«تمام شب به خیال تو رفت» [1] شبم بِه صبح نشد،

که هفت کنگره ی شب، 

لَنگَرش، در نگینِ تو پابرجاست،

تو را به هفت شبِ بی پایانُ سیاه سوگند،

نماند فرصتِ عشقی به نور، میانِ شب ها.

تو را به شب چگونه بجویم، سیاه شد چشمم،

تمام اهلِ شب، حلقه به گوشند، تو را در این شب ها،

از این حجاب،

بدان حجاب،

هروله کنان می کُوشند،

از این حلقه،

بدان حلقه،

مشغول به آمدُ شدند، میان سیاهی ها.

فراری ام، میان پَس سایه های بلند و سیاه،

سیاهی ام گرفته بِه بَر،

دریغ از روشن ها.

تمام شد فرصت عمرُ،

انتظاری که به خیال گذشت،

کشیده ام تصویر تو به شب، بر این سیاهی ها،

این چشم خسته و خو گرفته بَر سیاهیِ شب،

به دیدنت، چه رغبتی بُوَدَش، در این سیاهی ها،

شب است قسمت ما، یا که لذت است برایت، زِ بودنِ شب ها؟!

[1]خیال آمدنت دیشبم به سر می زد

نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد

به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت

خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد

کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است

چه بس خیال پریشان به چشم بی‌خواب است

ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم

مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم

هنوز عشق تو امید بخش جان من است

خوشا غمی که ازو شادی جهان من است

تمام شب به خیال تو رفت و می دیدم

که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

هرگز دیگر به انتظار صبح نخواهم نشست،

دیگر به استقبال صبح نخواهم رفت،

صبح با من است،

در من است،

با بیداری ام طلوع خواهد کرد؛

طلوع صبحی بی من، چه معنی خواهد داشت؟!

 

تو ای پرنده ی بی قرارِ فراز دریاها!

کدام ژرفا، تو را در خود غرق کرد؟!

کدام افق، تو را در خود در ربود؟!

که در دریایی از خیال، سرگردانت کردند،

در آتشی از جهل سوزاندند،

 

ققنوس وار از خاکسترت برخیز،

باز یاب خود را، ای پر پروازهای بلند!

به انتظار کدام صبح در هپروت خیال فرو رفته ایی!

صبحت را خود بساز،

ای خالق صبح روشن

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در تو را به شب چگونه بجویم در این...
???????????? از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکني؟ گفت: با جمعے نشسته ام که آزار نميرسانند حسادت ن...
- یک نظز اضافه کرد در پایان سال خشن و جنایتبار 2024،...
چماق ترامپ علیه نتانیاهو! اعلام آتش‌بس بین اسرائیل و حماس در نوار غزه بسیار نزدیک به نظر می‌رسد. ...