تحیّر چون مرغی بُوَد که از مأوای خود بشود به طلب چینه، و چینه نیابد و دیگربار راه مأوی نداند
  •  

07 مرداد 1401
Author :  

حیرت از نگاه عارفِ خرقان

"و گفت: تحیّر چون مرغی بُوَد که از مأوای خود بشود به طلب چینه و چینه نیابد و دیگربار راه مأوی نداند."
(نوشته بر دریا، شفیعی کدکنی، نشر سخن، ص۲۰۹). 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.