جهانشهر انسانیت در سایه یلدا، کریسمس، زلزله
چه تقارن هایی که در این چند روزه اتفاق نیفتاد، از یک طرف یلدا که فلسفه وجودیش نوید پایان طولانی ترین تاریکی هاست، و هر سال با آمدنش فاش فریاد می زند که "تاریکی چون به اوج رسید، کلید نابودیش را فشرده، حرکت به سوی نور آغازیدن خواهد گرفت." [1] از سوی دیگر زلزله هایی که با آمدن شان گفتند "دنیایی که برای خود فراهم کرده اید را به ثانیه هایی زیر رو خواهیم کرد"، و دنیا این روزها غرق در جشن تولد روحی خدایی (ع) است [2] ، که تجلی رحمت بی منتهی یزدان پاک بر بشر، و نمونه کامل انسانیت انسان بود، و همچنان چهره خاورمیانه ی ما خونمال از سیطره جویی هاست [3] و...
اما جهانشهر انسانی [4] این کره خاکی بی اعتنا به جداماندگان از قافله انسانیت، با تکیه به ارزش های مکتب پایدار و شاخص انسانی که دارد، و بی توجه به آنان که در درگیری با خود غرقند، راهش را به پیش می راند، و بی توجه به هجوم و اعمال یهودیت صهیونیزمِ فارغ روح موسویت، اسلام داعش مسلکِ خشن، پررو و خسارتبار جدا افتاده از اسلام رحمانی، بودایی ات کشتارگر و تسویه قومی کننده و جدا افتاده از فلسفه عدم خشونت بودای بزرگ [5]، مسیحیت و یهودیت جنگ راه انداز و تجارت مسلک و... کار خود را پیش می برد و پایه های جهانشهری جدید را محکم می کند، که در آن جهانشهر دیگر همچون سرای "ابوالحسن خرقانی" [6] کسی از مرام و مسلکت برای برخورداری تو از خداداده ها، نخواهد پرسد، و میزان محبوبیت تو در آن جامعه، انسانیت و نزدیکی ات به خوی انسانی و این بن مایه خدادادی خواهد بود، و دیگر هیچ
این روند ادامه خواهد داشت تا موج این یاغی های عصر جدید هم بخوابد، و آنان نیز در نهایت دست از کشتارهای خود که بر مبنای برتری جویی، خود حق مطلق بینی و... به راه انداخته اند، بردارند و خود از کرده خود پشیمان شوند و به جامعه انسانی بازگردند، شاید روزی برسد که اینان نیز خود از بوی مشمئز کننده خون های جاری شده در اثر خودخواهی، تمامیت خواهی، خود حق مطلق بینی های خود و...، بدشان بیاید و راه و رسم انسانیت پیشه، و راهشان را در همین مسیر انسان بودن بیابند و دنبال کنند؛ وگرنه آنقدر به جور و ستم خود ادامه دهند، تا دنیای انسانیت آنها را نیز مثل تفاله های دیگر، به زباله دان تاریخ رهسپار کند، و میوه آگاهی ملت ها بالاخره به بلوغ خود رسیده و ایده هایی اینچنینی را از معده خود بیرون انداخته و دفن کنند.
رسم تاریخی برخورد جامعه انسانیت با سماجت کنندگان بر باطل بودن، اینست، که جهانشهر انسانیت فرصت می دهد تا بروز و ظهور کنی، و چون به اوج رسی اگر منطبق با حق و انسانیت باشی که در اوج، اوج می گیری و ماندگار می شوی، وگرنه، تصمیم خود را بر نابودی ات خواهد گرفت؛ فرصتی که وجدان انسانیت به افکار پلیدی از این دست داده، تا بالاخره به پایان خود برسند و افکار پلید خودبرتربینی، تمامیت خواهی، سلطه جویی، خود حق مطلق بینی و... را کنار بگذارند و ماندگار شوند، در غیر این صورت جایی جز زباله دان تاریخِ کجی ها در انتظارشان نخواهد بود، که این زباله دان مملو است از یاغیانی از این دست، که درس عبرت تاریخ شده اند.
[1] - یلدا طولانی ترین شب سال است و از آن پس شب ها (تاریکی) به بلندی میل خواهند کرد تا به کمترین مقدار زمانی خود برسند و بازگشت کنند
[2] - کریسمس و یا تولد عیسی روح الله
[3] - یمن، سوریه، افغانستان، عراق، فلسطین و...
[4] - مرزها در این دنیای انسانی سست و بی معنا شده اند و اکنون بشتر سخن از بشریت است تا من و این و آن، درد مشترک، کره مشترک، انسانیت مشترک، منافع مشترک، خطر مشترک، ارزش های مشترک و... بشری در معرض دید قرار گرفته است.
[5] - از اساس فلسفه بودایی، هندی و شرقی "آهیمسا" و یا دوری از خشونت است، و اساس حرکت پیروان بودای بزرگ و برهمای بی همتا در آسیای شرق، جنوب شرقی و هند، بر همین فلسفه گرانقدر استوار است، ولی انگار در میانمار و جنوب شرق آسیا این تعلیم بزرگ بشری به فراموشی سپرده و کشتار قومی به راه انداخته اند، چیزی که اگر فراگیر شود منبع بزرگ انسانی آسیا را به خون خواهد کشید و میلیاردها انسان را در این منطقه به زحمتی بزرگ خواهد انداخت، کاری که درمیانمار جریان دارد و هنوز مهار نشده است.
[6] - ابوالحسن خرقانی عارف نامی ایرانی، و کعبه دل عارف شهیر بایزید بسطامی، به اهل خانه اش از مراعات حال مراجعین سفارش می کند : "هرکه در این سرای (خانه ابوالحسن) درآمد (وارد شد)، آب و نان دهید و از ایمانش مپرسید، که آنکه نزد حضرت باری تعالی به جان ارزد (ولایق خلقت شود) در سرای ابوالحسن نیز (البته) به نانی ارزد."
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 01 دی 1396
- بازدید: 5294