرچه به درگاه لطف تو است لیکن در خطا نیز می باشم که چشم به بندگانت نیز دارم خداوندا از شر مضار ارضی و سماوی ما را دور کن و شامل لطف خاصه ات قرار ده همان لطفی که در حق اولیا و مقربین درگاهت کردی

همان لطفی که به خاصانت داری همان لطفی که به اخرین فرستاده ات داشتی و همان لطفی که به سلیمان نبی و یا داوود نبی و یا ابراهیم خلیل کردی چه می شود انچان که به نوح یا مریم و یا عیسی و یا موسی کردی به ماهم بکنی ؟

از خزاین خداوندیت که کم نمی شود لا اقل ما را در حد لطفی قرار ده که در حق مولانا یا حافظ یا ابن سینا و یا سهروردی و یا امام خمینی ره کردی

البته انان خود لایق این امر بودند و تو هم به انان دست رساندی. معترفم

اما اگر شامل این الطاف کنی چه می شود ها...

خدایا ما را شرمنده در سرای باقی قرار مده. خداوندا ابروی ما را نزد خلق شماتت گر خود حفظ کن

خداوندا هزاران خواسته دانسته و ندانسته ما را براورده کن

مگر نه که این بار عام بزرگ توست پس بزرگی را در حد کمالش تمام کن و امراض روحی و جسمی را دوایی عنایت کن

اموات و گذشتگان ما علی الخصوص مادرم را مورد رحمت واسعه خود قرار ده 

وسیله خلاص اسرای بشریت را فراهم نما.

دست تعدی گران به حقوق بشریت را قطع نما

زمینیان را مشمول رحمت خود کن و مشکلات انان را به دست با درایت خود حل نما

 و....  دهلی نو 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 9:42 شماره پست: 69

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در چرا با مبارزین زمان خود، همان ...
دادگاه انقلاب اصفهان توماج صالحی را به اعدام محکوم کرد نگارش از یورونیوز فارسی تاریخ انتشار ۲۴/۰۴/۲۰...
- یک نظز اضافه کرد در مرثیه ایی بر عصر بی پناهی انسا...
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد یعنی از خوی غلامی ز سگان خوار تر است...