خانه خدا یا خانه ما؟!!

چند روز پیش یکی از دوستان لطیفه ایی تعریف می کرد که "یک سگ رفت داخل مسجد و در حالی که اهالی مسجد او را می زدند و از مسجد بیرونش می کردند و او هم جیغ و فریاد راه انداخته بود و مسجد را ترک می کرد، صاحبش به او گفت مگر نگفتم که داخل آنجا نرو، مسجد جای خطرناکی است، گوش نکردی حالا خودت چشیدی" از این جوک وارد و یا ناوارد که بگذریم، گفته می شود "مسجد خانه خداست" و حال سوال اینجاست که چگونه می شود ما مسلمین خود را صاحب آن می دانیم و هر که را دوست داشته باشیم به مسجد راه می دهیم و هر که دوست نداشته باشیم، راه نمی دهیم.

سال قبل یک سفری به شهر بنارس (وارانسی) یا شهر مذهبی هندوها داشتم، این شهر در کرانه رودی بزرگ که آن را رود گنگ می نامند، قرار دارد؛ تمام ساحل شهر که منتهی به حاشیه رود خانه می شود را هندوها به صورت "گیت ها" و یا دروازه هایی به سمت آب، با ساختمان ها و پله های سنگی مزین کرده اند اند و هندوان این مکان را خیلی مقدس می شمارند، و اجسادشان را بعد از مرگ سوزاندن در این محل به آب می سپرند. بنارس اگرچه از اماکن مقدس هندوهاست و به کعبه هندوان مشهور است، ولی مسلمانان نیز در این شهر از  جمعیت زیادی برخوردارند، و مساجد و اماکن مذهبی متعددی در این شهر دارند.

مسجد اورنگ زیب در این تصویر دیده می شود - ساحل رود گنگ در بنارس

از جمله در حاشیه رود گنگ یک مسجد بسیار زیبا قرار دارد که به نظرم نامش مسجد "اورنگ زیب" است، که هندو های افراطی بارها تهدید به ویرانی اش کرده اند، مسجدی بسیار زیبا، که وقتی در ساحل به گیت ها نگاه می کنی در میان آنان مثل گوهری زیبا می درخشد. علیرغم این که نگهبان داشت و تقریبا ورود ممنوع بود بانگهبانان صحبتی کردم و هم بازدیدی از آن داشتم و هم نمازی در آن خواندم، زیرا به علت تهیدیدات هندوهای افراطی به تخریب آن (مثل مسجد بابری) دولت هند هم اکنون آن را تحت حفاظت خود دارد، البته نماز جمعه  در آن اقامه می شود. از جمله دیگر  اماکن مذهبی اسلامی در شهر بنارس مقبره جناب حزین لاهیجی، شاعر مسلمان و پارسی گوی است که در این شهر دفن شده است که این شعر را بارها خوانده ایم که :
ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد ...
برگردیم به بحث خودمان، تعطیلات دانشگاه دهلی باعث شد ما در شهر حزین پای گذاریم و نماز جمعه را در یک مسجد دیگر این شهر گذاشتم، کوچک بود اما پر تعداد، در داخل این مسجد، نزدیک یک پنجره مقبره ای بود که با پارچه ای که که هندی ها به آن "چادر" می گویند پوشانده بودند، این چادرها عمدتن با نام مبارک الله، محمد، فاطمه، حسن و حسین (ع) مزین است و چنین مقابری که اهمیت دارند را با این پارچه پوشانده می شود و مردم به این قبور مراجعه و دعا و درخواست داشتند. لیکن عده ای بودند که از خارج
ساختمان مسجد و از پنجره مشرف بر این مزار به آن متوسل می شدند و وارد مسجد نشده کار خود کرده و می رفتند، من از یکی از جوانان حاضر سوال کردم که جریان چیست که اینها داخل مسجد نمی شوند و از همانجا با صاحب قبر سخن گفته و می روند؟، گفت که اینان بعضا هندوان هستند، که چون آمدن شان به داخل مسجد حرام است از این پنجره نذر و نیاز خود را انجام  می دهند یا توسل می جویند و روند.
حال اگر قبول کنیم که تمامی انسان ها فارغ از دین و مذهبی که دارند، بندگان خدا هستند، راه ندادن آنان به داخل مسجد چه معنی می تواند داشته باشد، و آیا این عمل ما مسلمانان جای سوال و تامل ندارد؟!! در حالی که همنشینی
حضرت رسول اکرم (ص) با تمامی افراد از هر دین و مسلکی، تمیز و کثیف و.... بر همه ما مسلم است، که این همنشینی و هم سفره بودن هم در منزل ایشان و هم در مسجد و در تمامی مکان ها انجام می شد و در واقع معجزه اخلاق و سلوک ایشان همین پذیرش هر کس در هر وضعیت بود، که این همه اقبال به دین حق بالا گرفت و مردمی که کشته محبت و انسانیت و انسان دوستی ایشان بودند، به دین اسلام گرویدند.

پس به نظر می رسد که محققین  بی تعصبی باید به این عمل ما مسلمین و درستی و یا نادرستی آن رسیدگی کنند، این در حالی است که در اکثر مساجد برادران اهل سنت و حتی شیعه در هند، حتی خانم ها را به داخل راه نمی دهند. این در خصوص حرم نبوی و مکه مکرمه هم صدق می کند که دیگران (از ادیان دیگر) حق ورود ندارند، که به نظر می رسد این سنت با شیوه و روش حداقل پیامبر اکرم (ص) و ایمه معصومین تناسب ندارد.
به نظر می رسد که باید با گشاده دستی بیشتری در اموال خداوندی که در اختیار ما قرار گرفته است، به نفع بندگانش برخورد داشته باشیم.                

دهلی نو -  یک شنبه  - 4 ژانویه 2009

نقشه شهر بنارس که مسجد اورنگ زیب در این تصویر با علامت ماه در ساحل رودخانه مشخص است

+ نوشته شده در جمعه بیستم دی ۱۳۸۷ ساعت 21:47 شماره پست: 24

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
خاورمیانه و اسلام داعشی و طالبانی.. چرا اسلام ، پس از انقلاب ایران در خاورمیانه سلیقه ای شد؟؟؟ یادد...
- یک نظز اضافه کرد در قمارباز آمد، در این قمار یک شو...
‌فرانسیس فوکویاما: اکنون ترامپ در حال آغاز عصر جدیدی در سیاست‌های ایالات متحده و شاید برای کل جهان ا...