پیشگفتار برگرداننده (تارنمای یادداشتهای بیمخاطب) :
پردههای نیرنگ و فریبِ استوانههای دو رویی، که در پرتو دانش و آگاهی، از پیشِ چشم آدمی کنار رود، و ترفندها رنگ ببازند، آدمیانِ خام شده، خواهند دید که، هرچند هماوردخواهیهای بیپایهی آئینها و اندیشهها، گوشها سپهر آسمانها را کَر میکند، و آنان خود را در داشتن پایههای قدرتمندِ لمیده بر دیوارهای خرد، دارا و دولتمند نشان میدهند، و چنان خود را یگانه و بیهمتا میبینند، که خود را جهانی دانسته، و برای زندگی تمام آدمیان خود را راهگشا نشان میدهند، اما در این سو، کشیدن دیوارهای بلند، پیرامونِ پیروانشان، کم کردن دسترسی آزاد آنان به چشمههای اندیشهی دیگر، و بستن زنجیرهای کلفت و سفت، بر پای پیروان، تا آنجا که آنان نتوانند، اگر پوشالیاشان یافتند، از آن آئین و اندیشه بگریزند، این خود نشان روشنی از سستی در بنیانِ اندیشهی نهفته در پس چنین آئینهایی است.
آئینها، اندیشهها و ایدئولوژیهای گوناگون و گستردهایی در جهان آدمی، که هر یک با پیشینههای دور و دراز، در زندگی آدمی پدید آمدهاند، و بیشتر آنان خود را از سرچشمه پدیده ایی دیرپا، بیآغاز و بیانجام، به نام زایشگر همه چیز، یعنی خدای بیهمتا میدانند، و رشته زایش خود را در دستان او میانگارند، خدایی که هر یک بر او نامی نهادهاند (برهما، یهو، مسیح، الله و...)، که وقتی در گفتارشان نیک بنگری خواهی دید که در بنمایه و درونمایه، همهی این نام، به راستی این یکتای بیهمتاست که خود را بیکم و کاست نشان میدهد، که تنها در نام، گونه گون، اما در درونمایه یکی هستند.
آئین ها، اندیشهها و ایدئولوژیهای فراگیر با صدها میلیون پیرو، باز هرگز این جُربزه را نداشته، تا به خود روادید دهند، تا پهنه دنیا را برای نمایشِ کاردانی، کارایی، شایستگی و چیرگی اندیشه خود باز کنند، و در کنار هم، در میدانی گسترده، یکدیگر را پذیرا باشند، و نشان دهند که به خود این مقدار، دل استوار و قوی میدارند، که در بازاری آزاد گردِ هم آیند، پا در میدان و پهنه ایی آزاد بگذارند، تا داشتهها و نداشتهها، لنگیها و پر بودنهایشان را به گفتمانی آزاد بسپارند، رخ به اندیشه و چشمان بشر کِشند، و آدمی را نیز آزاد بگذارند، تا در بازاری آزاد، پر از دکانهای جورواجور، بده و بستانِ اندیشه راه اندازد، تا آدمی ببیند، بشنود، و بگزیند. بازاری که در آن، گفتمانی از خوبیها و بدیهای هر اندیشه و آئین جاری باشد، تا بگویند و بشنوند، تا توانِ گزینشی سزاوار یابند.
آئینها و اندیشههایی چنین گسترده، اما در اولین قدم، دل و دست به ماناییاشان چنان ترسان و لرزان میشود، که به دور خود و پیروانِشان مرزهایی استوار و بلند، دیدنی و نادیدنی میکشند، تا آمد و شدها را، به پایشی بیپایان کشیده، تا مبادا آدمی بدون پروانهی نیایشگاهداران، آئین سالاران و میداندارانِ هر اندیشهایی، آمد و شدی آزاد داشته باشد، بر مردابِشان تکانی اندازد، و هر آمد و شدی، تنها با پروانه آنان شدنی شود.
خود سزاواراِنگاران که سزیدن، شایستگی و برازندگی را به تمام، در خود، آئین، و اندیشه خود میانگارند، میدانداری را تنها سزاوار خود میبینند، و همین بیماری تراژیکیست که دامنگیر بسیاری از آئینها و اندیشهها شده، بیشتر اندیشمندان ایدئولوژیک را، در گرداب خودبرتر بینیهای بیپایه و بیبنیان فرو برده است. شگفت آنکه پدید آمدن پی در پی آئینها و اندیشههای گونه گون، در درازای زندگی آدمی، خود گویای ریشهی سست، ناکارآمد، نارسا، نیمهکاره، ناآزموده، و کاستیمندانهی چنین اندیشههاییست.
آئین و اندیشههایی که در راه گرهگشایی از زندگی آدمی ناکارآمد بوده، به ناچار به گوشههای پایان، خزانیده و به پسرفت واداشته خواهد شد، و ناتوانی و ناکامی بسیاری از آنان، در برخورد با چالشِ زندگیِ آدمی، نشان میدهد، که در هنگامهها، راهگشا نبوده اند، از این رو آدمی نیز دریافته است، که این اندیشه و یا آئین را باید به کناری نهاده، آئین و اندیشهایی دیگر را به میان کشید و...، که همین به ناچار راه را بر دیگران باز کرد، اما این رشته آمد و شدِ آئینها و اندیشههای گوناگون، که رشتهایی دیرینه و دیرپاست، دستآویزی نگردید تا بسیاری از آنان ناکارآمدی، و یا لنگی کار خود را بپذیرند، و در گفتمان خود، دگرگونی دهند، و به پیروان خود، این گزینه را بدهند که در مسیر اندیشههای دیگر قرار گیرند، تا بلکه آئین و اندیشه دیگری را، برای گشودن گره چالش زندگیِ لنگِ خود بیابند.
آئینها و اندیشهها، همواره تنها خود را، یگانه راه رسیدن آدمی به خواستگاه بهروزی، خوشبختی، نیکبختی دانسته، میدانداری را تنها سزاوار خود میداند، و آدمی را از اندیشه و تلاش اندیشمندانه بینیاز دانسته، و تنها راه نیکنامی را، در پشتگرمی و پذیرش خود میدانند، و اینکه نیاز نیست آدمی تلاشی اندیشمندانه داشته باشد، و یا اگر داشت، نباید راههای دستیابی دیگری را بازگشایی، و یا بگزیند.
چنین اندیشه زیادهخواهی هرگز نمیپذیرد که برای دستیابی به چنین پهنه بدون بیم و آزادی، نیاز است، که آدمی بر آنچه که راست و درست یافت، دست اندازد و بر آن پای فشارد، و همهی آئینها و اندیشهها در بازار آزاد اندیشه و آئین، خود را بنمایانند تا بلکه درست از نادرست شناخته شود. تنها راه آن نیز این است که پیروان آئینهای گوناگون، دست از اندیشههای خودخواهانه خود بردارند، و اجازه دهند آزادی، میدان اندیشه ورزی را باز نگه دارد، تا شاید این خواسته بدست آید.
اما گویا با این مقدار که از رویش و افزایش، که در تراز اندیشه و رفتار آدمی پدید آمده است، هنوز هم از این خواستگاه پایهایی و بایسته، برای پیدایش و آشکار شدن آدمیت، به دوریم، که خودخواهان و بیشخواهان، میدانی به آدمی نمیسپارند، تا آنچه درست میبیند و میپندارد را بنمایاند و پدیدار نماید. آئینها و اندیشهها به روشی دردآور و زورگویانه، بازاری خودویژهانگارانه، یکهتازانه و گسترده، در پس دیوارهایی سختگذرِ پر از سیم خاردارهای خونینکننده، مینهند و میخواهند تا مانایی خود را در پناه زورمداری خود، نگه دارند.
و این تنها هراسِ از دست دادن میدان است، که خود نشان از سستی و بیپایگی در اندیشه و آئینی است که خود را در پس دیوارهای زور خود نگه میدارد و در پس آن، زیستی آبخوستی و جزیرهایی دارد، چراکه دنبالهروهای خود را با زور، وادار به ماندن در زندانهای بزرگی میکند، و هر چه سستیدر پایههای اندیشهاش نمایانتر میشود، اندیشناکتر شده، هر روزه بر این زندان دیوارهایی بلندتر میسازند، و هر سخن ناچسب را، برآشفتنی سختتر، در پی دارد، دگراندیشان را غیر پنداشته، میداندار نمیخواهند، و نابود میکنند، چراکه در بود آنان، مانایی اندیشهی پوشالی خود را در خطر خواهند دید، و این دریافتنِ لقی و لرزانی در پایه و بنیان است، که دیوارها را بلندتر، دسترسیها را کوتاهتر، و زنجیرهای بردگی و به بند شدنِ آدمی را کلفتتر میکند.
گزارشی که میآید، برگردان نوشتاری است که به برخورد میدانداران هندو اشاره دارد، که هنجار می نویسند تا کسی را یارای گزیدن آئینی، به غیر از آئین نیاکانشان نباشد، کسی از درستی اندیشهایی که آن را درست انگاشته است، نگوید، تا دلی بِرُباید، و به آئین و اندیشه ای دگر در آورد و...،
تغییر دین زیر فشار و تحمیل، تغییر دین نیست، بلکه بزدلی است
مهاتما گاندی رهبر آزادیخواهان هند
زن و شوهر کرالایی به دلیل تلاش برای دگرگونی آئین روستائیان دالیت به آئین عیسایی،
در ایالت اوتارپرادش، به پنج سال زندان محکوم شدند [1]
گزارشگر : عمر رشید [2]
این شرایط زمانی رخ داد که بعد از شانزده ماه پس از رد وثیقه به دادگاه عالی الله آباد، مشخص شد که کارهای این جفت اهل ایالت کرالا از جمله تبلیغ آئین عیسایی، دادن انجیل، دادن انگیزه به کودکان برای آموختن، برپایی نشست از سوی روستائیان و...، گیرایی بایسته برای دگرگونی آئین در آنان فراهم نکرده است.
دهلی نو: دادگاهی در ایالت شمالی اوتارپرادش هند، زن و شوهر اهل ایالت جنوبی کرالا را، به اتهام تلاش برای دگرگونی آئین هندویی دالیتها [3] به مسیحیت، به پنج سال زندان محکوم کرد. پرونده مجرمانه ایی که در سال 2023 به دنبال دادخواست یکی از وابستگان به حزب حاکم مردم هند (BJP) [4] در این ایالت در دادگاه مطرح شد.
قابل توجه اینکه دادگاه ویژه منطقه "آمبدکارنگر" در حالی این جفت را محکوم کرد که، شانزده ماه پیش، دادگاه عالی الله آباد بنا بر اینکه دادخواه این پرونده (رهبر محلی BJP) در تسلیم این دادخواست، فرد زیاندیده نیست، از این رو نمیتواند برای این دادخواهی شایسته باشد، این زن و شوهر را بر پایه «قانون ضد تغییر دین در ایالت اوتارپرادش» [5] محکوم کرد.
رسانه وایر رونوشتی از حکم بیست و دو صفحه ایی دادگاه امبادکارنگر را در اختیار دارد.
در 22 ژانویه 2025 آقای رام ویلاس سینگ [6] قاضی ویژه قانون (SC/ST)، آقای خوزه پاپچن [7] و همسرش شیجا [8] را به پنج سال حبس، و هر کدام را به بیست و پنج هزار روپیه، جریمه نقدی محکوم کرد. این محکومیت بر اساس بند 5 (1) قانون ایالتی «غیرقانونی اعلام شدن تغییر دین و آئین، در ایالت اوتارپرداش»، مصوب سال 2021 صورت پذیرفت.
قاضی سینگ این زن و شوهر را به دلیل القای دالیتهای فقیر روستای "شاهپور فیروز"، در "آمبدکارنگر" در شرق ایالت "اوتارپرادش"، برای گردهم آوردن آنان در مراسم «دعا و نیایش گروهی مسیحیان» و تغییر آئین آنان از هندو به مسیحیت مجرم شناخت.
دادگاه گفت که این زوج درسهایی از انجیل (کتاب مقدس مسیحیان) میدادند، در مورد عیسی مسیح تبلیغ میکردند، کتاب های مذهبی توزیع میکردند، گردآوری اعانه در اعیاد و در کریسمس ترتیب میدادند و به دالیتها پول و سایر جذابیت ها را ارائه میکردند، و از آنها میخواستند که از عیسی مسیح پیروی کنند، تا آئین آنان را از هندو به مسیحیت تغییر دهند.
پاپچن و شیجا که در ایالت مادیاپرادش هند زندگی میکنند و اصالت آنان به ایالت کرالا در جنوب هند باز میگردد، نتوانستند چرایی حضور خود در این روستا را در برابر دادگاه توجیه کنند.
این دادخواست در ژانویه 2023 در ایستگاه پلیس جلالپور ثبت شد، بعد از آنکه چاندریکا پراساد منشی حزب BJP در منطقه، پاپچن و شیجا را متهم کرد که از باستی دالیتها در شاهپور فیروز دیدار میکنند. آنها از خانه ویفلا، یک زن متعلق به جامعه دالیت دیدن میکردند، جایی که برای تبدیل روستاییان دالیت هندو به مسیحیت، در آنجا جمع میشدند، و اندیشه اغواگرانه خود را به مردم ارائه میکردند. خود پراساد نیز به جامعه دالیت تعلق دارد.
این جفت متهم هستند که کتابهای آئین مسیحیت را توزیع میکردند، از انجیل برای مردم میخواندند، و از زندگی مسیح برای آنان میگفتند. چند روز قبل از این که این دادخواست علیه آنان مطرح شود، آنان غذا و شیرینی در بین مردم محلی تقسیم کرده بودند، و کیک جشن کریسمس را بریده بودند.
جدای از اتهام تغییر مذهب غیرقانونی، این زن و شوهر همچنین تحت قانون "جلوگیری از خشونت برنامه ریزی شده علیه کاست و قبیله" مصوب سال 1989 نیز محکوم شدند.
بیانیه روستائیان
هنگام محکوم کردن این زن و شوهر، قاضی سینگ به اظهارات حداقل شش زن دالیت (که همگی بیسواد بودند)، پراساد مسئول دفتر BJP (ساکن محله لاوکش)، و سه پلیس اشاره کرد، و آنرا در نظر گرفت. خانم ویفلا در بیانیه خود به دادگاه گفت که پاپچن و شیجا برای ارائه موعظه به او و خانواده اش، به خانهاش میآمدهاند. ویفلا گفت که آنها کتابهایی از طرف یک کلیسای محلی برای او میآوردند، « به خانه ما میآمدند و به ما آموزههای خوبی میآموختند، که مشروب الکلی نخوریم و در درگیریها محلی شرکت نکنم و...» او ادامه داد که از همسایهها میخواسته است که در هنگام حضور آنها، به منزل او بیایند و پاپچن و شیجا برای آنها از انجیل میخواندند، از مسیح میگفتند و از حاضرین میخواستند که از مسیح پیروی کنند.
مانجو دیگر زن دالیت در شهادت خود در دادگاه گفت که به دعوت وی، در نمازخانه منزل ویفلا شرکت میکرد. او گفت که پاپچن و شیجا برای تبلیغ مسیحیت به آنجا میآیند و از روستاییان میخواهند که به عیسی نماز بگذارند. مانجو اما افزود که این زوج از روستاییان میخواهند که بر آموختن و زندگی دوستانه تمرکز کنند، و کتابها و نسخههایی را به صورت رایگان در اختیار آنها گذاشتند. مانجو، مدعی شد این موضوع را به صورت تلفنی به منشی منطقهایی حزب BJP، پراساد، نیز اطلاع داده است، و گفت که این زوج از مردم محلی میخواهند که از عیسی مسیح و مسیحیت پیروی کنند.
تقریباً همه شاهدان در شهادت ارائه شده توسط دادستان اذعان داشتند که این زوج کرالایی درسهای خوبی به آنها و فرزندانشان دادهاند. با این حال، قاضی بر بخشهایی از گفتههای آنها تأکید کرد که، در آن آنها گفتند که این زوج از آنها میخواهند که از عیسی پیروی کنند و او را ستایش کنند.
طبق بند 2 قانون «جلوگیری از تغییر دین در ایالت اوتارپردادش»، تطمیع و اغواگری به معنا، و یا شامل ارائه هرگونه وسوسه به صورت هدیه، پول آسان، اهدا، سود مادی (اعم از نقدی یا غیر نقدی)، اعطای کار، اعطای امکان تحصیل رایگان در مدرسه معتبر، توسط هر یک از اعضای مذهبی، ارایه سبک بهتر زندگی، یا عرضه مشوقهایی برای دوری نارضایتی الهی میباشد.
یک روستایی دیگر به نام خانم سورمانی نیز گفت، که این زن و شوهر «آموزههای خوبی» را به آنان و کودکان شان ارائه کردند. او گفت که آنان به روستائیان میگفتند که مسیح خداوند فناناپذیر است.
خانم روشنی گفت، که این زن و شوهر یک تصویر تقویمی از مسیح به او هدیه کردند و از او خواستند که از آئین مسیح پیروی کند.
آنجانی تنها شاهد این پرونده بود که صریح این زوج را متهم کرد که برای تبدیل کردنشان به مسیحی، به آنها پول و جذابیتهای مالی ارائه دادهاند. او گفت که این زوج به فرزندانش آموزش میدهند و از او میخواهند که از عیسی پیروی کند و به او دعا کند و از عیسی به عنوان خدای خود یاد کند. «ما بیسوادیم، از این رو آنها از بیسوادی ما بهره بردند و تلاش کردند تا ما را پیرو مسیح سازند.»
قاضی سینگ، پاپچن و شیجا را از اتهام دوم یعنی سو استفاده از قربانیان ادعایی در تغییر مذهب مبنی بر موضوع کاستها (طبقات هندویی) و قبیله ها تبرئه کرد.
فرمان دادگاه عالی الله آباد
در 6 سپتامبر 2023 قاضی شمیم احمد، از دادگاه الله آباد (دادگاه عالی ایالت اوتارپرادش)، حکم دادگاه بدوی را لغو کرد و به پاپچن و شیجا وثیقه اعطا کرد. قاضی احمد خاطرنشان کرده بود که ارائه آموزههای خوب، توزیع کتاب مقدس، تشویق کودکان به تحصیل، سازماندهی اجتماع روستاییان، جمعآوری اعانه، دستور دادن به روستاییان برای عدم مشاجره و مصرف نکردن مشروبات الکلی، شامل موارد اغواگری حساب نمیشوند. قاضی احمد همچنین حکم داد که این شکایت از سوی فرد شایسته ایی طبق این قانون، ارایه نشده است. چرا که بند 4 قانون 2021 می گوید که "هر شخص آسیب دیده، والدین، برادر، خواهر یا هر شخص دیگری که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی با او مرتبط است" صلاحیت ارائه دادخواست (FIR) تحت این قانون را دارد. این در حالی است که این عضو حزب BJP، یعنی چاندریکا پراساد در هیچکدام از این موارد در این پرونده نمیگنجد، تا ذیل چنین قانونی دادخواست دهد.
«عبارت "هر شخص آسیب دیده" در ابتدای این قانون را میتوان به معنای "هر شخص" تفسیر کرد، بهویژه که هیچ مادهای در قانون I.P.C وجود ندارد. یا Cr.P.C.، که هر شخص را از ارائه دادخواست در مورد جرم قابل تشخیص بازدارد. با این حال، عبارت "هر فرد آسیب دیده" با دستهی بعدی از واژههای آمده، که در این بند، یعنی پدر و مادر او، برادر، خواهر یا خویشاوندان خونی یا ناشی ازدواج و فرزندخواندگی را شامل است.
قاضی احمد بیان داشت بنابراین، عبارت "هر فرد آسیب دیده"، اگرچه خود بخود بسیار گسترده است. اما دامنه این اصطلاح با دستهبندیهای بعدی، کاملاً کاهش مییابد، و بنابراین باید گفت که "هر فرد آسیب دیده"، یک شخص خواهد بود، یا شخصاً از تغییر متقلبانه آئین خود آسیب دیده است، خواه به صورت فردی آسیب دیده باشد یا در مراسم تغییر آئین، به صورت دسته جمعی آسیب ببیند.
[1] - منتشر شده در بخش فرقه گرایی رسانه وایر (The Wire) Keralite Couple in UP Get 5 Years in Jail for 'Converting' Dalit Villagers to Christianity
[2] - Omar Rashid
[3] - توده بزرگی از جامعه هندو که نجس انگاشته شده و از محرومترین اقشار جامعه طبقاتی هندو می باشند.
[4] - Bharatiya Janata Party حزب مردم هند که چند دهه است که قدرت را در هند در دست دارد، نخست وزیر هند نارندرا مودی از اعضای آن می باشد، و معتقد به احیای هندوئیسم است،
[5] - The Uttar Pradesh Prohibition of Unlawful Conversion of Religion Act, 2021
[6] - Ram Vilas Singh
[7] - Jose Papachen
[8] - Sheeja
جنگ در فرودگاه وحی، آوردگاه حرکت و تلاش انبیای بنی اسراییل، که داستان متنوع و شگفت انگیز، و زندگی و تلاش آنان، به غیر از تورات و انجیل، بخش عظیمی از قرآن را نیز به خود اختصاص داده است، در اوج خشونت، شقاوت، بدویت، وحشیگری، بیرحمی و کشتار و جراحت ادامه دارد، مردم ساکن در این منطقه، مهمترین سوژه ها و عامل فشار طرفین جنگ سالار، بر همدیگر، و هدفی راحت برای سلاخی، انتقام و انتقامجویی شده اند.
کمتر نظامی است که در این جنگ کشته می شود، و بیشتر کسانی سلاخی می شوند که در خانه های خود، یا اماکن عمومی دیگر، زیر تبادل آتش بی پایانِ جنگ، پناه گرفته اند، تا شاید توفان این جنگ ها از سر آنان به سلامت بگذرد، اما گویا گذری در کار نیست، چرا که هر از چندی، این جنگ دوباره از سویی آغاز می شود و اندازه های کوچک و بزرگ، تمامی ندارند، و علاوه بر خانه ها، دیگر حتی بیمارستان های مملو از مجروج هم، جای امنی برای زنده ماندن، زیر این آتش جاهلیت مدرن هم نیست،
این روزها مهمترین میدان جنگ، بزرگترین زندان سر باز جهان (بعد از کره شمالی)، یعنی همان غزه است، که رزمندگانش، چند روز قبل، دیوارهای حایل را شکستند و یک نبرد پیشدستانه را آغاز کردند، و بیش از 1300 نفر را در اسراییل کشتار، و صدها نفر دیگر را مجروح نمودند، نبردی غافلگیر کننده، و صد البته مشکوک، که همه ی جهانیان را انگشت به دهان کرد، که طراح و پشت صحنه ی این حمله، کدام قدرت جهانی بود، که زیر چشم های حساس و بینا، دوربین ها، اسکنرهای حساس با تکنولوژی بالا و...، چنین خونی را در رگ های غزه دوانید، و تپش جنگ آن را کسی نشیند، و هشدار نداد، و یا شنیدند و خود را به تغافل زدند، تا شرایط، به امروز ختم شود، و سیل خون به پا کنند! که معلوم نیست کدام جنایت باید با سر و صدای این حمله پوشیده می شد، و یا به چه هدفی نظر داشتند.
اما حقیقت این است که بدنبال آن حمله ی پیشدستانه، تا کنون نزدیک به سه هزار نفر تنها در غزه سلاخی شده اند، و هزاران نفر دیگر با بدن های پاره پاره شده، در بیمارستان ها مرگ و معلولیت را انتظار می کشند؛ و هزاران خانه که ویران شد، و یا از سکنه اش خالی تا، مالکانش آواره بیابان ها و درخواست کننده صدقه و سرپناه از این و آن شوند، و اسراییل تازه از آغاز راهی می گوید، که شروع کرده است، و کسی جز سردمداران جنگ نیست که بداند، این جنگ، دامن چه کسانِ دیگری را، با چه وسعتی، و چه دوره ایی از استمرار، خواهد گرفت، چرا که تعیین کننده میزان گسترش جنگ، تصمیم سازانی اند که اختیار سلاح، سربازان، خونریزی، گسترش، یا کاهش آن را دارند،
در دو سوی این میدان خونینِ به جان انسان های بی گناه و بی سلاح، لشکری از سیاست پیشگان، در دو طرف این جنگ، صف کشیده اند که با تصمیمات خود، این صحنه را چیده، مدیریت می کنند و مهره های شطرنج کشتار و خشونت را جابجا کرده، و می کنند، و با هر جابجایی، هزاران کشته، و میلیاردها ویرانی را بر مردم مصیبت زده خاورمیانه، تحمیل کرده و خواهند کرد.
مصر و اردن از خوف میلیون ها آواره فلسطینی که ممکن است به سوی مرزهای آنان سرازیر شوند، نسبت به گسترش جنگ هشدار می دهند، و خاورمیانه را، به درستی در "لبه پرتگاه" جنگ می بینند؛ و دنیا هاج و واج مانده است، در کدام سوی این کشتار بایستد، از کدام سو حمایت کند، کنار قصاب های اسراییلی که برای داشتن سرزمین خاص و پاکستان یهود، و رسیدن به سرزمین آبا و اجدادی و تاریخی خود، نبرد می کنند، یا کنار فلسطینی ها که مظلومانه بی جا مانده اند و حال آنکه آنان نیز در این سرزمین شریکند، زیرا یا از بومیان منطقه بوده اند، که با آمدن اسلام این دین را پذیرفتند، و یا مهاجمان عربی اند که در رکاب مسلمانان فاتح، بدین غنیمت جنگی دست یافتند، و اکنون اسلاف شان فلسطینی شده و سده هاست اینجا را سرزمین خود کرده اند، و از یا از اسلاف مدافعانی همچون صلاح الدین ایوبی اند، که در دست به دست شدن این سرزمین دست داشتند و...،
در هر صورت باید اعتراف کرد که به لحاظ تاریخی، فلسطینی و بنی اسراییلی، هر دو در این سرزمین سهم دارند، سهمی آبا و اجدادی؛ اما تمامیت خواهی ها نمی گذارد، تا این سرزمین بین صاحبان اصلی آن، ساکنان فعلی و یا صاحبان تاریخی، تقسیمی عادلانه و منصفانه شود،
چه مسلمانانی که آن را "دارالاسلام" می دانند و از پاکسازی آن از بنی اسراییل و... می گویند و یا بنی اسراییلی که حقوق دیگر نژادها و ادیان را نادیده گرفته و آنرا سراسر ملکِ طِلق خود تلقی می کنند، و جنگ های بی پایان و کشتارهای ظالمانه ایی که، در دور معاصر آن، نزدیک به 75 سال است که آغاز شده، و پایان نمی پذیرد، و انسان های آزاده، و منصف جهان، هر بار در گازانبر وجدان به درد آمده خود گرفتار می مانند، که به کدام سو نظر کنند، از کدام یک حمایت کنند، چشم به کدام ببنندند، به کدام چشم باز کنند، کلافی سر درگم که همه جهانیان را میدانی از جنایت و کشتار، رفوزه امتحانی کرده است که پایانی ندارد.
حال آنکه به اعتراف قرآن، تورات و تا حدودی زیادی انجیل، این سرزمین فرودگاه وحی انبیا بنی اسراییل بوده است، و خداوند به ساکنان، و این زمین، آنقدر توجه داشته است که تنها در قرآن صدها آیه، به زندگی و داستان این نازپروردگان درگاه الهی اختصاص داده شده است! نمی دانم چرا سوزن گرامافون خدا، اینقدر روی این سرزمین و ساکنانش گیر کرده بود، که تمام اروپا، امریکا، و آسیا را فاکتور گرفت و سخنی از آنان نگفت، و تنها روی خاورمیانه زوم کرد، و در خاور میانه هم این تنها شامات و فلسطین بود که نقطه اختصاصی نگاه او شده بود.
و لااقل مسلمانان با توجه به این حقیقت که در قرآن آمده و با عنایت به اینکه بعد از ادیان موسوی (تورات) و عیسوی (انجیل) آمده اند و قرآن شان این چنین از این منطقه و ساکنان تاریخی اش گواهی می دهد، باید بیش از مسیحیان و یهودیان، به حق ساکنان واقعی این سرزمین صحه گذارند، و دست از تمامیت خواهی بردارند، و با توجه به این حقیقت، به موجودیت، و حق بنی اسراییل در این منطقه اعتراف کرده، و در مقابل بنی اسراییل نیز، به حق و حقوق مسیحیان و مسلمانان در این سرزمین اسرارآمیز باید اعتراف کرده، و حق زندگی و مالکیت آنرا به رسمیت بشناسند، تا این بلیه جنگِ بی پایان، خاتمه یابد، و بیش از این انسان ها را دچار وجدان درد نکنند.
اگر دعوا و خودخواهی های موجود، بر سر تصاحب سرزمین است که کوتاه آمدن دو طرف از تمامیت خواهی ها و تقسیم منصفانه زمین، باعث خواهد شد تا صلح بین ادیانی، بین قومی و بین نژادی به این منطقه بلازده و در دوشاب خون و جراحت غرق شده، حاکم شود، ورنه اگر این جنگ برای نابودی اسلام و مسلمانان، یا یهود و یهودیان است، که حرف دیگری است و بهانه گیرها می توانند هر روز بهانه ایی را، برای کشتار همدیگر چاق کرده، و نبرد خونین خود را تا آخرین نفر ادامه دهند، و این جنگ را پایانی نخواهد بود، و باید به انتظار نتیجه ی همان روایت های مشکوک آخر الزمانی نشست، تا یک وجود ماورایی، به این بازی وحشیانه و مملو از شقاوت، سفاکی، جباریت، تکبر، بی رحمی و... پایان دهد.