در بهار آزادی، علاوه بر امام و شهدا؛ جای خانواده آنان هم خالی است!

"در بهار آزادی       جای شهدا خالی"

عنوان شعاری بود که بلافاصله بعد از پیروزی این انقلاب بزرگ و خونین به زبان انقلابیون باقی مانده از مبارزه جاری شد که نشانه اوج تاسف آنان بود که بعد از سال ها تلاش خونبار همراه شکنجه، خوف، خشونت و وحشت خود را موفق می دیدند؛ ولی تاسفِ فقدانِ همیاران و انقلابیون با ارزشی را می خوردند که از شروع تلاش های انقلابی تا زمان پیروزی با آنان همراه و همسنگرِ مبارزه بودند و متاسفانه عمرشان به دیدن لحظه مقصود کفاف نداد. این درحالی بودکه این انقلاب ثمره تلاش و زجرهایی بود که آن انقلابیون و از جمله این شهدا متحمل شده بودند و لذا این شعار بسیار بجا و به موقع بود. چند سالی که گذشت جنگ تحمیلی هم اتفاق افتاد و شهدای از ین جمع افزایش زیادی یافت و بسیاری از انقلابیون هم در این سال ها به جمع شهدا پیوستند و یا به رحمت خدا رفتند تا این که امام شهدا (ره) هم به آنان پیوست و این بار جای او هم خالی شد.

 ولی این روزها وقتی توجه می کنیم نه تنها جای شهدا؛ جای امام (ره) شهدا و بلکه جای خانواده های آنان هم در جمع های ما و یا پشت تریبون های ما خالی است؛  گرچه خالی بودن جای شهدا و خمینی کبیر (ره) در دنیای مادی ما طبیعی است، ولی خالی بودن جای بازماندگان از این بزرگواران و خانواده های آنان که حق بزرگ و غیر قابل ارزش گذاری بر ما دارند، طبیعی نمی تواند باشد. این روز ها و دیگر روزها و خصوصا در سالروز پیروزی این انقلاب جای آنان نیز در مراسمات و یادواره روزهای پیروزی، و در پشت تریبون های این کشور از جمله در پشت تریبون صدا و سیما بسیار بسیار خالی است و بعضی انگار کاملا از یاد رفته اند و وجود خارجی هم ندارند در حالی که بزرگان این خانواده ها از جان برای این انقلاب و کشور دریغ نکردند؛ و در واقع صاحبان اصلی این انقلاب، آنانندُ ولی ما از آوردن آنان به جمع های خود و تکریم آنان و شنیدن سخن شان دریغ می کنیم.

حضور افراد زایش شده ی جدید در بین انقلابیون، اگرچه ممکن است مناسب و باعث مسرت شود؛ ولی اگر این افراد نو زایش شده با عقبه این انقلاب ارتباط (فکری و سیره) نداشته باشند و قطع ارتباط شوند، مشکل زا خواهند شد و شاید راه به بیراهه ختم شود. اگر انقلابیون دیروز و خانواده های باز مانده از آنها نباشند و نگویند که شهدا چه می خواستند و چگونه می اندیشیدند و برای چه به مبارزه پرداختند، شاید راه انقلاب هم گم شود، و کم کم سر از نا کجا آباد در آورد؛ که به درستی گفته اند که "گذشته چراغ راه آینده است" و گذشته افتخار آفرین این انقلاب، انقلابیون و همرکابان آنان یعنی خانواده های آنانند.

از ترتیب دهندگان جمع ها و مراسمات جشن پیروزی و... خصوصا از تریبون دهندگان صدا و سیما باید پرسید که انقلابیون دیروز در کجای برنامه های شما قرار دارند؟ آیا آمدن امام و همراهانش از پاریس را فقط باید از راننده "بلیزر" او، آن هم به تکرار شنید؟! که از فرودگاه تا بهشت زهرا روایت کننده راه و مسیر رانندگی خود باشد؟! مسیری که امام (ره) تا پیروزی طی کرد تنها از فرودگاه تا بهشت زهرا نبود و این برادر بزرگوار تنها شاهد این صحنه نیست، امام در مسیر مبارزه، مسیرهای زیادی را به همراهی یاران زیادی طی کرد و اگر همین سفر خطیر را هم در نظر گیریم، این مسیر از پاریس تا تهران و از آنجا تا بهشت زهرا و... نیز هست که بسیاری در این میسر ایشان را همراهی کردند که جایشان این روز ها خالی است؛ و باید به سراغ آنان و یا در صورت فقدان شان به سراغ خانواده های آنان نیز رفت. این سفر برای امام  (ره) و همراهانش سفر خطر بود و آنان به واقع جان در کف گرفتند و سوار تابوتی شدند که حاملین آنان هر تصمیمی که می خواستند می توانستند برایش بگیرند؛ و لذا همراهان امام در این سفر یاد لیله المبیت را با کارشان زنده کردند. 

قبل از این که امام (ره) در 12 بهمن 1357 وارد کشور شود و شروع دهه فجر پیروزی را رقم بزند، ده ها بزرگ از بزرگان این کشور در رکاب او و دیگر رهبران مبارزه جان در طبق اخلاص گذاشتند که از این تعداد بعضی هنوز هم حاضرند و برخی نیز خداوند آنان را از ما جدا کرد و نزد خود برد، تا جایشان در جمع ما خالی باشد، ولی هنوز که هنوز است خانواده های این شهدا و درگذشتگان که همراهان آنان در این مبارزه سخت و نفس گیر بودند، باقیند و سینه های شان مملو از خاطرات شهدای شان و در رکاب شدگان تاریخ این انقلاب است که برای مردم خاطرات آنان حتما شنیدنی است. آنان بهترین کسانی هستند که می توانند از دغدغه شهدای شان و انقلابیون بزرگ بگویند و راه و رسم و اهداف شان را تبیین نمایند.

جمجمه آیت الله سعیدی را شکنجه گران زنده زنده سوراخ کردند ولی از خانواده او در جمع های ما اثری نیست. خانواده آیت طالقانی در بین زندان رفته های و مورد تعدی قرار گرفته ها در زمان شاه بیشترین خسارات و زجرها را به همراه پدر دیدند ولی از آنان اثری در جمع های ما نیست. از خانواده شهید محمد علی رجایی فردی در بین جمع های ما دیده نمی شود، شهید محمد حسین بهشتی و... هم همینطور. از خانواده دکتر علی شریعتی (معلم شهید انقلاب) فردی در پشت تریبون های این کشور دیده نمی شود و اگر از فرزندان شهید مطهری آقای علی مطهری و یا برادر شهید باهنر در سیاست وارد نشده بودند، نشانی از آنان هم نبود، البته نمی دانم از خانواده آنان همچون همسران شان هنوز در قید حیات هستند یا خیر؛ از آنها هم اثری نیست از همه مهمتر در مراسمات این روزها و در صدا و سیما جایی برای خانواده امام خمینی (ره) هم نیست و آنان هم دیده نمی شوند؟!.

این در حالی است که از همه نزدیک تر به این شهدا و امام شهدا (ره) خانواده های آنان هستند. این انقطاع از آنان، بسیار خطرناک است که اگر انقلابیون و خانواده های آنان از جمع ها حذف شوند و سخن شان شنیده نشود و پیام شان منتشر نگردد؛ از بین راه پیوستگان و این اواخر پیوسته ها، ممکن است راه را به سمت دیگری که اولویت بنیانگذاران نبود هدایت کنند.

 افسوس که در این بهار آزادی باید گفت هم جای شهدا، هم  جای امام شهدا؛ و هم جای بسیاری از انقلابیون و حتی خانواده های آنان هم خالی است.

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 20:43 شماره پست

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.