آیا نمی خواهیم در خود تغییری دهیم؟!!

قاعدتا باید در آستانه تحولی جدی باشیم، خرابی های مان اوج گرفته است، و این سنت و قانون ثابت الهی است که کار و بنای نابسامان، باید به سامان برسد، امروز کارمان به جایی رسیده است که اگر بخواهیم خود را معرفی کنیم، به قول قدیمی ها می گوییم "من آنم که رستم بُوَد پهلوان"، آری اگر بخواهیم از خود تعریف کنیم می گوییم ما پیامبری (ص) داریم که اینچنین بود و...، فرهنگ علوی (ع) ما اینچنین است، اسلام چنین و چنان است، مثلا اسلام دین آزادیبخش و رها کننده از قیود است و...

آیا نمی خواهیم در خود تغییری دهیم؟!!

ولی در عمل که نگاه می کنی، سقوط های پیاپی اخلاقی و اجتماعی را تجربه می کنیم که این سقوط با چاشنی سقوط اقتصادی و فرهنگی هم همراه شده است. کاروان علم را دیگران پیش می برند و... ، با جنایاتی که در جهان اسلام در حال وقوع است، بربریت، خشونت و حق خوری جای اخلاق و فرهنگ را گرفته و وجود این فضایل در اسلام اگرچه افتخارآمیز است، ولی احتمالا اخلاق و انسانیت نیز مرکزیت خود را به جای دیگری در جهان انسانی شیفت خواهند داد.

 از آن همه فضایل که امروز در متون اسلامی هست و بدان افتخار می کنیم، در صحنه اجتماع نمودی زیادی وجود ندارد و حتی صدر نشینانِ واجد مکارم اخلاق و علم در جهان اسلام انگشت شمارند و...

 با این همه آیا زمان آن فرا  نرسیده که به شکست های پی در پی خود اعتراف کنیم و به عملکرد و رویه های جاری خود نگاهی از نو افکنیم و تغییری در افکار و سیاست های جاری خود دهیم، چون خداوند در آیه یازده سوره رعد هشدار داده است که "خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد، مگر آنکه خود وضع و حال شان را تغییر دهند (إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم)" آیا نمی خواهیم در خود تغییری دهیم؟!!

علیرغم شدت گرفتن سقوط ممالک اسلامی، این وضعیت جدیدی نیست و قبلا هم بوده، همچنان که دوست شفیق جناب آقای سید جمال الدین اسد آبادی، جناب حاج سیّاح محلاتی در خاطرات خود عنوان می دارد که "در مقام انصاف، انسان به هر جا می‌رود عالم مسلمان را ذلیل، و ممالک اسلامیّه را خراب، و همه را با هم منافق می‌بیند... و از تمام نقاطی که دیده‌ام بد‌تر ایران است" و سپس به زعم خود به دلایلش می پردازد و عنوان می کند که "جهت آن هم این است که در تمام زمین به این شدّت ظلم از امراء و نفوذ جهل از ملا‌ها نیست. این دو سنگ آسیاب در ایران در ‌‌نهایت قوّت و شدّت عموم مردم را خرد می‌کنند، زیرا هرکس برای حفظ خودش در مقابل این دو قوّه ناچار به تزویر و دروغگویی است که سبب انحطاط اخلاق است"

 

+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم دی ۱۳۹۴ ساعت 19:58 شماره پست: 871 

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...