چاپ کردن این صفحه

کین است خواست یار، که شوید، در خون، بپای یار

07 بهمن 1400
Author :  

بتخانه ها، چه پر شورُ نو نوار،         پر زرق و برق، مملو از تبار،

اذکار، چه دلچسبُ، دلفریب،          قربانیان همه در صف، تو گویی به اختیار،

آماده اند بقربان، ذکر گو، ز عشق یار،       هر یک، تو خود، بتِ دلکش، ز خَلق یار،

زیبا تر از گُلند، به فردوس روزگار،         کاهن نمود، همه را منتخب به کار،

اعجاز کرد بِسُخَن، یکهِ سوار دهر :        "کین است خواست یار، که شوید، در خون، بپای یار

از جوی خون به تبرک برند، جمله خلق،     تا دور شود، ز هر چه نحسی ست، به روزگار!"

یک یک به انتخاب، گلچین کُند ز خَلق،       در خون شوند به پای بتان، جمله رهسپار،

مجنون نمود خلق را بپای بتی نوحه گر ز جهل،        معبد به بت مُزینُ، کاهن به اشتهار،

انگار دنیاست کاهن و معبد، یا که بتکده،     قربانگهی ست جهان ز خَلق، هر دم بنام یار،

او خود بتی ست کاهن اعظم، عشوه گر،    قربانیان، سجده گرِ جمله بتانند، جای یار   

به نظم در آمده در 7 بهمن 1400

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی

موارد مرتبط