مطالب نویسنده
ارتباط با ما
مصطفی مصطفوی
Mostafa Mostafavi
متولد (1970) 1349
کارشناسی ارشد مطالعات هند
M.A Indian Studies
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دور باطل نبرد نمایندگان خدا - هندویسم افراطی
15 مرداد ماه 1399 نخست وزیرهند (جناب آقای نارندرا مودی) بالاخره به یکی از شعارهای پر طمطراق سیاسی - مذهبی هندوهای افراطی عضو "سنگ پریوار" جامه عمل پوشاند، و پیروزمندانه در برابر چشم میلیون ها انسانِ متحیر، شاد، غمگین و...، سنگ بنای خانه ایی را به نام "محل تولد خدای رام" در شهر فیض آباد، در ایالت اتارپرادش هند نهاد، که 400 سال قبل، مسلمانانی فاتح، خانه ایی را به نام الله، در آن بنا نهاده بودند، و امروز ویرانه های آن بنای سقف فرو ریخته شده توسط نمایندگان خدای رام، شاهد رویدادی تکان دهنده، و البته تکراری در تاریخ بشر بودند، و نقطه عطفی در رویارویی نمایندگان مختلف خداوند بر زمین، رقم خورد.
و یک هندوی افراطی که سال ها برای به مرحله عمل رساندن این شعار، کشتارها و ویران گری های زیادی را در کسوت یک عضو گروه RSS، رهبری کرده بود، اکنون در کسوت نخست وزیر هند، به خوشه چینی سیاسی از این کِشتُ کار سنگدلانه نشست، و سنگ بنای معبد خدایی را بر ویرانه های خانه خدایی دیگربر زمین نهاد، حادثه ایی که برای تحقق آن، و رسیدن به چنین روزی، و مهیا شدن مقدمات انجام چنین مرحله ایی، دو دهه است که از اقلیت مسلمان به تعداد زیاد، توسط اقلیتی افراطی از اکثریت هندو کشتار می شود.
اما سوال جدی که بعد از این پیروزی یاران خدای رام، بر یاران خدای الله، باقی می ماند این که :
تا به کی باید نمایندگان خدا، به نام او، در نبردی سنگر به سنگر، برای فتح زمینی باشند که به واقع از آن خداست، و به انسان هدیه شد، تا بر آن زندگی کند، نه جنگ؛ و در این میان انسان های بیشماری زیر سم ستوران راهوار جنگی مردانی له شوند، که خود را نماینده استیفای حقوق خداوند می شمرند، و این که چه کسی باید بدین نبرد آنان در این جهان پر از ظلم پایان دهد، آیا خود خداوند، و یا اینکه، این ما انسان ها هستیم که باید بدین نمایندگی ها، و در نتیجه چنین نبردهای بی منتهایی، در تاریخ بشر مهر ختم زنیم؟!
طرفداران خدای رام، یکی از اقلیت ها را به درخت بسته اند و امر می کنند به او به قول ما مسلمانان شهادتین را بگو
یعنی بگو "درود بر خدای رام" در حالی که خدای رام خود در این در این سوی کاریکاتور زانوی التماس زده و از طرفدارانش
می خواهد که "لطفا به نام من این همه ظلم نکنید!"
قدرت و ثروت، در سایه کتاب و شمشیر
سده هاست که شمشیرهای عمود و کمانی است که از ما می کُشند؛ زیرا تجارت خون پر سود ترین تجارت است، هم قدرت می آورد و هم ثروت؛ و تو گویی راز این سودا را تمام ظالمان و مستبدین خوب فهمیده اند؛ در مرام و مسلک آنان انگار خون را خدا برای ریختن آفرید؛ شاید هم فکر می کنند، این رگ ها برای بریده شدن و شکافتن است، تا قدرت و شوکت و ثروتشان را آبیاری کند؛
بوی جنگ که می آید، خوب می فهمی که نقشه ی خون کشیده اند؛ باز از دُردانه ها و نازگُل های شیردل این منطقه لعنتی، لاله های پرپر و نخل های بی سر می خواهند؛ خدایا این چه سودایی بود، سودای خون؛ نمی دانم این بار در آن سوی خاکریزها، با سربازان کدام همسایه به سلاخی همدیگر خواهیم پرداخت.
این را فقط می دانم که ده ها قرن است که در هر رویارویی در این خاک جنگ خیز، هر دو طرف کتابی مقدس در یک دست، و شمشیری در دست دیگر داشتیم، و زین پس هم با این سطح آگاهی که داریم، باز خواهیم داشت، و از خدای این کتاب ها همواره درخواست کمک و یاری برای غلبه بر همدیگر خواهیم کرد؛ چون صلاح الدین ایوبی که قرآن در دست داشت، و ریچارد اول که انجیل را پناهگاه خود کرده بود،
غافل از این که خدای قرآن و انجیل آنرا برای هدایت بشر بسوی انسانیت ارسال داشت، ولی چه سود که اکنون این کتاب ها و پیروانش به پناهگاه کشورگشایان و زیاده خواهان تبدیل شده، و دو طرف در کتاب، شمشیر و هدف مشترکند، وجه اشتراک دیگرشان خونی است که از شمشیرهای کمانی و یا عمود شان از ما می ریزد.
و ما مردم، که چون مرغ ها، قربانی جشن و عزای آنانیم، هم در جشن ها از سر شعف و تکبر سرمان را بریدند و هم در عزا، غضب شان ما را بی سر کرد، تا خوراک نفس سرکش شان شویم.