در آستانه تولد سبط اکبر (ع)، خانه وحی در انتظار تولد اولین نوه (ع) برای محمد (ص)

این روزها خانواده وحی و نبوت در انتظار تولد نوزادی است که این خانه را به نور وجود خود روشن خواهد نمود. انوار محمدی (ص) و علوی (ع) از پیشانی این نوزاد خواهد تابید، انواری که از این خانه کوچک، اما به بزرگی تاریخ و افلاک، به آسمان و زمین انعکاس یافته و آن را دو چندان خواهد کرد. نور نبوت از جانب فاطمه (س) و نور امامت از جانب علی (ع) در کالبد این نوزاد ممزوج و از او نادره ای به وجود خواهد آورد که تاریخ به خلق خوشش، به یاد محمد (ص) خواهد افتاد و در مظلومیت، علی (ع) و فاطمه (س) را نمایندگی خواهد نمود. این واقعه شادی را در دل رسول خدا (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) چون گل خواهد شکوفاند.

 پدر بزرگ و مادر بزرگ ها در این گونه، مواقع دل در دل ندارند و شادی نوه دار شدن، چهره آنان را گل می اندازد، ولی این عروس را نه مادری است و نه مادر شوهری. زیرا خدیجه کبرای (س) همسر دوست داشتنی محمد (ص) دیگر در قید حیات نیست که برای فاطمه (س) در این ایام وهم و ترس انگیز، مادری کند و لذا این تنها پدر بزرگ این نوزاد است که باید برای مادرش هم پدری و هم مادری کند. دل در دل محمد (ص) و علی (ع) نیست. فاطمه (س) می خواهد اولین ثمره ازدواجش با علی (ع) را وارد دنیایی کند که انگار ستون های نگاهدارنده آن را بر ظلم نهاده اند، زیرا کمتر زمانی می توان یافت که حق در مصدر کار و غالب باشد و در مقابل این ظلم است که در اکثر اوقات حاکم است و حکمفرما.

اگر چه محمد (ص) آمده است که طرح نو در اندازد، ولی دوره طلایی حاکمیت حق و انسانیت نیز دوامی چند ندارد و با رفتن محمد (ص) دوره ای از ظلم و تعدی آغاز می شود که دامن آن علی الخصوص خاندان وحی را می گیرد و همین نوزاد نیمه رمضان (ع) نیز از اولین قربانیان این دوره شوم خواهد بود.

شاید پدر بزرگ (ص)، پدر (ع) و مادر (س) به آینده ظالمانه ای که امت محمد (ص) برای این فرزند خانه نبوت (ع) رقم خواهند زد، حدس زده باشند و این که چه آینده ی باشکوهی برای این نوزاد وجود خواهد داشت که همچون نگینی در انگشتری وحی بدرخشد. و چه چهره شوم و شرم آوری برای پدید آورندگان این شرایط برای او رقم خواهد خورد. چه شرم آور خواهد بود که در خانه محمد (ص) برای پدر زنان پیر محمد (ص) مکانی برای دفن شدن هست، ولی برای فرزند جوان محمد (ص) که با زهر جفا ترور شده است، جایی نیست. واقعا تیرباران کنندگان جسد "سبط اکبر" (ع) چگونه چشم در چشم محمد (ص) خواهند شد، هنگامی که در صف محشر به صف شوند و کاروان نبی (ص) از مقابل صف آنان عبور کند.

از این خاطرات غم انگیز که بگذریم، این روزها این صبر و انتظار است که بر خانه وحی سایه انداخته است که درد زایمان کی فاطمه (س) را نوید آمدن مجتبی (ع) خواهد داد؟ پسری که فخر پدر و مادرش خواهد بود و امت محمد (ص) را راهبری که در سایه عدم حضور علی (ع) و محمد (ص)، میراث دار وحی و امامت باشد. در روزگاری که زر و زور و خدعه معاویه در اوج خود قرار دارد او باید نقشی در تاریخ اسلام بزند که چراغ راه هر مومنی باشد که در قرون آینده اسلام در مقابل معاویه ها قرار خواهند گرفت. آری حسن (ع) از حسن خواهد گفت آن هم در روزگاری که جز خدعه و نیرنگ بازاری نیست و شیطان در نی جادوی نیرنگ می دمد، در حالی که خرقه محمد (ص) بر تن دارند؛ در واقع گرگی است که در لباس میش خزیده و جز به دریدن امت محمدی (ص) و سوار شدن بر گرده آنان نمی اندیشد. اما حسن (ع) فاش و اشکار ماموریت رسوا کردن این جریان خبیث خدعه و نیرنگ را به عهده خواهد گرفت و آنان را در پیشگاه تاریخ رسوا خواهد نمود اگر چه به قیمت جان شریف و بی مثالش تمام شود.

پیشاپیش تولد مولود رمضان حضرت امام حسن مجتبی (ع) بر رهروان حقیقی آن حضرت و تمامی حق طلبان مبارک باد. 

+ نوشته شده در یکشنبه سی ام تیر ۱۳۹۲ ساعت 0:32 شماره پست: 311

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.