گویا مردم بی‌پناه مانده فلسطینی در بزرگترین زندان سرباز جهان، یعنی غزه را، باز همین دونالد ترامپ، از دهان اژدهای خونخواری همچون راستگرایان جنایتکار صهیونیست به رهبری بنیامین نتانیاهو بیرون خواهد کشید، و گوش شیطان کر، چشمش کور، می‌رود تا ابتکارِ عملِ امریکایی این رئیس جمهور نامتوازن، که با حمله به زیرساخت‌های علمی و هسته‌ایی کشورمان، بار دیگر، امریکا و مردم آنرا، بدهکار ایران و مردم ایران کرد، به دو سال کشتار و جنایت و ویرانی در غزه پایان دهد، و این روزها می‌رود تا شرم الشیخ، شاهد پایان دو سال نبرد خونین در این باریکه مظلوم باشد.

شهری در مصر که همواره میزبان مذاکرات صلح بوده، و بیشتر به اینگونه نشست‌ها مشهور و یادآور است، مذاکرات صلحی که هر بار ج.ا.ایران، به اعتراض در آن شرکت نکرد، و همواره غایب بزرگ آن بوده است، این شهر میزبان رهبران بسیاری از گوشه گوشه‌ی مختلف جهان و منطقه است، تا شاهد امضای تفاهمنامه صلح بین حماس و اسراییل باشند،

اما گویا وجه جنگ طلبیِ قدرتمند، و کفه سنگین جنگ طلبان در ایران، باعث شد که بار دیگر این پیام به دنیا مخابره شود که آنان همچنان از قدرتی در کشورمان برخوردارند، که قادرند دولت آقای مسعود پزشکیان را که بر طبق وعده‌های انتخاباتی خود، برای تنش زدایی با غرب و امریکا، توانسته است در آخرین انتخابات پر حرف و حدیث، رای اعتماد بخش زیادی از مردم ایران دریافت کند، و با این امید راهی پاستور شد را نیز زمینگیر کرده، [1] و حالا که صلح طلبانی توانسته تنوره‌های دیو وحشت برانگیز جنگ و ویرانی و کشتار مذهب پایه را در این منطقه مهار کنند، در این جشن و مجلس حضور نخواهد یافت، و بدین ترتیب پیام صلحی از سوی ج.ا.ایران به جهان مخابره نخواهد شد،

اینجا و در روند این صلح نیز باز هم جای رهبران ایران خالی است، جنگ آنقدر در ذهن و روان رهبران ما لانه کرده است که، در هر جنگی، که در منطقه اتفاق می‌افتد، حتی اگر جنگ ما هم نباشد، خواه با اطلاع ما باشد، و خواه نباشد، از آن استقبال کرده، خود را در آن دخیل می‌کنیم، حتی اگر جنگی بین روسیه و اروپا باشد، که در حالت طبیعی، به عنوان یک کشور سوخته و ذغال شده، در خسارت‌های بزرگِ 8 سال جنگ با رژیم بعث عراق، ایران باید در صف اول هر صلح و پایان هر جنگی باشد،

اما به عکس آن اتفاق می‌افتد، و وقتی حماس حمله خود در 7 اکتبر دو سال پیش را آغاز میکند، در ایران برخی جشن می‌گیرند، و به رغم روح صلح طلب ایرانیان، نظام ما تمام قد در این جنگ، با تمام توانایی و شرکای خود شرکت کرده، و اکنون نیز که بعد سال‌ها درخواست از تمام طرف‌های جهانی که، بیایید و این جنگ و جنایت را پایان دهید، اکنون که کسانی پیدا شده‌اند که ابتکار عمل نشان دهند و مردم غزه را از آوارگی و گرسنگی و اسارت نجات دهند، انگار برای رهبران ما کَسرِ شَـان است که در نشست صلح شرکت کنند، و این روند را به رسمیت بشناسند، و انگار ناف ج.ا.ایران را با جنگ و کشتار بریده‌اند، که به هر پرونده صلح و صلح طلبی به دیده شک و تردید می‌نگرد.

گفته می‌شود علاوه بر دولت مصر که میزبان این نشست صلح است، شخص دونالد ترامپ و دولت امریکا هم از ایران برای شرکت در این اجلاس دعوت به عمل آورده است، و مقامات ایرانی که مدعی بودند، در نیویورک و در خلال اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، درخواست‌های مذاکره مستقیم آنان نیز، از سوی امریکایی‌ها با بی توجهی مواجه شده است، حال که طرف امریکایی رسما از آنان برای شرکت در این اجلاس دعوت می‌کند، آن را نادیده می‌گیرند، و بدان پشت می‌کنند، و پیام‌های بیجا مخابره می‌کنند.

تا باز با بالاگرفتن تنش، مجبور شوند دست به دامن واسطه‌هایی شوند، که وجود چنین میانجی‌هایی دون شان ایران و ایرانیان است، تا باز ملاقاتی صورت گیرد و تنش‌ها کاهش یابد، از دست دادن فرصت‌های پی در پی تنش‌زدایی با امریکا و غرب، ما را به جایی خواهد رساند که باز بنشینیم تا یک کشور کوچک عربی در حاشیه جنوبی خلیج فارس، کسانی که هفته‌ایی یکبار با هم می‌نشینند و از مالکیت خود بر جزایر ما در خلیج فارس می‌گویند، [2] و در این دشمنی آنقدر پیش رفته‌اند که نام باستانی و هزاران ساله «شاخاب پارس» را هم بر نمی‌تابند و بر تغییر این نام دیرپا بسیار پایدار و لجوجند و...، بیایند و بین ما غرب و امریکا میانجیگری کنند، چرا؟! چون اراده‌ایی بر خلاف خواست بیشتر ایرانیان، به درگیری با غرب بیشتر راغب است، تا از در ارتباط و مراوده در آمدن!

برای هر ایرانی خجالت آور است که ما چنان با جهانی چنین قدرتمند و وسیع قهر باشیم، که کشورهایی مثل قطر و عمان همواره هوای برادر غول‌پیکر خود در این سوی خلیج فارس را داشته باشند، که در دریای جنگ غرق و نابود نشود، و یا شخص غیر قابل اتکایی مثل ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، واسطه پیام آوردن و بردن، بین غرب و ایران شود، او که یک تاریخ تجاوز و توسعه طلبی را در شمال ایران در کارنامه تاریخی کشور خود دارد، و او میانجی شود که بین ایران و غرب تنش زدایی کند! [3] او که در صدر لیست دشمنان غرب است و آنان به خون او تشنه‌اند.

عدم شرکت در اجلاس صلح شرم الشیخ، این پیام را به جهان صادر خواهد کرد که ایران تنها زبان زور را می‌فهمد، وقتی شمشیر دامکلوس جنگ را در پس گردن خود احساس کند، حتی اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم می‌کند، [4] و وقتی این تهدید را تا حدودی به کنار دید، به دعوت محترمانه و آشکار طرف قدرتمند امریکایی و غربی خود، برای تنش‌زدایی هم بی حرمتی کرده، و آنرا رد می‌کند. [5]

تلاش ترامپ برای نزدیک کردن پازل های نبرد در خاورمیانه

حماس و اسراییل

تهران - دوشنبه 21 مهرماه 1404 برابر با 13  اکتبر 2025

[1] -  توئیت جدید عراقچی در مورد نشست شرم‌الشیخ: نه رییس جمهور، نه من، شرکت نمی کنیم! «نمی‌توانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کرده‌اند و همچنان ما را تهدید و تحریم می‌کنند. ایران از دعوت رئیس‌جمهور السیسی برای حضور در نشست شرم‌الشیخ سپاسگزار است. با وجود تمایل به تعاملات دیپلماتیک، نه رئیس‌جمهور پزشکیان و نه من، نمی‌توانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کرده‌اند و همچنان ما را تهدید و تحریم می‌کنند. با این حال، ایران از هر ابتکاری که به نسل‌کشی اسرائیل در غزه پایان دهد و به اخراج نیروهای اشغالگر منجر شود، استقبال می‌کند. فلسطینیان کاملاً محق هستند که حق اساسی تعیین سرنوشت خود را به دست آورند و همه کشورها بیش از هر زمان دیگری وظیفه دارند که در حمایت از این خواسته قانونی و مشروع به آنان کمک کنند. ایران همواره نیرویی کلیدی برای صلح در منطقه بوده و خواهد بود. برخلاف رژیم نسل‌کش اسرائیل، ایران به دنبال جنگ‌های بی‌پایان نیست، به‌ویژه به هزینه متحدان ادعایی، بلکه در پی صلح پایدار، شکوفایی و همکاری است.» خبرستان دیلی‌تلگرام

[2] - عباس عراقچی: «موضع ما در مورد جزایر روشن است و تعلق ابدی به ایران دارد.  این را با قاطعیت به کشورهای همسایه و اروپایی ها گفته‌ایم. این موضع قاطع را گفته‌ایم، تکرار هم کرده‌ایم و تکرار هم خواهیم کرد.»

[3] - تایید پیام نتانیاهو به پوتین درباره ایران

عباس_عراقچی وزیر امورخارجه: « خبر روس‌ها در مورد اینکه نتانیاهو به پوتین گفته علاقه به درگیری با ایران نداریم را تایید می‌کنم. نتانیاهو به پوتین گفته قصد درگیری دوباره با ایران را نداریم و روسیه این موضوع را به سفیر ایران اطلاع داده است. نیروهای ما در آمادگی هستند و امکان فریب از سوی صهیونیست‌ها وجود دارد. البته به لحاظ منطقی باید قبول کنیم که رژیم صهیونیستی توان حملۀ دوباره به ایران را ندارد.»

[4] - وزیر خارجه ایران، در گفت‌وگو با شبکه خبر: آنها می خواستند ما درخواست آنها را قبول کنیم و بعد وارد مذاکره شویم.  اگر قرار است اول درخواست آنها را بپذیریم، دیگر مذاکره معنا پیدا نمی‌کند.  ویتکاف در مذاکره مستقیم هم می‌خواست خواسته هایش را تحمیل کند لذا ما مذاکره را نپذیرفتم.  برای مذاکره جمعی مستقیم اعلام آمادگی کردیم، اما خواسته غیرمنطقی داشتند. می گفتند باید با نظر حاکمیت بیایید من هم گفتم اگر مذاکره تحمیلی نیست قطعا با نظر حاکمیت می‌آییم.  ما کوتاهی نکردیم و فقط از منافع ملت ایران دفاع کردیم. ما پیشنهاد منصفانه دادیم، آنها بودند که قبول نکردند و در میانه مذاکرات حمله کردند. همه راه‌های قانونی را هم رفتیم اما آنها بهم زدند.»

[5] - دعوت ترامپ از ایران به اجلاس شرم‌الشیخ

 وزارت امورخارجه ایالات متحده امروز دعوتنامه رسمی برای اجلاس رهبران در مورد طرح پرزیدنت ترامپ برای غزه که روز دوشنبه در شرم الشیخ برگزار می‌شود، ارسال کرد. ایالات متحده فهرست دعوت‌شدگان را گسترش داده و اسپانیا، ژاپن، آذربایجان، ارمنستان، مجارستان، هند، السالوادور، قبرس، یونان، بحرین، کویت و کانادا را نیز به این فهرست اضافه کرده است. ایران نیز دعوت شده است/ آکسیوس

در این ساعات غم انگیز، که برای چندمین بار، حرمت مرزهای خاک مقدس کشورمان، بار دیگر توسط یک قدرت اتمی منطقه‌ایی یعنی اسراییل شکسته شد، چه می شود گفت جز اظهار تاسف از شرایطی که بر ایران و ایرانیان تحمیل شده است.

تا کنون اگر حملات سرد روسیه به ایران را نادیده بگیریم، که در واقع حمله اطلاعاتی و سیاسی آنان به موجودیت ایران انجام شده است، و در نتیجه این حمله، متاسفانه ج.ا.ایران در کنار متجاوزی همچون ولادیمیر پوتین در حمله به کشوری مستقل مثل اوکراین قرار گرفت، و روس‌ها مقامات کشور ما را با خود در این تجاوز هماهنگ کردند، که این خود نشان از موفقیت روس‌ها در تسخیر منابع قدرت در تهران بود، که تن دادن به این نفوذ روسی در کشور، یک حرکت کاملا اشتباه و غیر ملی بود و...،

امروز فقط مانده است که هندی‌ها و روس‌ها نیز حمله مستقیم نظامی به خاک ایران داشته باشند، چرا که در میان چهار کشور دارای توان هسته‌ای در اطراف کشورمان، پاکستان و اسراییل حرمت مرزهای ما را شکسته‌اند و...،

از این رو در این ساعات تاسفبار که کشور درگیر یک جنگ دیگر گردید، هرگز جای گفتن این حرف‌ها نیست، ولی امثال ما که در روند کشور خود هیچ نقشی نداریم، چه بگوییم؟ جز اظهار تاسف از شرایطی که بر ایران و ایرانیان تحمیل شد، و می‌شود، تنها می‌توان مدعی شد که ایران به پای اهدافی غیرملی از جمله «نابودی اسراییل» قربانی شد، و این اشتباهی بزرگ بود، که کشور را در زیاده روی در «مبارزه با استکبار جهانی» ، «استکبار ستیزی»، «غرب ستیزی»، «امریکا ستیزی»، «اسراییل ستیزی» و... غرق کردند و اینچنین بود که شرایطِ تحمیل یک جنگ تحمیلی دیگر شکل گرفت، و عملیاتی شد.

بیشک نمی‌توان از کنار حمله به خاک کشور گذشت، این جنگ افروزی دیوانه‌وار که در روند انجام مذاکرات با امریکا انجام شد، محکوم است، دنیا و منطقه خونبار خاورمیانه اسیر جنگ افروزان افراطی شده است، که برای نجات خود نیاز به جنگ دارند، در اسراییل، نتانیاهو برای نجات دولت خود به جنگ نیاز داشت، و آنرا آغاز کرد، و در داخل ایران نیز تداوم انقلابیگری، در حالی که از پیروزی انقلاب نزدیک به 50 سال می گذرد، شرایط را برای سوق دادن کشور به این فرجام تلخ موثر بود.

 23 خرداد 1404

بوی بهار و نو شدن در هنگامه‌ی نوروز باستانی، از فضای طبیعت ایران به مشام می‌رسد، و هر زنده‌جان از گیاه، حیوان و آدمی را مست خود می‌کند و به رقصِ زایشی دوباره می‌آورد. گیاهان و جانوران به کنارِ از آنچه که آدمیان بر سر خود و دنیای پیرامون خود می‌آورند، سرمست از شراب زایش و زندگیِ دوباره‌اند، و ما هم باید به سانِ هزاران سال تاریخ تمدنی خود، بر بزرگداشت این عیدگاهِ شادمانی، شاد و شادکام بوده، و شادی پراکنیم.

اما وضع ایران و منطقه ما در سال 1403، و پیش از آن، چنان اسفبار و خونین بود و هست، و چنان در کشتار و ویرانی غرق شدیم، که ابرهای تیره‌ آن، هنوز در پس و پایانِ این سالِ مخوف نیز هویداست، و دل و دماغی برای شادمانی و شادکامی نمی‌گذارد، و اینچنین است که ایرانیان در چرخه‌ایی از تیره روزی‌ها، از شادی که مشخصه تمدنی و شخصیت تاریخی آنان است، چنان دور شده‌اند که دیگر ایرانی نامیدن آنان، مشکل می‌شود، مردمی که تاریخ نشان می‌دهد به هر بهانه‌ایی و بر هر گاهشمارِ زایش و رویشی جشن می‌گرفتند [1] و شادمانه به استقبال آن می رفتند، و از مرگ و مرگ اندیشی، و بزرگداشت گاهشمارهای مرگ، دوری می‌جستند، اما این روزها با مرگ و ویرانی و گاهشمار مرگ چنان دمخور، همراه و همقدم شده‌اند، که جغد بداقبال مرگ و ویرانی، دست از سر این مردم و این سرزمین برنمیدارد، و آواز مرگآور خود را بر آسمان ایران و منطقه ما هر دم می‌پراکند، دهه‌هاست که این چنینیم و انگار بدین میهمان ناخوانده عادت کرده‌ایم، تا جایی که رنگ اعتیاد به جنگ و مرگ را در جامعه خود می‌توان دید، و بویش را فهمید.

این روزها ایران و ایرانیان، بیشتر پاگیر بادهایی‌اند، که راهبرانشان در این چند دهه کاشتند، و این بادها می‌رود تا به توفانی دگرگون کننده تبدیل، و وزیدن گرفته، و بوی باروت، مرگ و ویرانی را، دوباره بعد از سی و شش سال که از جنگ خسارتبار هشت ساله با رژیم بعث صدام می‌گذرد، باز ‌بپراکند، و به نظر می‌رسد، ایران این روزها، از هر زمان دیگری، به جنگ و خونریزی، و ویرانی نزدیک‌تر شده است. همچنانکه تنها در یک سال گذشته، ایران شاهد دو تجاوز به حریم هوایی خود از ناحیه پاکستان و اسراییل بود، که برای اولین بار مرزهای ما را شکستند، و عمق خاک ما را مورد حمله هوایی و گاه تروریسم خود قرار دادند.

این حملات بیشتر از آنکه به خوی تجاوزگری رهبران آن دو کشور متجاوز مربوط باشد، ناشی از عوارض زیاده‌روی در نفرت بیمارگونه از غرب، و سیاست لگام گسیخته غرب‌ستیزی، و مبارزه کینه ورزانه و بیش از حد با اسراییل [2] ، و در مقابل، افتادن از آنسوی بام، و دوری از سیاست خارجی متعادل و متوازن و ناشی از فرزانگی بود، که ایران را شیدای روس‌ها و شرق نشان می‌دهد، در حالی که در یک نظام خردمندانه و متکی بر فرزانگی و خرد ارتباط جمعی، نه این نفرت و کینه، و نه آن شیدایی بیمارگونه، جایی در زندگی عقلا نداشته و ندارد.

 اما این نفرت و شیدایی بیش از حد، باعث گردید، این روزها، ایران بزرگ و تمدنی به دستمایه بازی غرب و شرق در تغییرات پازل قدرت جهانی و به محل و موضوع مذاکره آنان تبدیل شود، تا آنجایی که در آخرین برگ از دفتر بازیخوردن ایران در چنین جمع هایی، می‌بینیم که، وقتی رهبران امریکا و روسیه دیروز (28 اسفند 1403) یک ساعت و نیم گپ و گفت تلفنی داشتند، تا موضوع اصلی گفتگوی خود یعنی تجاوز روسیه به اوکراین را حل و فصل کنند، موضوع ایران نیز، در حاشیه آن، به عنوان یکی از موضوعات گفتگو تبدیل شد، و این دو بیرحمانه به این جمعبندی می‌رسند که ایران را خلع سلاح کنند، چرا که «نباید موقعیت نابودی اسراییل را داشته باشد» [3]

چنین موضعگیری از ناحیه امریکا، که بارها از سوی مقامات بلندپایه ج.ا.ایران به عنوان « دشمن » خطاب شده و می‌شود، به نوعی طبیعی به نظر می‌رسد، اما اشتراک نظر ولادیمیر پوتین با دونالد ترامپ در این نقطه، نشان از همسویی کشوری با «دشمن» دارد که رهبران ایران مدعی روابط راهبردی و نزدیک با آنند! اما سوال اساسی اینجاست که اگر قرار بود که دشمن تاریخی چون روسیه، دوست راهبردی انگاشته، و در نظر گرفته شود، و تمام موازین اخلاقی، قانونی، عرف جهانی زیر پانهاده شود و با او در پرونده رسوای تجاوزش به اوکراین همراه شویم، کشوریکه در میانه همکاری تهران با خود در جنگ اوکراین، در پرونده جزایر ایرانی خلیج فارس، کنار زیاده خواهی امارات قرار گرفت، و در سوریه جاده صاف کن حمله اسراییل و جریان رادیکال مذهبی مورد حمایت ترکیه و اعراب در مقابل ایران بود، و در چنین بزنگاه خطرناکی هم، همسو با امریکا از خلع سلاح ایران می‌گوید، چرا باید شریک راهبردی ایران تلقی شود و رهبران ایران در سه سال گذشته سیاستی را در پیش می‌گرفتند که ایرانیان بهای سنگین نزدیکی با چنین بدعهد خیانت پیشه‌ایی را بپردازند؟! آیا روسیه در تاریخ ایران برای رهبران ما ناشناخته بود؟!

کشوریکه در بزنگاه خطر، با امریکا اشتراک نظر یافت، و از خلع سلاح ایران سخن میگوید و همنظر با امریکا، از «ستاندن موقعیت نابودی اسراییل از ایران» (بخوانیم خلع سلاح ایران در مقابل کل رقبای خود) سخن بگوید، که لازمه چنین ستاندنی، محدودسازی توان هسته‌ایی، موشکی و هرگونه نیروی نیابتی ایران در منطقه خواهد بود، در کجا باید با ایران همسویی میکرد؟!

تاریخ نشان میدهد که روس‌ها همیشه دشمن آزادی و پیشرفت و تمامیت ارضی ایران بوده‌اند، و امروز روس‌های خیانتکار، بعد از بهره‌مند شدن از نیابتی‌های ایران در یمن، لبنان، فلسطین و سوریه، و بهره‌گیری از فناوری موشکی و پهپادی ایران در تجاوز خود علیه مردم و خاک اوکراین، و بازی با کارت پروژه پرخرج و هزینه‌بر هسته‌ایی ایران، که هزینه‌هایش را مردم ایران بیشتر از دیگر دارندگان آن پرداختند، و بازی با این کارت، که مدت‌هاست در دست روس‌ها افتاده است، تا از آن بهره برده، و روابط خود را با غرب تنظیم کنند، و در این روزهای خطر نیز، سخن از همراهی با امریکا میگویند! که این سه امکان را از ایران ستانده، تا به قول دونالد ترامپ، در دیدار تاریخی اش با ولادیمیر زلنسکی، ایران نیز بدون هیچ کارتی، در مذاکرات منطقه‌ایی، جهانی و دوجانبه حاضر شده و تسلیم شرایط بیرحمانه نظام جدید قدرت در جهان شود، اگر قرار بود ایران به چنین سرانجامی مبتلا شود، چرا باید ج.ا.ایران در کنار متجاوز روس قرار می‌گرفت و می‌ماند، و هزینه‌های تجاوز او به مردم و خاک اوکراین را، ما ایرانیان می‎پرداختیم؟!

ایرانیان در سال 1403 در کنار پرداخت هزینه‌های تجاوز روسیه به اوکراین، هزینه‌های حمله حماس به اسراییل در 7 اکتبر 2023 را هم پرداختند، جنگی که اکنون یک سال و نیم از آن می‌گذرد، و تنها بهره‌مند اصلی آن جنگ، بنیامین نتانیاهو (راستگرای بیرحم اسراییلی) و ولادیمیر پوتین (متجاوز دیکتاتور) بودند، که چرخه کشتار و ویرانی آن، پایه های متزلزل حکومت نتانیاهو را در داخل اسراییل، و در برابر جناح میانه رو اسراییل محکم کرد، و به روسیه این امکان را داد تا جنگ باخته را با پیروزی‌هایی در سال 1403 به پایان برد، جنگی که حماس آنرا آغاز کرد، و تو گویی ماموریت داشت تا رفیق پوتین را از مرکز توجهات جهانی خارج کند، و کرد، اما سایه این جنگ خسارتبار و تباه کننده‌ی ملت‌ها و دولت‌ها، هرگز از سر مردم مظلوم منطقه برداشته نشده، و بلکه این روزها سخن از آغاز دور جدیدی از کشتار و ویرانی توسط نتانیاهو سر زبان هاست، و جا دارد که 7 اکتبر 2023 را روزی نحس برای خاورمیانه و ایران و بلکه جهان دانست، چرا که منطقه و جهان را در گرداب جنگ و بازی جنگ‌طلبان غرق کرد، که هر روز بر دامنه ویرانی و خسارت این جنگ افزوده میشود.

بدنبال حمله دیوانه وار، مشکوک، هالیوودی و احتمالا هدایت شده حماس (توفان الاقصی) به اسراییل، گرچه در ساعات اولیه پیروزی با حماس بود، و به کشتار صدها تن از مردم اسراییل انجامید، اما در چند ساعت بعد، ورق برگشت، و اکنون یکسال و نیم است، که ابتکار عمل دست نتانیاهو قراردارد، و چرخه کشتار چند ده هزار نفری از مردم مظلوم فلسطین، لبنان و... آغاز شده، و در این نبرد، ناخن‌های دفاعی که، به «عمق استراتژیک» دفاعی ایران تعبیر شده بودند، یک به یک چیده شدند، ناخن‌هایی که برای پاگیری هر کدام از آنها، ج.ا.ایران دهه‌ها تلاش، و ده‌ها میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده بود،

و اکنون نیز در ادامه آن، این روزها دونالد ترامپ (رئیس جمهور جدید امریکا)، کسی که از جنگ و نبرد گریزان بوده و هست، خود شخصا با ضعیف‌ترین ملت‌های خاورمیانه، یعنی یمنی‌ها جنگی را آغاز کرده، تا ناخن دیگری را از پنجه قدرتمندی که «محور مقاومت» نام گرفته، بچیند، و کار ناتمام اسراییل را، خود شخصا دنبال، و تمام کند.

 با خنثی شدن قدرت حماس، حزب الله، حزب بعث اسد (با همکاری ترکیه، قطر و...) در اثر حرکت اشتباه 7 اکتبر 2023، اکنون شیعیان زیدی موسوم به «حوثی» هم مورد حمله مستقیم امریکا قرار گرفته‌اند، تا جاپاهای تمدنی ایران در شام، عراق، یمن و... یک به یک، فدای سیاست اسراییل‌ستیزانه‌ایی افراطی شوند، که به حتم هرگز در حد و اندازه و ضرورتی نبود، که این مقدار ایران، ایرانیان و سرمایه‌هایش، هزینه آن شده، و به پای فلسطین قربانی شوند.

در این سال‌ها آنقدر در پای فلسطین پیاپی باختیم، که باخت دیگر به عادت روزانه ما تبدیل شده است، و در این روزهای آغاز جشن نوروز، خود را به سان آن نواب مسلمان هندی حاکم بر منطقه «اوده» [4] در فیلم «شطرنج بازان» [5] می‌بینم که در این شاهکار هنری، سازنده این فیلم فاخر، زندگی بازنده‌ایی را به تصویر کشید، که غرق در باخت‌های بزرگ مقابل دشمن بریتانیایی خود، همچنان دغدغه‌مند بازی‌های کودکانه و عادات ناشی از تخدیر شده‌گی خود، یعنی شطرنج بازی بود، تا مسیر نابودی خود و سرزمینش را نبیند، و در خیالات خام کودکانه خود، نادیده بگیرد، تا دره نابودی، برای برد در بازی شطرنج بماند، تا از صفحه بازی روزگار محو شود.

این روزها در دغدغه‌های بیمورد و با مورد، و جشن‌های عید و نیایش‌های ماه رمضان، تورم و گرانی، فساد و ناترازی، تحریم‌های کمرشکن، فساد و سقوط اخلاقی، ناشایسته سالاری و آنچه از این دست بر ما می‌رود، غرق شده‌ایم و برای قدرت اول منطقه شدن، در خیالات خام خود غرقیم، و از آنچه در انتظار ایران و ایرانیان است، سخت غافلیم، و تن به نابودی‌ها و ویرانی‌های پیاپی می‌دهیم، زنگ‌های خطر برای ایران و ایرانیان مدت‌هاست که به صدا درآمده، و در اینجا گوشی برای شنیدن و دست به کاری زدن نیست، و کسی نیست که برای ایران و ایرانیان دلسوزی کند، و به داد ایران برسد.

در چنین شرایطی است که با سال 1403 باید خداحافظی کرد، و به دامن سالِ تیره و تار 1404 خزید، در حالیکه ابرهای تیره جنگ و ویرانی، بر سر ایران و منطقه سایه افکنده است، و کشتاری کم سابقه [6] کلید خورده و جریان دارد. و این در حالیست که برخی از ما ایرانیان، وجود این روند را لازم هم می‌دانند و بر این نظرند که ایرانیان خود توان رها شدن از وضع موجود را ندارند، و چنان در چنبره جزایر مخرب قدرت در داخل ایران گرفتارند، که یک قدرت خارجی باید که به کمک آید، تا با زایش نظامی نو، ایرانیان را از این وضع اسفبار موجود نجات داده، و برخی بر این اعتقادند که در کوله سربازان خارجی رهایی را نباید جست، که نیست. برخی آنقدر خود را باخته و خنثی می‌بینند که به هر سناریویی حاضرند تن دهند تا فقط شرایط تحول یابد، و تغییر کند، و برایشان مهم نیست در پس این تغییر چه رخ خواهد داد، و در این میان اقلیتی را می‌توان دید که انگار ایران توپ بازی‌های آنان است، تا برای تحقق آرمان‌های ناروشن خود، ایران و ایرانیان را تا قتلگاه نابودی دنبال کرده و پیش برند و...

جای اصلاح و اصلاح طلبان در این بین خالیست، تا زایشی کنترل شده و تدریجی را راهبری کنند، تا ایران به دام افراط و تفریط نیفتاده، تاریخ دوباره و چندباره تکرار نشود. اصلاحات در ایران بیرحمانه و نابخردانه به پای پوپولیست‌های تندرو سر بریده شد، و خنثی گردید، تا عرصه‌داران صحنه سیاست ایران، در این پیچ‌های خطرناک تاریخی، افراطگرایانی در این و سو و آن سوی پیوستار جمعیتی ایران باشند، که اقلیتی ناچیز در هرم جمعیتی ایرانند، و آینده ایران را همین اقلیت‌های ناچیز، با این روند رقم خواهند زد، تا ایران هرگز، ایران مطلوب اکثریت ایرانیان نشود، و چرخه لزوم انقلاب و تغییر تحول، همیشه یقه ایران را در دست داشته و رها نکرده، و هر از چند سالی، ایرانیان را به خود مشغول داشته، و سرمایه‌های ایران را به نابودی برده و مستهلک نماید.  

این روزها ایرانیان در تفرقه کامل، با کمری خم از تحمل دهه‌ها تحریم کمرشکن، و فساد ناشی از آن و جدایی از جهانیان، به استقبال آینده‌ایی ناروشن می روند.

#نه_به_جنگ    #نه_به_جنگ_افروزی     #نه_به_کاسبان_جنگ

تماس تلفنی پوتین و ترامپ، و سیم تلفنی که بر گردن کشورهای مورد مذاکره در این تماس افتاد

[1] - ایرانیان برای 12 ماه سال، 15 جشن متفاوت داشتند، و آنرا با شادی همراهی می کردند. جشن های نوروز، مهرگان، سده، سپندارمزگان و... از آن جمله اند

[2] - که توگویی که اسراییل اولین و آخرین متجاوز به حقوق، و مرزهای سرزمینی آدمیان در روی زمین بوده و هست

[3] - روزنو :کاخ سفید در خصوص گفت و گوی تلفنی ترامپ و پوتین بیانیه ای منتشر کرد. در این بیانیه از توافق رهبران دو کشور مبنی بر توقف حمله به زیر ساخت های روسیه و اوکراین خبر داده شده است. همچنین ادعا شده پوتین و ترامپ اعلام کرده اند ایران هرگز نباید در موقعیت نابودی اسرائیل باشد! درباره این بخش هنوز کاخ کرملین بیانیه ای صادر نکرده است.

[4] - اوده  منطقه‌ای تاریخی به مرکزیت فیض‌آباد در شمال هند است این منطقه در ایالت اوتار پرادش واقع است که حکومت اوده در سال‌های ۱۷۷۲ تا ۱۸۵۸ میلادی در آن حکم‌رانی می‌کرده است زبان مردم این منطقه هندوستانی، زبان هندی و زبان اردو است.

[5] - شطرنج‌بازان فیلمی از سینمای هند ساختهٔ کارگردان بنگالی ساتیاجیت رای، بر اساس داستان کوتاهی از منشی پریم‌چند به همین نام، که در سال ۱۹۷۷ میلادی منتشر شد امجد خان در نقش واجد علی شاه، پادشاه اوده در این فیلم حضور دارد. همچنین بازیگران برجسته‌ای نظیر سانجیو کومار، سعید جعفری، شبانه اعظمی و ریچارد اتنبرا در آن بازی کرده‌اند. اتفاقات فیلم در ۱۸۵۶ میلادی واقع شده، زندگی و آداب‌ورسوم قرن ۱۹ شبه‌جزیزهٔ هند در آستانهٔ شورش‌های سال ۱۸۵۷ میلادی در این سرزمین را نشان می‌دهد. تمرکز فیلم بر سیاست‌های توسعه‌طلبانهٔ استعماری کمپانی هند شرقی بریتانیا می‌باشد. این اثر سینمایی برای بهترین فیلم خارجی‌زبان در پنجاه و یکمین دوره جوایز اسکار، پیشنهاد اما نامزد نشد.

[6] - به غیر از کشتاری که از فلسطینی ها در غزه می شود، که در یک قلم آن در یک روز نزدیک به پانصد نفر در اثر بمباران غزه کشته شدند، و تو گویی گشتار فلسطینیان به یک امر عادی تبدیل شده است، دیگر تنها رقم کشته هاست که گفته می شود و همه از کنار آن رد می شوند. البته چنین کشتاری خاموش در ایران نیز جریان دارد، که رسانه ایی نمی شود، چرا که رقم کشتاری که از تصادفات رانندگی، آلودگی هوا، سرطان و... کمتر از کشتار جنگ غزه نیست.

پوپولیسم (عوامفریبی) متوهم و بیسوادی که دنیا را به صحنه‌ی اعمال حیرت انگیز خود تبدیل کرده است، تا بلکه منافع و امنیت امریکا را هرچه بیشتر تامین کند، و رکورد‌دار آن در تاریخ امریکا شود، در بهترین حالت دورنمای فاشیسمی (نژادپرستی) را در چشم جهانیان نشان می‌دهد، که پیروزی احتمالی‌اش، تنها هُورای برخی از هموطنان امریکایی‌اش را در پی خواهد داشت، که در میان غم و اندوه جهانی، شاد و سرزنده باشند، و ترامپ را نه رئیس جمهور، که شاه ترامپ (King Trump) بنامند. [1]

 چرا که او می‌خواهد جیب هموطنان خود را به هر قیمتی پر کند، تا بهترین شراب را بنوشند، بهترین اتومبیل را سوار شوند، بهترین خوراک را بخورند، از قدرتمندترین پول جهان برخوردار باشند و...، تا فارغ از هر مانعی، هر زیبارویی (سرزمین، معدن، منافع و...)، به سوی سرزمین آرزوها (امریکا) سرازیر باشد، حتی اگر از خانه و سفره دیگران ربوده شود.

 اما چنین پوپولیست بی‌شرم و حیایی چگونه به این پیروزی رسید، و کرسی ریاست بر قدرتمندترین دمکراسی جهان را از آن خود کرد؟! عوامل پیروزی پوپولیست‌ها در جهان، بسیار مشابهند، وقتی امثال ج.ا.ایران فارغ از اینکه باراک حسین اوباما، یا جانشین خلف او جو بایدن، و یا دونالد ترامپ در کاخ سفید باشند، به هر شلیک کننده‌ی به سوی سربازان امریکایی لبخند می‌زند، چه آن شلیک کننده، آن داعش مسلکی باشد که شرح جنایات او در خاورمیانه و... جهان را به تیک عصبی و لرزه خشم می‌اندازد، و یا آن جنگجوی طالبانی که، در نبود سربازان امریکایی در افغانستان، یک ملت را به خاک سیاه خواهد نشاند، و این مردم مظلوم را در عدد ده‌ها میلیونی، از خانه و کاشانه خود فراری، و وبال گردن دیگر کشورها خواهد نمود و...، و ما چنین نیروی طالبانی و... را که خود پر از استکبار فرعونی، و خالی از آدمیت است، جهادگری ضد استکباری دیده، اصیلش می پنداریم، و به او لبخند می‌زنیم، و از افغانستان تا یمن، از چنین نیرویی، محور مبارزه با غرب می‌سازیم و می‌خواهیم! فارغ از این که در صورت پیروزی چنین محوری، با چنین اندیشه و رفتاری، چه بر سر ملت‌های منطقه خواهد آمد، اینها پوپولیسم را در امریکا و اروپا و... تقویت می کند.

 وقتی برای ما شلیک به سمت اسراییل مهم و اصل و اساس می‌شود، حتی اگر این شلیک را نیرویی مثل گروه حماس کند، که به گروه اخوان المسلمین تعلق دارند و در صورت پیروزی چنین تفکری، ما و دنیای اسلام را، به دیکتاتوری عثمانی، عباسی، اموی و... مبتلا خواهد کرد، اما ما با نتایج کار خود کاری نداریم، چرا که می‌خواهیم به اصطلاح خود، به تکلیف عمل کنیم، و با نتایج آن هم کاری نخواهیم داشت، و از آنجا که تکلیف ما مبارزه با اسراییل تعیین شده است، و هر که در این راه مبارزه کند، با آن رزمنده حزب الله، تفاوتی نخواهد داشت، جهادگر، و کشتگان‌شان شهید خواهند بود! و همه را در «محور مقاومتِ» خود، جا می‌دهیم، فارغ از این که مارهایی باشند، که به اژدهایی تبدیل خواهند شد، و آدم و آدمیت را خواهند بلعید، چه بشار اسد جنایتکار باشد، یا هر جانی دیگری، با هر اندیشه و هدفِ ناپاکی، چرا که در اندیشه ما، هدف وسیله را توجیه می‌کند و  این تنها هدفِ مبارزه با اسراییل است که مهم بوده، هرچند اگر ما را، حتی با جنایتکاران در یک ائتلاف قرار دهد! این همان انحرافی است که در جامعه مقابل ما، به بنیامین نتانیاهوی پوپولیستِ جنایتکار قدرت و تداوم می‌دهد، خانم کملا هریس (رقیب ترامپ) را به ورطه شکست می‌کشاند و امثال ترامپ را سکه روز، و منجی جامعه امریکا می‌کند و...

 یکی از عوامل پیروزی دونالد ترامپ، بر کملا هریس، نتیجه آن تیرهای مسموم و مشکوکی بود که در هفت اکتبر 2023 از مسلسل‌های حماس شلیک شد، و در قلب جبهه آزادیخواهان و کرامت جویان، اهل ارزش های انسانی در جهان نشست، و در نهایت جهان را دچار پوپولیسم دونالد ترامپ و... کرد، که به هیچ سازمان و ارزش آدمی و جهانی پایبند نیست. این گلوله‌ها از جبهه ما به سوی صاحبان و مدعیان ارزش‌های آدمی و جهانی شلیک شد، تا پوپولیسم امریکایی قدرت گیرد، و اکنون جهان و ما را به سمت ویرانی ببرد، تا پوپولیست‌ها امریکایی آباد را تحویل دهند، و جهانی را مسموم به راستگرایی، نژادپرستیِ کور و آنارشیسم (درهم ریختگی) کنند.

ما در این آش شور، نخودهای بسیار انداختیم! و اکنون از اولین‌هاییم که باید این زهر هلاهلِ خود فراهم آورده را سر بشکیم. پوپولیسم برونداد خشنی از کنارگیری، واپس زدن، واپس راندن، سرکوب و تضعیف نیروهای اندیش‌ورز جامعه (جهانی و ایران) است، که وقتی این تیره از آدم‌ها، که ارکانِ پایه و اساس جامعه‌ی انسانی پیشرو هستند، سردمداری و میدانداری خود را از دست می‌دهند، زمینه برای ظهور پوپولیست‌های ویرانگر و عوام فریبِ متوهم و بیسواد مهیا شده، این آنانند که میداندار جامعه شده، و آن را به سمت دره‌های ویرانی و نابودی می‌برند، چراکه خود را بیهوده در نقش قهرمانانِ منجی می‌بینند، در حالی که برای نجات جامعه، نه برنامه اصولی و درستی دارند، نه به قواعد جامعه و آدمیت وفادارند و...

 و از اینجاست که ویرانی و فروریزی پایه‌های اصالت نیز آغاز می‌شود و پوپولیسم با خود آنارشیسم را به ارمغان خواهد آورد، که صحنه را برای شکستن تغار ماست فراهم می‌کند «تا جهان به کام کاسه لیسان شود»، آنارشیسمی که نه تنها به نجات جامعه منجر نمی‌شود، بلکه داشته‌های کم و بیش آن‌را نیز به باد خواهد داد. پوپولیست‌های بیسواد، و بی‌مقدار برای رسیدن به اهداف پیش‌پا افتاده خود، نقش تازشگرانی را به عهده می‌گیرند که پیش از این در شرایطی توانسته‌اند، کاری بکنند، و چشم‌ها را به خود متوجه سازند، بله تنها کاری بکنند که دیگران از انجامش ناتوان بوده‌اند، کاری بزرگ، با نتیجه صفر، بلکه زیر صفر، کاری که چنگیز کرد، تیمورلنگ کرد، اسکندر مقدونی کرد و...

کاری بزرگ و خارق العاده، اما بی ارزش، و خسارتبار، چرا که در پس کار بزرگ اینگونه آدم‌های جهان‌گشا و متوهم، بشریت هیچ بدست نیاورد که هیچ، بسیاری از داشته‌های اندک‌ش را نیز از دست داد، تنها اَنبان غنایم عده‌ایی پر شد، مرزهایی جابجا شدند، بر کنیزان و بردگان افزوده شد، آزادگان و آزادی به گوشه‌ها خزیده، و این فقر، فلاکت، هرج و مرج، مرگ و میر، ویرانی و... بود که به دنبال آن دامنگر صدمه دیدگان از میدانداری پوپولیست‌هایی چون آنان، نصیب جامعه جهانی شد. خاکستری که از تازش این پوپولیست‌ها، بر صورت آدم و آدمیت نشست، هر تکاندن آن، زخمی نمایان کرد، که از آن چرکی بدبو و بیمارکننده برای قرن‌ها بیرون زد.

کاریکاتوری از ژست ترامپ موقع امضای فرمان های حکومتی

و اینجا بخشیدن اوکراین به روسیه متجاوز

طرح‌های دونالد ترامپ، که برای حل مسایل جهانی از جمله غزه، اوکراین و امریکا برملا شده است، عرق شرم را بر پیشانی طرفداران آن و آدمیت می‌نشاند، و آه از دل آزادمردان و زنانِ با وجدانِ بیدار بلند می‌کند. وقتیکه می‌بینند، فرمانده ملت مقاوم اوکراین، که در برابر حمله ددمنشانه پوتین مردانه ایستاد، و سه سال تمام، به همه‌ی آنچه داشت و قرض کرد، مبارزه و مقاومت سرسختانه‌ایی را هدایت و راهبری کرد، در حالیکه کمدینی ناچیز بیش نبود، که وارد سیاست شد، و در همان آغاز راه، با یورش یکی از بزرگترین ارتش‌های مسلح دنیا مواجه شد، و باید در برابر بیرحم‌ترین و خونخوارترین‌ها می‌جنگید، اما چنین مرد بزرگی، اکنون در نزد دونالد ترامپِ پوپولیست، یک دیکتاتور نامیده می‌شود که از وظایف خود کوتاهی کرده است! توگویی در نزد سردمدار پوپولیسم جهانی، زلنسکی باید کشورش را به یک متجاوز بدنام و تمامیت‌خواه می‌بخشید، که نبخشیده است، و در مقابل پوتین که خود دیکتاتوری خونریز و زیادخواه است، نزد ترامپ در مقام قهرمان، بر صدر می‌نشیند و ارج می‌بیند!

 کاش امریکای دونالد ترامپ، کناری می‌نشست، و در زخم اوکراین اصلا انگشت نمی‌کرد، تا اوکراینی‌ها بگویند «ما را به خیر تو حاجتی نیست، شر مَرسان» تا دولت و مردم این کشورِ موردِ تجاوز، خود در درد خود می‌مردند، و چنین خنجری را از پشت در بدن خود نمی‌دیدند، ملتی که کشته دادند، ویرانی‌ها تحمل کردند، تا وجب به وجب خاک خود را از متجاوزین روس پس گرفته، یا پاسداری نمایند، و برای سه سال، مقابل متجاوزی ایستادند که، می‌خواست سه روزه آنها را از صفحه روزگار پاک کند، همانگونه که صدام می‌خواست و بر ما کرد و نتوانست.

وقتی به طرح دونالد ترامپ، در مورد غزه می‌اندیشم که بی پروا، و خالی از شرم و آدمیت، و ارزش‌های انسانی و جهانی، مردمی را که هزاران سال در غزه زیسته‌اند، و از آن در مقابل بسیاری از تهاجمات بیگانگان پاسداری کرده‌اند، به خصوص این نبرد آخر، که بعد از حرکت مشکوک حماسِ یحیی سنوار، آشیانه‌اشان، به باد نابخردی سنوارها، و بمب‌ها و گلوله‌ی صهیونیست‌ها رفت، اما این مردم تشنگی، گرسنگی، محاصره، سرما، گرما، و از همه مهمتر، جنگی خسارتبار و پر از خون و خرابی و بیرحمی را یکسال و اندی پشت سر گذاشتند، و اکنون جناب ترامپ از راه نرسیده، طرح دهد که میلیون‌ها فلسطینی این سرزمین را ترک کنند، و راه آوارگی در مصر و اردن در پیش گیرند، تا او از سرزمینی که برایش جان داده اند، و آنرا ترک نکردند، چیزی مثل ساحل پر زرق و برق میامی در امریکا بسازد!

 این بی شرمی که در سخن چنین پوپولیست‌های پرده دری چون ترامپ نهفته است، انسان را دچار حیرت می‌کند، که وقتی فاحشه‌های دنیای سیاست در پهنه قدرت قدم می‌نهند، چطور چشم‌ها را فرو بسته، و یا نه، به قول آن بزرگمرد بصیرِ در حصر، به دوربین‌ها ذل می‌زنند، و نامربوط‌ترین حرف‌ها را نشخوار می‌کنند، و حقوق آدم‌ها (فردی و جمعی) را بدون اینکه از حرف خود خنده‌شان بگیرد، یا در پیشانی‌شان گرهی بیفتد، یا شرمی در خود احساس کنند، زیر پا می‌گذارند و...،

و اینچنین است که آدمیت و اخلاق، به مسلخ کسانی می‌رود که از آدمیت تنها شکل و تنه آن را دارند، در درون خود خالی از هرگونه آدمیت و اخلاق انسانی، وارد میدان شده، بی‌شرمانه به داشته‌های دیگران چشم می‌دوزند، و می‌تازند، و به رغم ناچیز بودن‌شان‌، از آن سهم می‌خواهند، و آنرا از آن خود می‌دانند!

پوپولیست‌های وطنی نیز از همین گونه‌اند، بیشرم و دریده، که دیگران را خس و خاشاک، گوساله و بزغاله و علف هرز می‌بینند، پدیده‌ایی که دهه‌هاست که ما نیز دچارشان شدیم، آنان نیز کمی از ترامپ ندارند، ایرانیان، پیش از امریکا، دچارشان شدند، و پیش از آمدن ترامپ، آنان پایه‌های ایران و ایرانیت را سست و نابود کردند، این پوپولیسم وقتی قدرت گرفت، که دکان اندیش‌ورزی ایرانیان به صورت فله‌ایی، به میدان تاخت و تاز امثال قاضی مرتضوی‌ها سپرده شد، تا کارگاه اندیشه، در رسانه‌های نوخاسته و امیدوار کننده ایران به عقلانیت و اندیشه و حاکمیت فرزانگان و اهل اندیشه را، به مسلخ نادانی و بی‌رحمی خود برده، و در عدد ده‌ها رسانه، به شهادت رسیدند، تا اندیشه‌ها را از بروز، و وارد شدن به میدانِ جامعه ممنوع و یا بی اثر کرده، تا اندیشه در سینه‌های اندیشمندان بماند و بپوسد و برای مردم و کشور خود، کارگشایی نکنند.

و این بود که پوپولیست‌های بیسواد و پوسیده مغزی همچون احمدی نژادها، و پایداری‌چی‌ها و... سکه روزِ میدان ایران و انقلاب شدند، و برای پاگیری آنان و اندیشه‌ی منحرفشان، یک ایران و یک انقلابِ رهایی‌بخشِ بی نظیر را، به پای آنان قربانی کردند، تا در نبود شیران عرصه اندیشه، جامعه ما به دام خرافات، دوری از فرزانگی، عقل، کرامت، به دام بی عزت کنندگان افتد؛ ترویج دهندگانِ عوام فریبی و پوپولیسم فضایی باورنکردنی یافتند و...، و چشم صحنه سازان چنین آوردگاه خسارباری کور ماند، که با آمدن چنین اندیشه‌های پوسیده‌ایی، به میدانِ اندیشه و گفتمان کشور، این جامعه است که از خود تهی شده، ضرر آن را به زودی پرداخت خواهد کرد.

و برون داد این سرکوب بیرحمانه‌ی اندیشه، با سلاحِ پوپولیسم، هاج و واج و به مسلخ بردن نسل‌هایی بود، که در جولان پوپولیسم و عوامفریبیِ آنان به شهادت رسیدند، و طعمه گرگ‌های هار شدند، و یا به دامن شراب، مواد افیونی و دود خزانیده شدند و...

 عرفان مولانای بلخی، کیمیای سعادت غزالی توسی، فاش‌گویی و رسواسازی حافظ خوش سخن از کج فهمی و ریا و چاپلوسی، و فرزانگی سعدی شیراز، و تَجَدُد اقبال لاهوری، طنز مسعود سعد سلمان و... که به راحتی در کلاس درس اندیشمندانی چون عبدالکریم سروش، سید ابراهیم نبوی و... در دسترس جوانان دانشگاهی بود، از آنان دریغ شد، و این جامعه یله و رها، به دامن هزاران دکاندارِ بی محتوایی، تهی مغزی، پوچی، در مجلس مداحان، امیر تتلوها و... انداخته شدند.

دایره گرم موسیقی سنتی ایرانی که پر از عشق، عرفان، فرزانگی، راستین زیستی، حیا و شرافت، آدمیت و اخلاق بود، و در نای زنده یاد محمد رضا شجریان، شهرام ناظری، حسام الدین سراج، علیرضا قربانی و... تنین انداز است، به نفع امیر تتلوها، و مداحان پرگوی خرافه پراکن و... برهم زده شد، کنسرت‌های‌شان توسط علم الهداهای مبسوط الید، ممنوع و حرام شد، چراکه پوپولیسم به لشکر دنبال کننده‌ی، جوانان از درون تهی شده‌ایی نیاز داشت، تا در مقابل اندیشه و اندیشورزان قرار گیرد، و آنانرا به زیر انقیاد لشکر بی فکر و اندیشه خود درآورد، سنگر به سنگر پیش رفته، تا به زعم خود همچون ترامپ‌های پوپولیست، فتح الفتوح بیافریند! فارغ از این که در تهی مغزی پوپولیسم، فتحی نخواهد بود، ویرانی است و خسارت.

و برایش مهم نبود که در مکتب چنین پوپولیسمی امثال سعید جلیلی را پرورش دهند و بال و پر دهند، که در یک فقره از عملکرد او، پرونده رسوای کرسنت وجود دارد، که در خیانت او به کشور و منافع آن، میلیاردها دلار خسارت نهفته است، و کشور را به مضحکه عام و خاص در جهان تبدیل کرده، و می‌کند، و خساراتی جبران ناپذیر به حیثیت کشور وارد می‌سازد. و این مرد ممهور به مهر و تسبیح، اگر کمی وجدان داشت، به سان سیاستمداران باغیرتِ بی‌خدایِ کره‌ایی، ژاپنی و... که وجدانِ انسانی و آدمیت، هنوز در رگ‌های قلب آنان یخ نزده است، و در درون آزارشان می‌دهد، تپانچه‌ایی بر شقیقه خود می‌نهاد، و تنها برای همین یک خسارت، از خیل خسارت‌هایش، از نگاه شماتت آمیز مردم، و یا از فشار وجدان بیدارِ خود، با شلیکی به زندگی خود، خاتمه می‌داد، اما دریدگی و بی شرمی در ذات پوپولیسم جای دارد، و وجدانی باقی نمی‌گذارد که شرمی به جا بماند.

این است که، پوپولیسم ایرانی، پیش از این که کاروان پوپولیسمِ جهانی ترامپ از راه در رسد، و بلای جان ایران شود، ایران را به شهادت رساند، یا ایران و انقلاب را در پایش به شهادت رساندند، و بعد از آن است که اکنون در دام عموسام، و بی‌شرمی پوپولیست‌های حرفه‌ایی چون او، بدون اندیشه، اندیشمند و اندیش‌ورزی در صحنه، خلع سلاح رها شده‌ایم، پوپولیسمی که اصلاح، اصلاح‌جویان، و اندیشه اصلاحات و اهل بصیرت آنرا، به بن بست رساند، و پرورش دهندگان آن پوپولیسم خطرناک، امروز کِشته‌ها‌ی شوم خود را، در مقابل چشم خود دارند، و نتایج آن کاشت و داشت را، برداشت می‌کنند.

مردمی که پایه‌های آنان از زمین اندیشه داخلی کنده شد، امروز در خارج از مرزها کورسوهای امید به گذر از شرایط خطرناک موجود را می‌جویند! و در این راه معلوم نیست، کدام فانوس به دستی، خود را کشتی نجات نشان خواهد داد، و به کدام گردباد خواهد برد، و از این پیچ خطرناک، ایرانیان با کدام راهبر، عبور خواهند کرد، که در پس آن، آقایی از آن مردم باشد، نه از آنِ چابکسواران پوپولیستِ فرصت طلبی که در این پیچ‌ها، دار و ندار مردم را می‌ربایند، و بر دوش آنان سوار شده، منافع خود را می‌جویند، و آتش را روی کماچِ قدرت خود می‌خواهند.

آنانکه ایران را گرفتار پوپولیسم کردند، اکنون با بنایی که بر عوام فریبی ساخته‌ و فراهم کرده‌اند، چطور می‌خواهند به جنگ پوپولیسمِ جهانی ترامپ بروند، که از اخلاق، آدمیت، قانون، معیار و هرگونه ارزش‌های انسانی (چون خود آنان)، تهی‌ست؟! و در عین حال مجهز به پول، اسلحه و رسانه است. در این وانفسای آنارشیسم و درهم ریختگی داخلی و جهانی، ناشی از رفتار و اندیشه پوپولیسم ایرانی و امریکایی، که هر بازیگری در جهان تنها در فکر بقای خود خواهد بود، ما به کدام برگ برنده‌ی قدرتمند داخلی و جهانی پناه خواهیم برد؟! حال آنکه هر آنچه داشتیم، از سرمایه‌های دینی، ملی و انقلابی را، بر کابین پوپولیسم وطنی، و جا اندازی آنان در مراکز قدرت، صرف کرده و باختیم، همه را در مقابل آنان قربانی کردیم.

ایران و انقلاب رهایی بخش آن، پیش از این که طعمه پوپولیسم ترامپ شود، به پای پوپولیسم پوچ و تهی وطنی قربانی و سر بریده شد. 

[1] - 2 اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰ فوریه ۲۰۲۵) پس از آن که دونالد ترامپ عصر چهارشنبه در شبکه اجتماعی خود - تروث سوشال - از دستورش برای حذف طرح ترافیک در محدوده مرکزی نیویورک خبر داد، در انتهای جمله خود نوشت‌: «خدا پادشاه را حفظ کند» ، واکنش‌ها، چهارشنبه شب با انتشار پوستری از سوی کاخ‌سفید در حساب رسمی آن در اینستاگرام تشدید هم شد. در این پوستر آقای ترامپ روی جلد مجله تایم دیده می‌شود در حالی که تاج پادشاهی بر سر دارد و لبخند می‌زند و کنار آن هم جمله «خداوند پادشاه را حفظ کند» درج شده است. مجله سیاسی پولتیکو خیلی زود در یادداشتی به این پوستر و جمله آقای ترامپ واکنش نشان داد و غروب چهارشنبه نوشت: «پرزیدنت ترامپ همزمان با ادامه تلاش جدی برای تغییر نظام حکومت‌داری در آمریکا و تطبیق آن با آنچه در ذهن خود دارد، به طرز فزاینده‌ای علاقه وافر خود به سلطنت‌ را نشان می‌دهد».

صفحه1 از5

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در نهادهای مسئول و منصوب کننده، ن...
یکی از متهمین میلیاردی باغ ازگل درگذشت محمدمهدی صدیقی، فرزند حجت‌الاسلام صدیقی، متهم مالی که مدتی ب...
- یک نظر اضافه کرد در این صحنه خشن نبردهای مافیای قد...
زمانی برای ترمیم کابینه! کسانی که در انتخابات سال گذشته به آقای دکتر پزشکیان رأی دادند، چه از رأی خ...