یاد باد آن روزگاران یاد باد
ماه خرداد که می شود برای من و انقلابی که به آن تعلق دارم، یاد آور خاطرات تلخ و شیرین و تاریخ ساز بسیاری است. اول خرداد با روز تولد خودم همراه است که نمی دانم به این آمدن باید شاد بود یا غمگین؛ واقعا نمی دانم جشن باید گرفت یا عزا، گاهی شده که به آمدنم شاد بودم و با خودم گفتم به آمدنش می ارزد و گاهی گفتم کاش به دنیا نمی آمدم و این وضع را نمی دیدم.
دوم خرداد یکی از مقاطع مبارکی بود که می توان آن را حادثه یی "آگاهی بخش" در تاریخ بعد از رحلت امام خمینی (ره) دانست که یاران و همراهان خمینی کبیر (ره) در مسیر وظیفه "آگاهی بخشی" خود که از رهبر آزادهِ مرام شان آموخته و به ارث برده بودند، سرودند و زمینه یی برای برملا شدن چهره انسان قدرت طلب و تمامیت خواه شدند که جز به قدرت نمی اندیشد و قادر به تحمل هیچ تفکری در کنارش نیست و بی سبب خود را محور حق و تمام حق می پندارد. اگرچه آنروز در مقطع 1376 با همسفران خمینی کبیر (ره) همراه نبودم و در آن نقطه ی زمانی که مغلطه و تبلیغات مسموم به اوج خود رسیده بود، فکر می کردم باید نه با چپ بود و نه راست و احمقانه رای به جریان سومی به زعم خود می دادم که این نیز ناشی از نادانی به اوضاع سیاسی و چینش های انتخاباتی و سیاستِ سیاست سازان انتخاباتی بود و علیرغم توصیه های میهمان جوان، عزیز، متفکر و دانای خودم (که درود خداوند به روح پاکش باد) که شب و روز دوم خرداد را با ما گذراند و اگرچه به لحاظ سنی از من بسیار فاصله داشت ولی باید اعتراف کنم که، نسل جوان بیشتر از من و همچون من هایی که خود را نابخردانه به رودهای سیاسی سپرده بودیم، آگاه تر بود و مرتب مرا به رای به "آگاهی"، "آزادی خواهی" ، "فهم و بصیرت" ، "علم دوستی" و... تشویق می کرد، ولی در آن موقع گوشی برای شنیدن و چشمی برای درک واقعیت برایم نبود که مدت ها بود که چشم و گوش خود را بسته بودیم و افسار به "چوپانان" خود سپرده بودم و لیست های انتخاباتی آنان رای و گفتارشان راهم و... را تعیین می کرد. ولی برخورد های حین انتخابات و بعد از آن با یاران، همسنگران و هم خانه های خمینی (ره) باعث شد که به خود آیم و کمی هم به مسایل سیاسی اطراف خود توجه کنم و حساس شوم و حقیقت سیاست و سیاست ورزان را زیر زره بین بیشتری قرار دهم و در آن تامل کنم و خود را بیش از این چشم و گوش بسته به جریانات سیاسی موجود نسپرده و بی خود به شعاره های جور واجور شان دل خوش نکنم که پشت شعارهای به ظاهر اسلامی و خیر خواهانه آنان بعضا هزار توی قدرت طلبی و هوای نفس بود و هست و نهایتا متوجه شدم که ما در رکاب معصوم (ع) نیستیم که نگاه مان به سخن و یا لبه شمشیر شان باشد که به کدام سمت می رود و ما هم با سر بدان سو برویم. خلاصه جنبه بیدارگری این حادثه عظیم تاریخی برایم بیشتر از هر چیزی مهم است و به خاطر این نعمت خدا را شاکرم که خدا مرا به تفکر و تعقل، باز فراخوانی کرد.
سوم خرداد یادواره سالروز آزاد سازی خرمشهر است، که نقطه عطف عظیمی در تاریخ هشت سال نبرد و دفاع از کشور بود و می توان آن را نقطه فراز در دفاع مقدس ملتی در مقابل تجاوز به خاک وطن دانست آنگاه که فرزندان پاک این آب و خاک در کنار هم بدون توجه به وابستگی نهادی خود در ارتش و نیروهای مردم که در قالب سپاه و غیره خود را نشان می دادند و تکنولوژی، علم و نیروی نبرد منظم درکنار مردمی که به کمک آنان رفتند، حماسه یی را سرودند که باعث وحدت دوست و دشمن در داخل گردید و همه ی نیروهای داخل این کشور در مقابل این پیروزی عظیم فرزندان این آب و خاک سر تعظیم فرود آوردند و آن را ستودند و رهبر بی نظیر این صحنه نیز مخلصانه این آزادی را کار خدا اعلام و خود را در آن بی تاثیر اعلام، و فرمودند "خرمشهر را خدا آزاد کرد". آن گاه که حماسه ی حفظ خرمشهر، با پانصد نیروی کماندوی کلاه سبز ارتش پرتوان و همرزمان محمد جهان آرا در خرمشهر تحت محاصره سروده شد، پیروزی و زمین گیر کردن طولانی دشمنان با این فتح الفتوح کامل و نتیجه داد. آنروز سپاه از مردم و مردم هم با سپاه پاسداران بودند و نیروهای مردمی در زمانی که جهاد و عضویت در سلک جهادی ها هیچ امتیاز و اولویت مادی به دنبال نداشت در این صحنه اخلاص و ایثار حضور پررنگ و بدون چشم داشتی پیدا کردند و آن اخلاص و ایثار هم پیروزی های بزرگ به ارمغان آورد و سوره "نصر" مصداق خارجی پیدا کرده ولی با تغییر ما و... این پیروزی ها هم کاهش یافت و رو به فرود و نهایتا به پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر ختم شدیم.
حوادث تلخ 14 و 15 خرداد نیز اشک بر چشمان مان جاری می سازد که اگر خونریزی های دیکتاتور در 15 خرداد 1342 و... نبود و دیکتاتور مابان مجاهد خلق! و... نیز بعد از پیروزی انقلاب به خون ریزی و خشونت رو نمی آوردند، امروز وضع ما این طور نبود که هست، بزرگترین خیانت را کسانی به این انقلاب و کشور کردند که دست شان به خون این مردم آلوده شد و برای مطامع دنیوی خود به خشونت و خون ریزی روی آوردند و فضا را برای جولان خشونت و تندروی در کشور مهیا و وسیله رشد تندروی را فراهم کردند و غول خشونت را از شیشه بیرون کردند که دوباره در شیشه کردن آن در کوتاه مدت محال و در میان مدت نیز هزاران قربانی از انقلاب و مردم خواهد گرفت و در طولانی مدت وقت و انرژی زیادی از کشور و انقلاب به هدر خواهد داد. و 14 خرداد که "یگانه ی قرن" دیده از جهان فرو بست و ما را با دنیایی از تنهایی، تنها گذاشت.
+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 12:44 PM | سه شنبه سی ام اردیبهشت 1393
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 21 خرداد 1395
- بازدید: 3115