شورِ بر بستر بیشعوری انحراف و مقدمه ایجاد هر جنایتی است
محرم آمد و باز حکایت، حکایت شور و شعور است، و البته شهید بزرگوار این ماه نیز قربانی شورانگیزی مفتیانی شد که گرچه منصوب پدرش (ع) و به دین جدش (ص) بودند، ولی به انحرافش از دینِ رسول خدا و بر خروجش بر حاکم وقت مسلمین که از قضا بسیار مستبد، فاسد و منحرف بود، رای دادند و در جماعت مردمی که روزی از جمله یاران پدر و جد این آزادمرد بودند، شور افکندند که برای ریشه کنی انحراف در دین؟! نشستن جایز نیست و همین بود که سپاهی از مردم غفلت زده جمع و بر کسی که بر اصلاح آنان سعی داشت، تاختند و خون ها به پا کردند، خونی که تا ابد دامنگیر برپا کنندگان این معرکه خواهد بود و سند رسوایی و روسیاهی را بر دامن بیشعوران و شورافکنان از این دست ثبت کرد؛ آنان که بر امواج بیشعوری امت رسول الله سوار شده و به تسویه حساب های خاندانی و سیاسی خود پرداختند.
امروز ما هم ادامه امت همان رسول در عصر حاضریم و باز می بینی که حکایت همان حکایت شور و شعور است، که ما را به جان هم انداخته از هم خون می ریزیم و حقوق ضایع می کنیم. باز می توان این را به چشم دید که با تعطیل عقل و منطق و شعور، هر شور آفرینی می تواند بر احساسات پاک مردمی سوار شده و سودای کار خود کرده و به تکرار حکایات مکرر تاریخ نشیند.
این روزها مراسمات محرم ما از دو قسمت عمده تشکیل شده است که یکی سخنرانی وعاظ و دیگری مداحی مداحان که من خاطره خوبی از مداحان جدید و مطالبی که در هنرنمایی های خود ابراز می دارند، ندارم و حتی برخی سخنان آنان را وهن خاندان طاهر رسول الله دانسته و معتقدم اگر برخی از این سخنان را در یک فضای منطق و عقل با خود این مداح ها هم در میان بگذاریم آنان حتی حاضر نخواهند شد آنان را به کودکان و اهل خود منتسب کنند، تا چه رسد که در شان آل الله گفته شود.
دیشب سخنران هیات ما وصیت امام حسین (ع) خطاب به محمد بن حنفیه (برادر ناتنی اش) را مورد بحث قرار داد که با شهادتین به یکتایی یزدان پاک و رسالت جدش آغاز می کند و با کمال تعجب هیچ اشاره ایی به حق و حقوق خاندانی خود از جمله آنچه ما در مورد حضرت زهرا (س)، امام علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) سخت و موکدا در طول سال مشغولیم، بیان نمی دارد و مهمترین فراز این وصیت الهی - سیاسی این امامِ خروج کرده، خروج جهت اصلاح در امور امت جدش (ص) می باشد، که این برایم بسیار قابل توجه و تامل بود.
اما بعکس روزگار سابق که پامنبری ها و نوحه خوانان می خواندند و میدان داری می کردند تا مجلس گرم شود و شرایط روحی مردم حاضر برای وعظ و خطابه ی عالم و واعظ مجلس مهیا شود، در این مجلس انگار واعظ مجلس ما ابتدا به منبر رفت تا شرایط روحانی و احساسی مجلس را آماده میدان داری مداح محترم کند؟!! و مداح نیز چون بر منبر رسول خدا (ص) نشست، به رسم سنت، شب سوم محرم را متعلق به حضرت رقیه (س) دختر سه ساله امام حسین (ع) اعلام و در ادامه هر چه دلش خواست به نام "زبانحال" و یا حتی مستقیم و با نقل قول از مقتل به این دختر مظلوم شهید دشت بلا منتسب کرد و در وصف او قافیه ها جور کرد تا بلکه اشک بگیرد و بر ضربات دستان سینه زنان بر سینه هاشان بیفزاید، و انگار این جماعت مداح را جز اشک گرفتن و شور آفرینی در حاضرین هدف دیگری نیست.
مداح محترم مجلس ما در اشعار و روضه ی خود از این سه ساله دشت کربلا چنان سیاستمداری ساخت که با اعمال خود به مقابله با یزیدیان رفت و در این مقابله موی سرش سفید و قد و قامتش خمیده شد؟!! او از غلامی نسبت به خاندان حیدر گفت و این که باید با نوکرای فاطمه برادر بود؟!! "غلام حیدرم و فقط با نکرای فاطمه برادرم" و یا "غلام این درم و فقط با نو کرای فاطمه برادرم" و این در حالی است که این خاندان (ع) خود را وقف بشریت و برادری آنان با هم و در یک کلام انسان زیستن ما کردند و تنها طرفدار و برادر نوکرای درب خانه اشان نبودند و برعکس به هر بهانه ایی خواهان آزادی نوکرای هر خانه ایی بودند که در آن نوکر بود و نوکرداری. آنان چنان با بشر کافر زمان خود برادر و هم قصه و هم غصه بودند که در راه هدایت آنان نزدیک بود از غصه جان به جان آفرین تسلیم کنند و این خداوند بود که به نبی (ص) خود هشدار داد تو تنها مامور به ابلاغی و این همه نباید غصه آنان را بخوری؛ حساب کار این خاندان (ص) نه نوکری و نوکرداری، بلکه آزادی از نوکری و آزادمردی بود.
امروز شاید این از بدبختی های بزرگ شیعه است که افکار عمومی اش در دست جماعتی است که جز شور و شورآفرینی در سر ندارند و با جور کردن قافیه ها هرچه می خواهند به آل الله (ع) منتسب می کنند؛ در این مراسمات که شرکت می کنی حسابی مساله دار می شوی، و شهید راه اصلاح را چند صدباره شهید شور آفرینی عده ایی می یابی که میدان داری را به حقیقت گویی ترجیح می دهند تا شور بیافرینند و هنرنمایی کنند؛ و البته این یک واقعیت است که شورِ بر بستر بیشعوری اولین انحراف و مقدمه ایجاد هر جنایتی و از جمله مقدمه ی ایجاد عاشورا بود، و انسان می ماند که چه کند، شرکت کند و هزار رنج بیند، و شرکت نکند که باز شاید بی محلی و بی احترامی به خاندان رسول و مصائب آنان باشد.
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۴ ساعت 8:42 شماره پست: 830
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 22 خرداد 1395
- بازدید: 2087