مصدق را با کودتا برداشتند و در حصر آنقدر نگهداشتند تا بمیرد

28 مرداد روز مصدق است، روز آزادیخوناهان است.

روز رسوایی دست های ناپاکی است که آزادی را برای ایران و ایرانی بر نمی تابند.

او را در این روز با کودتا از نمایندگی ما مردم برداشتند

او را در حصر آنقدر نگهداشتند تا بمیرد

‏تو در نمازِ عشق چه خواندی؟ که سالهاست بالای دار رفتی و این شحنه‌های پیر از مرده‌ات هنوز پرهیز می‌کنند.

استاد شفیعی کدکنی

امروز، سالروز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

 دکتر محمد مصدق  در حصر

دیدگاه‌ها  

#8 Guest 1402-06-08 18:11
با یکی از اساتید مبرز تاریخ معاصر (صلاح نیست نامشان را بگویم) در باب کودتای 28 مرداد، در جمعی سخن می گفتیم. این نظر ایشان برایم بسیار جالب آمد و چند روز است فکر مرا درگیر کرده.

ایشان گفتند:
بنظر نمی‌رسد مصدق تمایلی به روابط نزدیک با شاه داشت. او فقط خودش را قهرمان می‌خواست وگرنه می‌توانست از شاه جوان بخواهد با چند سخنرانی درباره ملی شدن صنعت نفت نقش محوری ایفا کند. شاه مخالفتی نداشت و خوشحال هم می‌شد. اختلافات بین دولت و دربار هم بروز نمی‌کرد.

مصدق می‌خواست رهبر جنبش ملی شدن صنعت نفت باشد و مایل نبود شاه بعنوان رهبر قانونی نظام سیاسی ایران در این نقش سهیم باشد.

بعضی مشکلات مهم مملکت ما به دلیل غرور دولتمردان است در مقابل شاه جوان. امیرکبیر اگر با ناصرالدین شاه بنحو دیگر رفتار می‌کرد کار به قتلش نمی‌کشید. قوام‌السلطنه و مصدق اگر با محمدرضا شاه جوان «دوست» می‌شدند کار به کودتا نمی‌کشید و مسیر تحولات ایران به سمت دیگر می‌رفت. البته «فتنه‌گران» خیلی مؤثر بودند هم در دربار ناصرالدین شاه هم در دربار محمدرضا شاه.

بله خلقیات شخصی رهبران سیاسی، حالا هرچقدر هم بزرگ و رهبر ملی یا مذهبی باشند، در اشل مصدق یا امیرکبیر یا شاه یا... چقدر در سرنوشت ملت ها موثر است.
چقدر مهم است که یک رهبر سیاسی، یک حکمران، بتواند وسوسه های درونی و ذاتی شخصی و هواهای نفسانی اش را بشناسد و آنها را کنترل کند. چقدر تهذیب و تزکیه نفس مهم است. چقدر خودرایی، شهرت طلبی و استبداد یک حاکم می تواند نسل ها را تباه کند.
#7 Guest 1402-06-08 18:09
روایت مهدی پیراسته از اشتباه مخالفان مصدق و نقش احتمالی او در جلوگیری از دیکتاتوری شاه

من حالا گاهی فکر می‌کنم که شاید اگر ما به جای مخالفت با دکتر مصدق دور او را گرفته بودیم و نمی‌گذاشتیم که او یکپارچه در اختیار اطرافیانش قرار بگیرد، اطرافیانی که اصلاً صلاحیت نداشتند، شاید ما می‌توانستیم برای مملکت مفیدتر واقع بشویم تا مخالفت با دکتر مصدق و برای خودمان هم بهتر بود.
برای این‌که بعد از ۲۸ مرداد آن‌قدر دولت‌ها بد بازی کردند که دکتر مصدق که در موقع ۲۸ مرداد و جبهه‌اش را از دست داده بود، دومرتبه وجهه پیدا کرد. اگر دولت‌های بعد از ۲۸ مرداد درست عمل کرده بودند و فساد و کثافت‌کاری و بی‌اعتنایی به افکار عمومی پیش نیامده بود، شاید دکتر مصدق این وضع [و محبوبیت] را که بعد در افکار مردم و جوان‌ها پیدا کرد، نداشت.

درست مثل همین قضیه خمینی است که اگر خمینی و این آخوندها و این رژیمی که بعد از شاه آمد درست رفتار کرده بودند شاه این وجهه‌ای که حالا در بین ایرانی‌ها پیدا کرده و از بعضی از تقصیراتش می‌گذرند و باز می‌گویند، آن دوره بهتر از این دوره بود، این وضع را پیدا نمی‌کرد. یعنی اگر این‌ها خوب عمل کرده بودند شاه نقاط ضعفش را بیشتر مردم می‌گفتند تا نقاط قوتش را. ولی از بس این‌ها بد عمل کردند این برعکس شد.

من فکر می‌کنم حالا که پشیمانم گاهی، فکر می‌کنم که شاید اگر ما به جای مخالفت با دکتر مصدق دورش را گرفته بودیم، مصدق‌السلطنه برای من قطعی قطعی است که آدم وطن‌پرستی بود. اما برای من باز هم قطعی است که خودش را هم بیشتر از وطن ‌دوست داشت. اسمش را دوست داشت، وجهه‌اش را دوست داشت. یک مرد وطن‌پرست نباید که فکر بکند که اگر این‌کار را بکنم عوام چه می‌گویند.
مثل [محمدعلی] فروغی بدبخت که آن همه سنگ خورد، اگر آلمان‌ها فتح کرده بودند حتماً فروغی را به‌عنوان یک خائن محاکمه‌اش می‌کردند، تصادفاً. اما او می‌دانست و این فداکاری را کرد. یا پتن در فرانسه این فداکاری را کرد. یا قوام‌السلطنه در قضیه نفت [شمال و آذربایجان] آن فداکاری را کرد.

دکتر مصدق تنها عیبی که داشت به نظر من این بود که خیلی به وجهه‌اش اهمیت می‌داد. به شما گفتم که با دکتر متین دفتری که داماد دکتر مصدق بود، شوهر خانم منصوره متین دفتری بود، و این دختر هم خیلی مورد علاقه دکتر مصدق بود، بنابراین دکتر متین دفتری خیلی نزدیکش بود، و به من گفت که، «احمد مصدق،» خصوصی به من گفت، احمد مصدق یعنی پسر دکتر مصدق به متین دفتری گفته بود، یعنی به شوهر خواهرش، که اگر پاپا بداند که سر من، یعنی سر پسرش را می‌برند زیر پاهایش می‌گذارد یک وجب می‌رود بالا مردم بیشتر برایش دست می‌زنند، این این‌کار را می‌کند.»
این تنها نقطه ضعفی بود که دکتر مصدق داشت. و حال این‌که مرد وطن‌پرست باید اولاً واقع‌بین باشد، به‌علاوه اگر گاهی لازم باشد فحش حتی ترور حتی غارت و همه‌چیز را به خودش بخرد برای وطنش کار بکند. اگر ما رفته بودیم دور دکتر مصدق شاید این‌قدر تحت نفوذ این‌هایی که نگذاشتند مسئله نفت حل بشود قرار نمی‌گرفت.

اگر مسئله نفت در زمان دکتر مصدق حل شده بود ۲۸ مرداد به وجود نمی‌آمد. اگر ۲۸ مرداد به وجود نمی‌آمد روش دیکتاتوری [شاه] که بعداً دیدیم منجر به چه شد در ایران به وجود نمی‌آمد و دکتر مصدق یک لنگری می‌ماند. یک کسی بود برای ترمز، اما متأسفانه ما این‌کار را نکردیم. حالا من بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم که کاش ما این‌کار را کرده بودیم که رفته بودیم دور دکتر مصدق و میدان نمی‌دادیم به این‌هایی که دکتر مصدق را احاطه کرده بودند که هرکدام‌شان معلوم نبود که عامل چه سیاست خارجی هستند و چه کار می‌کنند. همین این‌ها باعث شدند که نگذاشتند دکتر مصدق نفت را حل بکند و مصدق را می‌ترساندند از این‌که مردم ممکن است از شما برگردند.

مصاحبه مهدی پیراسته (۱۲۹۸ - ؟) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم
‌تاریخ مصاحبه: خرداد ۱۳۶۴
مصاحبه کننده: ضیاء صدقی

#تکه_مصاحبه

https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project
#6 Guest 1401-05-28 20:21
چرا شاه، حصر را بر عفو یا اعدام مصدق ترجیح داد؟

کتابخانه کلمه | سالگرد کودتای ۲۸ مرداد

تاریخ‌نگاری دوره‌ی مصدق، چه رسد به تاریخ‌نگاری سرنگونی او، درست مانند اطلاعات ما از این دوره، در آغاز راه است. رشد این طفل، به علت فضای سیاسی که پس از برکناری مصدق حاکم شد متوقف ماند.
بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت وقت، در موضع‌گیری‌های رسمی‌اش، مصدق را سیاستمداری تشنه‌ی قدرت و عوام‌فریب معرفی می‌کرد که با سوءاستفاده از احساسات موجّه ملی‌گرایانه‌ی مردم در جهت دست‌یافتن به اهداف سیاسی‌اش حرکت می‌کرد؛ حرکتی که خلاف قانون اساسی، علیه سلطنت غیردموکراتیک بود.

فاتحانِ منازعه‌ای که سرانجامش سرنگونی خشونت‌آمیز مصدق بود، می‌بایست حتی اگر توجیهی برای اعمال خود ندارند دست‌کم آن اعمال را توضیح دهند. در دادگاه مصدق، حسین آزموده، دادستان ارتش، نخست وزیر برکنارشده را به خیانت، نقش قانون، عوام‌فریبی، به فلاکت کشاندن کشور، سرپیچی از قانون اساسی، خدمت به منافع بیگانگان، سعی در سرنگونی سلطنت، ایجاد یک جمهوری و نهایتاً کوشش برای رئیس‌جمهور شدن متهم کرد. مجازات چنین تخلفاتی، در صورت اثبات، اعدام بود، ولی مصدق نهایتاً به سه سال زندان محکوم شد.

تا سوم مهر ۱۳۳۲ سپهبد فضل‌الله زاهدی، نخست‌وزیر جدید، پنج پیغام برای شاه فرستاده بود که از او تقاضا می‌کرد به دادگاه ارتش دستور دهد تا اجرای حکم اعدام مصدق و دیگران شتاب ورزد. اگرچه تصمیم شاه این بود که مصدق باید محاکمه و به مرگ محکوم شود، اما پس از صدور این حکم، همچنان بین عفو و اعدام او ترديد داشت. می‌توان چنین فرض کرد که انصراف شاه از اعدام مصدق (که احتمالاً به دلیل عکس‌العمل منفی‌ای بود که در مردم به وجود می‌آورد) به سبب آن بود که او آگاهانه سعی می‌کرد مصدق را از حافظه‌ی جمعی ایرانیان پاک کند. این تصمیمی از موضع قدرت بود که نشان می‌داد شاه به مصدق لطف کرده است، اما استمرار سلطنت شاه را تضمین می‌کرد.

از پیش‌گفتار کتاب پشت پرده کودتا (https://telegra.ph/%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7-08-19)
کتابخانه_کلمه
#5 مصطفوی 1399-12-29 17:16
29 اسفند 1399
Mostafa Mostafavi مصطفی مصطفوی @wwwwmostafa • 1m
در آستانه عید و شادی، 29 اسفند، در کشاکش آمادگی ها برای رفتن به سال و قرن جدید، باعث می شود از قهرمان ملی ایران دکتر محمد مصدق به تناسب شخصیت او یاد نشود، او که حافظ استقلال و منافع ملی ایران بود، یادش گرامی، راهش پر رهرو باد

بخواب ای مرد بزرگ! بخواب دکتر! بخواب مصدق! که برای غارت ثروت این کشور، غارتگران تو و امثال تو را در خواب، خستگی و حصر خانگی می خواهند، تا بمانی و بمیری، تا عبرت هر آزاده ایی باشد که مقابل جورشان نایستد 29 اسفند روز استقلال ایران از سلطه خارجی، روز مصدق مبارک

#4 Guest 1399-12-29 17:11
این پیرمرد نوستالژی من است
ابوالفضل بانی
اصلا قصد ندارم به بررسی ماجرای ۲۸ مرداد بپردازم. اینکه آن روز کودتا بود یا شاه حق داشت در نبود مجلس نخست وزیر را عزل کند. اصلا قصدم این نیست.
من مصدق را دوست دارم چرا که صرف نظر از نتایج به دست آمده در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، مصدق تلاش کرد تا برای ایران و ملت ایران کاری بکند. در تمام مدت زمامداریش از جیب ملت خرج نکرد.
متهم به فساد مالی نشد. اموال عمومی را برای خود و اطرافیانش تصاحب نکرد.
به عنوان کسی که با تاریخ معاصر آشناست جایی نخوانده‌ام که مرحوم دکتر محمد مصدق و یا اطرافیان و یارانش از مال مردم دزدیده باشند. رانت خورده باشند و یا آقا زاده‌های فوکل کرواتی‌شان دزد از کار در آمده باشند.
مصدق را امریکایی‌ها سرنگون کردند یا انگلیسی‌ها چه فرق می‌کند، وقتی که خائنان دیندار و بی دین، شیخ و لوتی و همه ایرانی، عامل سرنگونی نخست وزیر درستکار و پاک دست کشورشان شدند.
دکتر سید جواد طباطبایی در کتاب "سقوط اصفهان" یک جمله‌ی کلیدی دارد با این مضمون:
" در طول تاریخ سیاسی ایران هیچ خارجی بدون عوامل داخلی خود به ایران خیانت نکرده است"
من مصدق را دوست دارم چرا که درستکار بود. وابسته نبود. نه خیانت کرد و نه دست نشانده بود.
پیرمرد میراث گرانبهای وطن پرستی و درستکاری‌اش را به دیگر دوستان و همراهان ملی و مذهبی خودبه امانت سپرد و بسیاری از همفکران و همراهانش نیز به خوبی این امانت بزرگ را پاس داشتند.
چه بسیار در میان دیگران و آقا زاده‌های محترمشان، دزدِ مال مردم دیده شده، می‌شود و خواهد شد. اما در میان این بزرگواران تا انجا که حافظه‌ی تاریخی یاری می‌کند، دزدِ مال مردم دیده نمی‌شود.
من مصدق را برای همین چیزها دوست دارم. حرف @timelesswastepaper
#3 مصدق 1399-12-16 12:38
دکتر محمد مصدق سحرگاه
روز پنج شنبه در ساعت ۴/۳۰ بامداد ۱۳۴۵/۱۲/۱۴ در سن ۸۷ سالگی در اتاق شماره ۶۲ بیمارستان نجمیه تهران زندگی را بدرود گفت.
خبری بسیار کوتاه
برای مردی بزرگ!!!
سالنامه سازمان اطلاعات انگلیس در سال 1995 درباره اش منتشر کرد: خسارتی که وی به انگلستان وارد کرد از خسارتی که هیتلر در جنگ دوم جهانی به انگلستان وارد کرد بیش تر بود، معترف هستیم که انگلستان در برابر دکتر محمد مصدق شکستی بی سابقه را متحمل شد.
اولین نفر که با لایحه کاپیتولاسیون در ایران مخالفت کرد.
اولین ایرانی فارغ التحصیل در دکتری حقوق.
امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر را از شوروی باز پس گرفت.
شخصا" در دادگاه لاهه برای احیای حقوق ملت خویش فریاد کشید.
جمال عبدالناصر به گفته خویش او را الگوی خود قرار داد و کانال سوئز را برای مصر ملی کرد.
سفیر شوروی در ایران رسما" اعلام کرد که دولتش در برابر وی به زانو افتاد.
ابرمرد تاریخ ایران، با جان بر کف بودن خویش در راه وطن اجازه نداد که تا سال 1992 امتیاز نفت ایران در انحصار بیگانه باشد.
مجاهدت های کسی که خود را وقف سرزمین و مردم و دین خویش کرد، یگانه طراح بزرگ ملی شدن صنعت نفت ایران، جاوید یاد دکتر محمد مصدق به همین جا ختم نشد،وی خود را وقف ایران ساخت و لحظه به لحظه افتخار آفرید
دکتر محمد مصدق معتقد بود که : تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراطوری جهان را از این مملکت برچیدم .
حیات من و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سر فرازی میلیون ها ایرانی و نسل های متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آمد هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امکان انجام داده ام .عمر من و شما و هر کس چند صباحی دیر نخواهد پائید.
برای درمان سرطان بینی با وجود اصرار فرزندش که پزشک بود و دوستدارانش ، راضی به سفر به خارج برای درمان نشد و گفت پزشکان ما قادرند همه کاری را برای درمانم انجام دهند.
با رضایت و به اختیار خود ملک خودش را بین کشاورزانش تقسیم کرد! اما
هنوزهم برای رفتن بر سر مزارش که نیمه ویران است، مردم مشکل دارند!
روحش شاد
یادش گرامی باد .
#2 Guest 1399-06-22 00:26
سخنرانی آیت الله طالقانی در مراسم سالگرد فوت دکتر محمد مصدق در ۱۴اسفندسال۵۷:
«...امروز روز خاطره انگیزی ست برای ملت ما.
همه در پیرامون تربت شخصیتی مبارز و تاریخی جمع شده ایم.
نام مرحوم دکتر محمد مصدق برای همه ی ملت ایران و برای تاریخ ما و نهضت ما خاطره انگیز است.
نام دکتر مصدق، همان اندازه که برای هوشیاری و بیداری نهضت، مقاومت، قدرت ملی خاطره انگیز است،
به همان اندازه برای دشمنان ما،
دشمنان داخلی و خارجی، استعمار خارجی و عوامل استعمار داخلی وحشت آور و نگرانی آور است.
دکتر مصدق دوازده سال پیش در حال تبعید در میان این قلعه و بیابان، چشم از جهان فرو بست؛
ولی قبر او، مزار او، نام او، همه برای دشمنان ملت وحشت انگیز بود.
چه سال هایی که گذشت و مردم ما، ملت باوفای ما، ملت هوشیار ما برای زیارت قبر او، برای زنده کردن نام و نهضت او به سوی مزار او می آمدند و پلیس و مأموران از زیارت کردن و فاتحه خواندن بالای قبر او وحشت داشتند و
 همه ی راه ها را بر روی ما و همه ی ملت ما در این گوشه ی بیابان می بستند.
 چرا؟
 مگر چه بود دکتر مصدق؟! دکتر مصدق خفته ای در خاک، چشم از جهان دوخته،
چه وحشتی از او داشتند.
دکتر مصدق مجموعه ای ست، نام او، راه و روش او از مبارزه ی بیش از نیم قرن ملت ایران،
 دکتر مصدق در پی نهضت های پیش از خود و ادامه ی نهضت های پس از وفاتش، حلقه ای و واسطه ای بود برای ادامه ی نهضت مردم ایران علیه  استعمار....
 این نام و این مزار همیشه مورد توجه مردم ایران و دنیای آزاد و آزادیخواه بوده است و خواهد بود...
 ما تا چندی قبل چنین روزی را باور نمی کردیم که همه ی ما از اطراف و اکناف، در چنین مکانی با هم جمع بشویم و راه و روش مصدق را باز زنده تر کنیم.
دکتر مصدق مجموعه ای ست از سلسله ی حوادث و موج های قبل از خود و بعد از خود...
دکتر مصدق مردی بود تحصیل کرده ولی در زندگی اشرافی در دربار،
 یا پیرامون دربار تغییر کرد و تحول پیدا کرد و مرد ملت شد،
مرد اجتماع شد،
 مرد نهضت شد،
همان طور که قرآن درباره ی موسی بیان می کند و
می گوید:
"یا موسی تو را درست کردم، خواستم که یک روزی به درد من بخوری، به راه من و مشیت من".
دکتر "مصدق" مثل بسیاری از رهبران اجتماع در درون طبقه ی اشراف بود.
 ساخت و سازهای دربارها را از نزدیک مشاهده می کرد و همه ی آنها را دید...
او توسعه پیدا کرد!!
، انقلابی شد!!
 به درد مردم رسید....
#1 مصطفوی 1399-04-07 10:09
نهضت آزادی: «حصر خانگی» سنت ناپسندی است که موید منش اقوام ستم‌کار در قصص قرآن است

Posted: 26 Jun 2020 12:53 AM PDT

جناب آقای دکتر حسن روحانی؛ جنابعالی مسئول اجرای قانون اساسی و رییس نهادی عالی در عرصه کلان تصمیم‌سازی موسوم به «شورای عالی امنیت ملی» هستید که به موجب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عهده‌دار تامین منافع ملی و پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی و حاکمیت ملی است. این شورا در طول چهار دهه گذشته، بارها اقدام به صدور مصوبات امنیتی و حصر خانگی تعدادی از رهبران انقلاب اسلامی مانند زنده‌یاد آیت‌الله العظمی منتظری کرده است که در هیچ یک از اختیارات قانونی این شورا قید نشده و خلاف بارز «اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها» است.

«حصر خانگی» سنت ناپسندی است که در حکومت پهلوی نیز علیه مخالفان قانون‌گرا و شریفی مانند زنده‌یادان دکتر محمد مصدق و شهید آیت‌الله سید حسن مدرس به کار گرفته می‌شد و یادآور برخی ناروایی‌ها و تضییقات تاریخی صدر اسلام و موید منش اقوام ستم‌کار در قصص قرآن است که در رویارویی با پیشگامان ارزش‌های انسانی و اخلاقی، ایشان را از معاشرت با مردم و ارتباطات اجتماعی باز می‌داشتند.

«حصر خانگی» افزون بر نقض آشکار «حاکمیت قانون» و سلب «امنیت قضایی» در مغایرت صریح با مواد ۳، ۵ و ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و نافی حقوق اساسی و ظرفیت‌های دمکراتیک قانون اساسی جمهوری اسلامی به ویژه اصول ۳۶ و ۳۷ آن به شمار می‌رود.

نهضت آزادی ایران یادآور می‌شود که سابقه حصر خانگی یازده ساله خانم دکتر زهرا رهنورد و آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجه‌الاسلام والمسلمین شیخ مهدی کروبی که از بهمن ۱۳۸۹ و در زمان رییس دولت دهم آغاز شد و همچنین، وجود پدیده‌ای به نام «زندانی سیاسی و عقیدتی» برای نظام جمهوری اسلامی ایران که بر پایه آرمان‌های آزادی، حاکمیت ملت، استقلال و حاکمیت قانون بنا شد، نه تنها اعتباری نمی‌آورد که نشانه عدول حاکمیت از بنیان‌های قانونی، اخلاقی و شرعی مورد ادعاست.

نهضت آزادی ایران در قبال استمرار این وضعیت، سکوت را جایز نمی‌داند، خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی و پایان بخشیدن به حصر رهبران جنبش سبز است و هشدار می‌دهد که بنا بر گواهی تاریخ، تمسک به شیوه‌های غیرقانونی و غیرانسانی برای هیچ حکومتی در جهان، امنیت و پایداری به بار نیاورده و بلکه، موجبات سستی، زوال و افزایش شکاف ملت ـ دولت را فراهم کرده است.

تداوم حصر، جز تخریب سرمایه اجتماعی، کاهش فزاینده شاخص‌های «همبستگی ملی»، «امید اجتماعی» و «اعتماد عمومی» و آسیب به اعتبار نظام و آرمان‌های انقلاب اسلامی، حاصلی ندارد. از این رو، مصرانه و مشفقانه، خواستار تصمیمی بنیادین در نهادهای راس نهادهای نظام برای پایان دادن فوری به این حصرهای غیرقانونی، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، بازگشت به مردم، پذیرش حاکمیت قانون و سایر حقوق اساسی ملت است.

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.