تقلیل دین به فقه و دوری از هدف اصلی آن یعنی معرفت افزایی

تقلیل دین و مذهب به فقه و قرار دادن فقه در راس امور دین و مذهب شاید یکی از اشتباهات ما مسلمانان است که موجب بدنامی اسلام و دین در عصر حاضر شده است. فقه چالش برانگیزترین، پرنمودترین مورد اختلاف در هر مذهب است و بیشترین اختلافات درون مذهبی نیز در همین بخش قرار دارد و حال آنکه والاترین بخش هر دین و مذهب پاسخی است که به سوالات اساسی انسان ها می دهد و در نتیجه هدایت فکری بشر به سوی معرفتی را مهیا می کند که در زندگی انسان کارگشاست و افق زندگی او را تا دور دست ها در گذشته و آینده مشخص می کند. این که چگونه طهارت خود را تامین کنیم، چطور بجنگیم، چطور عقوبت کنیم و... مسایلی است که شاید عقل بشری در هر دوره و زمانی بتواند فارغ از این که به چه مذهب و دینی معتقد هست یا نیست، موثرترین و کارآمدترینش را متناسب با شرایط و تجربه خود دریابد، ولی پاسخ به این سوالات اساسی است که در خصوص مبدا و معاد انسان است و از بغرنجترین نیازهای معرفتی بشر است که هویت او را مشخص و نهایت و عاقبت او را نشان می دهد و این است که از دین انتظار می رود.

امروز وقتی از یک رهگذر در اتوبوس شنیدم که "داعش یعنی همان اسلام اصیل و داعشیان همان نمونه این روزی محمد (ص) هستند" آه از نهادم بر آمد که این مردم چگونه به این نقطه نظر رسیده اند و حبیب خدا (ص) با آن همه مهر و عطوفت و رحمت برای جهانیان را در کنار داعشی هایی قرار می دهند که چشم بسته خون می ریزد و بمب های انتحاری اشان جان انسان ها را بی آنکه بشناسد می گیرد و تحمل هیچ کس جز خود را ندارند و خود و مرام و مذهب و سیستم شان را حق تمام می دانند حال آنکه محمد (ص) همه را به رسمیت می شناخت و می توانم قسم بخورم که اگر یهود بن قریظه بر عهد خود با مسلمانان باقی می ماندند و با قریش در جنگ خندق و حمله به مدینه هم پیمان  نمی شدند و پیمان خود را با محمد (ص) نمی شکستند، شاید امروز یهود در کنار مدینه (مرکز اسلام) زندگی می کرد و هیچ کس را یارای تعرض بدان ها نبود. و اگر پیامبر (ص) در ابلاغ پیامش مورد تعرض دیگر قبایل آن روزگار قرار نمی گرفت، مجبور به هیچ جهادی (غزوه و سریه ایی) نمی شد و اگر این جنگ ها به او تحمیل نمی گردید، امروز دیگر آیات جهاد و قتال هم در قرآن نبود که اسلام را به واسطه آنها به خشونت متهم گردد و محمدی (ص) که ما می شناسیم نه مرد شمشیر و جهاد، که مرد سخن و کلام منطقی و رحمت آمیز بود. زیرا معجزه او در عصر خشونت و خونریزی قبیله ایی و عشیره ایی، کتاب بود و خدایش از خواندن و تعقل و تفکر با او سخن می گفت و...

یکی از مشکلات امروز جهان اسلام تقلیل اسلام به فقه و شریعت، و استفاده ابزاری از دین برای کسب قدرت و ثروت است لذا هر جنبشی که به پا می شود به جای هدف اصلی اسلام و هر دین و مذهبی که معرفت افزایی و آشنایی و راهنمایی انسان ها به اصل متعالی توحید است را به فراموشی سپرده و خداوند را به کناری نهاده و بلافاصله سخن از حاکمیت و اجرای شریعت دینی و اسلامی می کنند، که امروز در این خصوص هزاران تفسیر و فتوا از آن در بین مسلمانان وجود دارد و همین تنوع نشان از اختلاف در این خصوص است و همین وجه اختلافی هدف اصلی خود قرار داده و در صدر اولویت های خود قرار می دهند و در اولین فرصت اقدام به اجرای حدودی می کنند که نظرات و فتاوای متفاوتی در مورد آن وجود دارد و هزار سخن در مورد اصل، فرع، کارایی، اثر بخشی و... آن وجود دارد و میزان اجرای همین احکام،  ملاک اسلامیت و مسلمانی خود قرار می دهند و برخی آنقدر به شیوه سنتی و اجرای آن در قرون اولیه نزدیک می شوند که حتی شمشیر می شود وسیله اجرای حدودشان و ملاعام می شود محل عقوبت خلافکاران شان و کشتار و خشونت می شود نمود و بروز اسلام شان در حالی که پیامبر (ص) به مظهر عطوفت و رحمت برای جهانیان مشهور و معرفی شده است و خشونت تنها در شان دشمنان اوست تا روش و سنت او. 

نظرات (1)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

کاظم استادی
آیا فقه آینده‌ای دارد؟

فربه‌ترین رشته دینیِ شیعی، «فقه» است؛ علمای اسلامی ما، غالباً فقیه هستند؛ و در رشته‌های دیگر اسلامی، به ندرت مهارت و دانش دارند.
@sokhanranihaa
اکنون فقه، نیمه جان شده؛ و در آینده‌ای نه چندان دور، خواهد مرد؛ حتی اگر نمیرد، در کما رفتن آن، قطعی است.
چرا؟
حداقل، به چهار دلیل:
1- بسیاری از مسایل و موضوعات فقهی موجود در رساله‌ها و کتابهای فقهی، به علت ظهور تکنولوژی و تغییر ساختار زندگی فردی و اجتماعی مردم، منقضی شده؛ و دیگر، مبتلیٰ‌به مردم نیست.
2- اکنون، شاید یک سوم مسایل رساله‌های عملیه (تدوین شدهٔ شصت سال پیش)، اساساً از صحنه زندگی مردم، محو شده‌اند؛ همانند احکام چاه، احکام کنیز، و ...
از آن طرف، فقها، تبحری در پرداختن به مسایل جدید (مستحدثه) ندارند؛ و غالباً، اساتید درس سطوح عالی حوزه (به نسبت)، از آن دروس گریزانند.
برخی از احکام و مسایل فقهی مورد قبول و پذیرش علما، «قبیحِ اجتماعی» شده‌اند؛ و چون جامعه جهانی و نیز مردم کشور، آنها را مورد نقد یا تمسخر قرار می‌دهند، ناپسند و زشت شمرده می‌شوند؛ و متروک شده، یا در حال متروک شدن هستند؛ همانند برخی احکام ازدواج و احکام حدود و ...
حتی برخی از این احکام شرعی مجاز، قانون منع، یا مجازات قانونی در پی دارند.
(به عنوان نمونه، صدور قرار بازداشت برای جوانی که دختر ۹ ساله را با اجازه پدر، عقد موقت نموده است؛ و فیلم گفته‌هایش به تازگی منتشر شده؛ و یا مورد ازدواج دختر ۱۱ ساله، چندی قبل)
3- دلیل مهم دیگر، تغییر ذائقه دینی مردم و گرایش جامعه به سمت «بی‌دینی فقهی» است؛ اکنون بسیاری افراد، خود را مسلمان یا شیعه می‌دانند، اما التزامی در عمل و رفتار، به دستورات فقها ندارند؛ و این رویه، در حال گسترش و نهادینه شدن است.
4- تعداد فقها و مراجع خودخوانده، بسیار گسترش یافته؛ و تنوع فتاوا، بسیار زیاد شده؛ و از آن سو، سطح علمی فقها، تنزل پیدا نموده، یا به حد ابتذال رسیده است.
وقتی فقها، کم سواد شوند؛ و از سوی دیگر، مردم کوچه و بازار، چند نظر و فتوای مخالف هم در یک مسأله را ببینند، مکلفین، الزامی به تبعیت از این راه «پر هرج و مرج» فتوایی، نمی‌بینند؛ و ترجیح می‌دهند تا نظر خودشان را جایگزین نظر فقها کنند.
بنابر آنچه اختصاراً بیان شد؛ روز به روز به مرگ فقه و به تبع آن مرگ [جایگاه]فقها، نزدیک می‌شویم.
در آینده‌ای نزدیک، دایره مکلفین و عاملین به دستور فقها، بسیار محدود خواهند شد؛ و «دینِ فقهی»، شبیه فرقه‌های خاص دینی ادیان مختلف، می‌گردد.

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

کامنت ها

فردوسی زدایی شیعه انگلیسی اینکه چرا حوزه های علمیه علی الخصوص قم و بسیاری از روحانیون خروجی از قم ب...
زلزلۀ فرهنگی ساسی مانکن؟ احمد زیدآبادی: ساسی مانکن ترانه‌ای خوانده است از همان جنسی که از او انتظ...