تو خیربخشِ کل و نهایت آمال آرزومندانی
خدایا! حضورت را حس می کنم، انگار هبوط کرده و این نزدیکی ها نزد مایی، خدایا! حضورت را حس می کنم، انگار هبوط کرده و این نزدیکی ها نزد مایی، خیلی نزدیک، گاهی آنقدر حضورت را نزدیک حس می کنم که انگار مخصوص به من سر می زنی، رفت و آمدنت را حس می کنم، گاه با منی، و من در تو غرق می شوم. گاه مانند شکاری در دست شکارچی میدان دنیا، حضرت ابلیس قرار می گیرم و او نیز زنده ام می گذارد تا بازیچه و یا وسیله تمرین شکار و ملعبه بازی کودکانش شوم، چنان میدان دار امورم می شود که در کار خود می مانم که چقدر بی دفاعم، گاه سبکبال از دستش گریخته و رهاتر خود را احساس می کنم. اما اکنون شکایتی ندارم، به داده های بسیارت خرسند و شکرگزار، و برای نداشته ها نیز التماس راه و یا گشایشی دارم، تا راهی نشانم دهی و یا مسیری بگشایی، همان طریقی که خیرم در آن است که تو خیربخشِ کل و نهایت آمال آرزومندانی.
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: سخنی به نظم و نثر
- تاریخ ایجاد در 30 -3443
- بازدید: 3853