تفاوت قانون گذاران آسمانی و زمینی و حکایت تلخ ویرانی ها

شاید بتوان گفت که قانون همان حاصل تفکر حکیمانه ایی است که راه گشا و بقا آفرین است و به همین دلیل به قراردادی حکیمانه بین اجزا یک سیستم تبدیل می شود؛ این قوانین را دانایی (دانای کل) و یا دانایانی (این دنیایی) تنظیم کرده تا سیستم و یا سیستم ها ارتباط موثر و مفیدی با اجزای خود داشته و بقای شان تضمین یافته و مستدام شود؛ جهان خود یک سیستم بزرگیست که بر اساس قوانین قراردادی دانای کل (سنن الهی) اداره می شود، و هر جامعه نیز خود سیستمی است که دانایان و حکیمانی (که اکثرا موسس آن بوده اند)، قوانینی بر آن نگاشته تا بقایش را تضمین و مستدام بدارند.

 اما تفاوت عمده ایی که بین قانون گذار آسمانی و قانون گذار زمینی وجود دارد این که، آموزگار هستی هرگز به دنبال شکستن قوانین خود نیست و شدیدا به آنچه وضع کرده، وفادار و عامل است، ولی قانون گذار زمینی قانونی کلی را قرار می دهد و از همان لحظه که قانون گذاری می کند ذهنش درگیر عبور از همان قانونی است که گذاشته تا مبادا دست و پاگیر خودش شود و آزادی عملش را محدود نماید، و لذا وقتی به تبصره ها که می رسد راه هایی تعبیه می کند که بتواند قانون خود را دور بزند و عملا وقتی نگاه می کنی دشمنان اساسی ترین قوانین خود قانون گذاران آن هستند که این قوانین یا توسط آنها دور زده می شوند و یا بی اثر شده و یا نادیده انگاشته می شود.

قانون گذار آسمانی و زمینی هر دو واقفند که سیستمی که خلق کرده بر اساس نظم قانونیست که بقا خواهد یافت ولی قانون گذار آسمانی در عین توانایی برای شکستن قانون، آن را هرگز نقض نمی کند ولی قانونگذار زمینی علیرغم وقوف به این امر، قوانین و تعهدات را زیر پا گذاشته حال آنکه می داند این عملش از سیستم چیزی باقی نخواهد گذاشت ولی باز به دمی که در آن هست فکر می کند و قوانین را دور زده، زیرپاگذاشته، نادیده می انگارد و تفسیر به رای می کند و...

برای همین است که این جهان باقی است و تمدن ها و سیستم ها تفکری می آیند و می روند، شاید بتوان گفت عامل از بین رفتن سیستم ها و یا به نوعی تمدن ها فاصله گرفتن آنها از اصول و قوانین است که خالق آن و یا جانشینان خالق، آن را بی اثر کرده و مقدمات سقوط، انحلال و اضمحلال آن را فراهم می کنند. این است که می توان گفت مهمترین دشمنان سیستم های این دنیایی، در واقع رهبران همان سیستم ها هستند و آنهایند که مقدمات نابودی خود و سیستم خود را آغاز و به انجام نافرجامش می برند.

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در آه ای خدای بدن های در هم کوفته...
ارنست همینگوی یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم است که از افسردگی رنج می‌برد. او که تلاش کرد از طر...
- یک نظز اضافه کرد در جنگ تحمیلی دیگری را در پارچه ا...
سه گزاره درباره تحرکات جدید سیاسی اعراب در حمایت از ایران! نشست اضطراری سازمان همکاری‌های اسلامی و ...