مهجوریت برخی از مساجد و اماکن مذهبی در روز و شب رحلت رسول اکرم (ص) و امام حسن (ع)
از خیابان حضرت ولی عصر در چهار راه "پارک وی" که به سمت میدان تجریش حرکت کنی؛ جایی که چنارهای کهنسال در دو سوی خیابان سر بر سر هم داده تا چتری تونل وار درست کنند، تا میهمانان امام زاده صالح بتوانند راه خود را در پوشش این چتر به میدان تجریش ختم کنند، عبور گاهی که ده ها سال است شاهد آمد و شد انواع و اقسام بندگان اوست در حدود هزار متری در سمت چپ خیابان نبش خیابان شریفی مسجدی مجلل خودنمایی می کند که به درستی به نام رسول خدا (ص) نام گذاری شده است. این مسجد که گنبد سبز آن کپی برداری از مسجد نبوی (ص) در مدینه النبی (ص) در حجاز شده است و همین طور گلدسته و برخی دیگر خصوصیات معماریش، بر سرازیری کوچه یی به زیبایی های خیابان ولی عصر افزوده است. مسجدی تازه تجدید بنا شده و زیبا که ظرایف زیادی در آن به کار رفته است. محیطی تمیز، با درب های مجلل ورودی و با سنگ های سفید و فرشی یک پارچه که مخصوص این مسجد بافته شده است، خود را به رخ هر بیننده عبوری می کشد.
امروز روز 28 صفر سالروز رحلت نبی مکرم اسلام (ص) است که در چنین روزی دیده از دنیای خاکی ما فرو بست، در حالی که سر در دامن علی مرتضی (ع) داشت و همو غسلش داد و کفن کرد و در منزلش بین قبرستان بقیع و مسجد النبی (ص) دفن کرد، در حالی که اکثریت در سودای جانشینی او، به کار دیگری مشغول بودند و همچنین شهادت امام حسن مجتبی (ع) دومین پیشوای مهم مسلمانان بعد از پیامبر اعظم (ص)، که زهر خیانت به خونش کشید، تا تاریخ زهر دادن در بین ائمه، دومین قربانی خود را نیز بگیرد.
دلکشی این مسجد که بارها از کنارش رد شده بودیم ، هوس نمازی در آن را در دلمان ایجاد کرده بود، لذا با حاج خانم تصمیم گرفتیم امروز نماز مغرب و عشا را در آنجا باشیم، و همین کار را هم کردیم. انسان مبهوط از این همه ظرایف و زیزه کاری ها می شود که در این مسجد رعایت شده است. همه چیز مرتب و منظم و سر جای خود؛ و به تناسب انتظار مان این بود که در سالروز چنان وقایع مهمی در تاریخ اسلام، این مسجد که بسان مسجد جامعی بر انگشتری منطقه و خیابان مهم ولی عصر در این نقطه می درخشد، مملو از انسان هایی خواهد بود که به بزرگداشت چنین روزی آمده اند، ولی نماز مغرب و عشا که تمام شد عدد ما نمازگذاران مرد به حدود 35 تن بیشتر نمی رسید.
پیش نماز که نشان می داد یا در سرزمین های عربی درس خوانده یا ریشه در اعراب دارد، مخارج حروف را به روشنی به زبان عربی ادا می کند و جمع نسبتا نرمالی در نماز حاضر شده اند که در بین آنان از پیر و جوان به او اقتدا کرده بودیم. نماز که تمام شد، به مناسبت شب سه شنبه، دعای توسلی هم طبق روال خوانده شد و دو مداح محترم هم البته نه به شیوه مبتذل مداحان امروزی که "سین سین" را به جای "حسین حسین" رواج داده اند، بلکه با صدایی خوب و آرام و متین به طوری که حتی قصد اشک گرفتن زوری هم از جمعیت حاضر را نداشته باشد، مصیبت پیامبر اکرم (ص) را با محوریت حضرت فاطمه زهرا به عنوان عزادار امروز و امام حسن مجتبی (ع) با محوریت زینب کبری (س) و امام حسین (ع) به عنوان عزادارن حسن مجتبی (ع) را به مناسبت در بین دعای توسل خواندند و مجلس را روحانیت و معنویت بخشیدند. آنان به شیوه مداحان مدرن امروز معرکه هم نگرفتند و جمع حاضر نیز آرام با مصیبت های خوانده شده، می گریستند. جمع بسیار باصفا، آرام و متینی بود. دور از عربده گشی ها، بالا و پایین کردن صداهای نابهنجار، مصیبتی به همراه دعا و نیایش و البته بدون به حاشیه رفتن و خیلی دیگر از مسایلی که در مراسم های مداحی مدرن رعایت نمی شود، خوانده شد. خانم می گفت در جمع خانم ها هم همینقدر جمعیت بودند.
البته محجوریت این مسجد مجلل در شب گذشته که ما از جلوی آن گذشتیم نیز مشاهده شد و حدود یک ساعت و نیم بعد از مغرب از این مسجد گذشتیم و با کمال تعجب دیدیم که درب آن بسته شده و تعطیل است و مراسمی ندارد. یعنی در شب رحلت نبی خدا (ص) مراسم قابل توجهی در این مسجد برگزار نشده بود، لذا راهمان را به سمت امامزاده صالح ادامه دادیم، ولی باز آنجا هم در کمال تعجب سوت و کور بود داخل امامزاده که تقریبا خالی از مردم بود و در حیاط آن هم صفی در حدود دویست نفر به انتظار نذری گرفتن بودند. در پایین پای امامزاده هم تعداد حدود هفت الی هشت تن از دانش آموزان اول دبیرستانی که مشغول خواندن زیارت عاشورا بودند و با شروع دادن غذای نذری هم تعدادی به داخل امامزاده آمدند و مشغول خوردن آن شدند. ولی انگار نه انگار که شب شهادت و رحلت است. آن هم بنیانگذار اسلام.
بعد از زیارت و خواندن نماز تحیت کمی ماندن در آنجا به تکیه بزرگ تجریش رفتیم که در بالاسر امامزاده رخ نمایی می کند به این امید که شاید آنجا مراسمی باشد ولی محوطه تکیه تجریش نیز مملو از فروشندگان میوه و تره بار بود که به خرید و فروش خود ادامه می دادند و طبق روال روزهای عادی انواع و اقسام میوه ها و تره بار خوب تازه را به مترددین عرضه می کردند و آنجا هم مراسمی در کار نبود. ا
این درد جامعه امروزی ماست که مساجد در محجوریت کامل قرار گرفته اند. دلیلش را نمی دانم، باید بررسی کرد که ما را چه شده است که مساجد مان این چنین بی رونق شده اند. به این استدلال توجه کنید شاید این ناشی از فتاوی سخت و نامناسب باشد، که در بین عوام رفلکس داده می شود؛ سال گذشته مراسمی به همین مناسبت در مسجد جامع محلمان داشتیم، این مسجد نیز در چنین روزی همیشه تعطیل و سوت و کور بود. لذا تصمیم گرفتم مراسمی را که هر ساله در منزلمان به همین مناسبت داشتیم را به مسجد جامع منتقل کنیم و چراغش را در چنین روزی روشن کنیم و انصافا هم تصمیم خوبی بود و استقبال مردم هم از مراسم هر ساله ما افزایش چشمگیری را نشان داد و مجلس باشکوه تری در مقایسه با منزل برگزار گردید.
در پایان مراسم مرد میانسالی که بی سواد هم نبود، در کمال نا باوری مراجعه کرد گفت شما مگر نمی دانید که اطعام و خوردن غذا در مسجد مکروه است، چرا در مسجد به مردم غذا دادید؟!! خیلی از درون سوختم به او پاسخ گفتم بسته بودن و سوت و کور بودن مسجدی که بنیانگذارش رسول خدا (ص) بوده، در روز رحلت و شهادت چنین مردانی، از نظر شما هیچ گونه کراهت و مشکلی ندارد ولی اطعام میهمانان روضه رسول الله (ص) و امام حسن مجتبی (ع) بعد از مراسم در مسجد مکروه است؟!!
این است وضعیتی که ما گرفتارش آمدیم و مثلا برای رعایت مکروهاتی که معلوم نیست که فلسفه اش از کجا آمده و برای چه مناسبی است، مساجد را تعطیل و خانه های خود را عزاخانه کرده ایم و چنین اماکن مهمی را در محجوریت کامل قرار داده ایم؛ خدا رحمت کند مرحوم پدرم را همواره از خاک مرده یی که بر سر برخی مساجد در چنین ایامی ریخته شده بود، شکایت اشکار داشت. لذا سال گذشته که گفتم مراسم امروز را از منزل به مسجد خواهیم برد، در نا باوری تمام دیدم که علیرغم تاکیدی که به برگزاری عزا در منزلش داشت، در کمال حیرت بدون ناراحتی و شکایت و مانعی رضایت داد که چراغ مسجد جامع را در چنین روزی روشن کنیم (حتی اگر چراغ منزل مان خاموش شود)، او با این کارش، این ضرب المثل را که "چراغی که به منزل رواست، به مسجد حرام است" را به دور افکند و مراسم هر ساله منزلش را که نسل اندر نسل در آنجا به انجام می رسیده را در آخرین سال حیاتش، رضایت داد که به مسجد جامع محل منتقل کنیم، این خیلی باعث تعجب من شد و من که خود را آماده هزار حرف به خاطر این کارم کرده بودم، حتی با تک سخنی به اعتراض از سوی آن مرحوم مغفور مواجه نشدم و او آخرین درس ایام تولیت داری این مراسمات را به من داد و رفت تا امسال را برای اولین بار بدون او دور از مراسمش، طی کنم.
گذشته از تقصیری که هر مومنی در این وضعیت دارند؛ در این مورد بانیان، هیات مدیره، هیات امنا و سیاست گذاران رسمی مساجد و... باید پاسخگو باشند که چه بر سر مساجد آورده اند که به چنین وضعی دچار آمده اند؟ پول ورودی و یا هزینه هایی که دریافت می کنند، فتواهای این چنینی، یا دست های آلوده یی که ممکن است در کار باشد و...؟ چه چیز ما را به این جا رسانده است؟. چه سیاست هایی را اعمال کرده اند که مردم از این اماکن دوری می کنند و این چنین مساجد ما به این مهجوریت گرفتار کرده اند.
+ نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:12 شماره پست: 375
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 20 خرداد 1395
- بازدید: 1953