28 آبان ,1402 83 16

نوکری مردم یا قدرت، کدام مدالی افتخارآمیز و ماندگار و مایه مباهات است

خدمتگذاری و نوکری به هر یک از دو عنصر دوگانه ی هر جامعه ایی یعنی "قدرت" و یا "مردم" ، یکی از مهمترین نشانه های جهت گیری درست و یا نادرست انسان و نظامِ متمدن، متفکر و مسئول است، به طوری که نوکری و خدمتگذاری مردم، همواره توصیه شده، و افتخار آمیز و مباح بوده و خواهد بود؛ و اما نوکری قدرت همواره زیر علامت سوالی بزرگ، و گاه ناروا و حرام خواهد بود، و این خود شاخصه، ملاک و معیارِ خوبی برای یافتن انسان و نظامِ اصیل است؛ نظام و فردی که در خدمتِ مردم است، به حقیقت واجد خصوصیّات تمدن، انسانیت، اخلاق و حتی… ادامه مطلب
20 آبان ,1402 106 19

حلقه های زنجیره خشونت، و دریایی از خون برای شنای جنگ طلبان در خاورمیانه

از همان ابتدا، حمله 15 مهرماه 1402 (7 اکتبر 2023) حماس به اسراییل یک هجوم مشکوک به نظرم آمد؛ چرا که شکل، اندازه، میزان غافلگیری، مخفی کاری، وسعتِ این حمله و... در سطح فکری، و طراحی یک گروه فلسطینی نبود، که بتواند این چنین دقیق و حساب شده، و البته در زیر ذره بین اسکنرهای حساس دنیای امنیتیِ فعال در خاورمیانه، طراحی و بدون اطلاع طرف های درگیر (از جمله امریکا، اسراییل، عربستان، حکومت خودگران فلسطین و...) اجرا کنند، و لذا آنرا باید در اِشل طراحی و اقدامِ سازمان های با تجربه اطلاعاتی بزرگ دنیا دید.… ادامه مطلب
17 آبان ,1402 69

صائب! به انقطاع، تو مخوان، انسانِ خفته را

من در میان خَلق، جُویم خدای خویش [1] خلق است جویبارِ جُستَن، از برای خویش جُستم، مَجوی، خود را بدون خلق خلق است سفره بی انتهای خویش این اِنقطاع، ویرانیِ انسان، ز پی نِمود وصل است به خلق، همان ابتدای خویش خلق است جلوه گاه جمال و جلال دوست جُویم من این، میان خلق، از برای خویش خلق است جولانگه غرور و خضوع، دیدنیست! جُویم میان خلق، خصلتِ انسان، برای خویش زینهار که میان خلق بُوَد این همه ضرر، دامن زِ اجتماع مَکِش، مُشو تو غرق خویش حق را مَجوی به دور از خلقِ لایزال، حق است بودنِ با خَلق، گُذر زِ خویش… ادامه مطلب
برگ هایی که یکی یکی قربانی جریان تمامیت خواهی می شوند و از درخت کشور بر زمین می ریزند
15 آبان ,1402 181 36

ایران از آن ایرانیان است، این مملکت مال حزب اللهی ها نیست

یکی در اوج غرور و نِخوت، و از سر تمامیت خواهیِ متکبرانه ایی گفت : "این مملکت مال حزب اللهی هاست" [1] و باید اعتراف کرد که فقط جنگجویانِ غالب، که بعد از یک نبرد خونین و... صاحب سرزمینی می شوند، چنین سخنی را به رخ شکست خوردگان، و مردم مغلوبِ تحت سلطه خود می کِشند، که از پس این پیروزی،"این ملک از آن ماست" و هر آنچه خواهیم بر آن وضع کرده، آنچه وضع کنیم قانونی لازم الاجراست، و همان را اعمال خواهیم کرد! جنگاورانی که بعد از یک پیروزی خونین، در پس یک جنگ سخت و درازدامن، شهری را می گشایدند، به چشم های… ادامه مطلب
شهید محمد مهدی حلوانی - شاهرود
10 آبان ,1402 122 8

شهید محمد مهدی حلوانی، کربلای 4 و شهدای راهبرد فتح بصره

مردم ستمدیده ایران و عراق، و به خصوص خانواده ها، و بازماندگان از کشتار، معلولیت و صدمه دیدگان از نبرد خانمان برانداز هشت ساله بین این دو کشور (1359-1367 خورشیدی)، هنوز بارِ خسارت، درد و رنجِ این جنگ را به دوش می کشند، جنگی که مدال غم انگیزِ "طولانی ترین جنگ قرن بیستم" را در جهان، بر سینه خود دارد، قرنی که جنگ هایی به بزرگی جنگ جهانی دوم را به خود دید، خسارت دراز دامن این نبرد، برای زمانی طولانی ایران و ایرانیان را در این سو، و عراق و اهل عراق را در آن سو رها نکرده، و حالا حالاها رها نخواهد کرد،… ادامه مطلب
03 آبان ,1402 101 2

دگرگونی، نیاز انسان، وجدان و اخلاق انسانی راه رهایی او از درد و رنج

من محو خدایم و خدا آن منست هر سوش مجوئید که در جان منست سلطان منم و غلط نمایم بشما گویم که کسی هست که سلطان منست جلال الدین محمد بلخی در این نوشتار کوشش کرده ام بیشتر از واژه های پارسی سود جویم. سپاسگذار خواهم بود اگر مرا به ناراستی هایش، بخشایشگر باشید. هنگامه های سخت زندگی که فرا می رسند، رخساره های مان ناخودآگاه به سوی آسمان ها روانه اند، و در پایان کرانه های دور دست آسمانی، هستیِ زورمند و فراسوی جهانی، به نام خداوند را جستجو می کنند، چراکه بر این باوریم که او دستی بالاتر از تمام دست هایی را… ادامه مطلب
ویرانی غزه، کشتار و آوارگی در فلسطین
مهر 30, 1402 136 20

خاورمیانه جایی که چشم ها به کشتار، آوارگی و ویرانی اش عادت می کند

فتیله جنگ ها را، جنگ سالاران، و جنگ طلبان درست و یا نادرست روشن می کنند، و ملت هایی که در تصمیمِ آغاز و پایان این جنگ ها هیچ نقشی ندارند، ناگزیر، و هاج و واج، گوش و چشم هایشان را به اخبار رسانه ها می سپارند، و در کشاکش قدرتنمایی و وزنکشی صاحبان صحنه…

علی مرد مدارا، حاکمی سختگیر بر دوستان و آسان گیر بر رقبا

 دهه اول ماه رمضان که دهه تمرین و آمادگی؛ دهه دوم، دهه حس کردن سختی های رمضان است که موتورها داغ می کند و در سر بالایی سختی های این ماه به ریپ زدن می افتد و دهه سوم که دهه سرازیری و پایان که روزهای رمضان مثل برق و باد می گذرند و وقت توشه برداری می شود؛ دهه سوم با شب های قدر علی (ع) آغاز می شود، کسی که مولای متقیان نام گرفته و با سیره و روش حکومتی و شخصی اش خود را در صدر تقوا پیشگان قرار داده است، اما او کیست و تقوای منحصر به فردش در چیست که چنینش ارج می نهند و در تاریخ ماندگار ؟ 

علی (ع) انسانی منحصر به فرد است، در سعه صدر، صبر و تحمل می توان به ایوب نبی (ع) تشبیه اش کرد که بعد از رحلت یگانه پشتیبانش (ص)، در مشکلات بیشتری قرار گرفت و محدودتر شد، تا این که بعد از سه دوره خلافت رقبایش، مردم به او مراجعه کردند و از نظر سیاسی زنده اش کرده و بر اوج مناصب سیاسی اش نشاندند و او نیز با کلی شرط و شروط و به اکراه خلافت را قبول کرد و شد خلیفه چهارم مسلمین و جهان اسلام، او چنان با جمعیت مراجعه کننده و درخواست کنندگان برای پذیرش خلافت سخن گفت و شرط های جور واجور گذاشت که انگار می خواست ردشان کند و هیچ رغبتی بر منصب مذکور نداشت و از آن گریزان.
 قدرتش در علم، بازو، هوش، خطابت، عبادت، کار، مهر، ریاضت، قناعت، سیاست، حلم، بردباری و... مثال زندنی بود، ولی با این حساب قدرتش در برابر مخالفانش (که شمشیر نکشیده بودند) در غلاف مانده و از این امکانات وسیع فردی در برابر آنان استفاده نکرد و در مقابل مشاوری جدی، صادق، دلسوز نیز برای آنان بود، رقبایش را به نام های خفیف کننده یی نمی آزرد و برچسب نمی زد. ضعف های شان را به رخشان نمی کشید. باند و گروه فشاری را هم علیه آنان تدارک ندیده بود و فعال شان نکرد و به صحنه نیاورد که گاه و بی گاه آزار شان دهند.
سپاه علی (ع) پیوستاری
 گسترده بود که در کنار محمد بن ابوبکرها، مالک اشترها، بلال حبشی ها، عمار یاسرها و... شمرها، اشعث بن قیس ها، ابن ملجم مردای ها و... هم جای خود را داشتند و اینان نیز به اتهام های جوو واجور به حاشیه نرانده شده بودند و او را در پیشبرد آرمان شهر کوفه پا به پا همراهی می کردند و با زخم زبان و ترور شخصیت یاران خاص علی (ع) هم درگیر نبودند. اصولا باند بازی اگر چه در جبهه مقابل علی (ع) وجود داشت و آنان گردهم آیی خود را داشتند و به تحلیل و ارزیابی وضعیت خود مشغول ولی در بین یاران علی (ع) باند خاصی شکل نگرفته بود که برای حذف رقبا شبانه روز نقشه بکشد. 
شیفتگان و یاران خاص علی (ع) حق نداشتند ابن عمر را که در مسجد کوفه حین سخنرانی علی (ع) برخواست و
  انتقاد کرد و حتی به خلیفه مسلمین جسارت کرد، را مورد حمله خود قرار دهند که در مرام علی (ع) منتقد حقوق تضمینی خود را داشت و کسی حتی متعرض منتقد هتاک هم نبود و یارای تحدید حقوق منتقدین این چنینی نیز نداشت. مخالفان سیاسی علی (ع) در عین آزادی کامل فعال بودند و کسی متعرض آنان، مال، جمع، خانواده و مکان شان نبود، در مقابل این وسعت دید علی (ع) در برابر رقبای سیاسی خود، او به دست اندازان به بیت المال مسلمین که قاعدتا از یاران او بودند، کمترین فرصت نمی داد. منصوبان او به قدر نشستن بر سفره یی نا مربوط، بی درنگ با آگاهی علی (ع) برکنار می شدند. اما مخالفینش حتی در مخالفت آشکار هم تادیب نمی شدند.
در خیابان های مرکزیت این حاکم اسلامی هم گزارش نشده که گزمه گانی راه بر مردم تحت حاکمیتش بگیرند و از نوع لباس، عقیده و... آنان بپرسند و یا به خانه یی به خاطر تجمع مخالفینش حمله کنند و یا جمعی را به هم بزنند.
گوش و چشم های این حاکم اسلامی نیز که هم فعال
 و هم تیزبین بودند، بیشتر تیز و حساس بر تخلف یاران و منصوبانش بودند، تا دشمنان و رقبایش؛ که اگر دوست یا منصوبی خلافی مرتکب می شد به کمترینی عزلش را به همراه داشت و مسامحه یی در کار نبود. لذا سخت گیری علی (ع) بر یارانش بیش از رقبا و دشمنانش بود. او  اگرچه دشمنان و رقبایش را ماهیتا خوب می شناخت ولی علی (ع) هرگز برای کشف جرم و ضعف آنان خود را حریص و جستجوگر نشان نداد تا آن را وسیله یی برای نابودی آنان قرار دهد.
بیت المال کوفه
 که سرشار از ثروت سرازیر شده از ممالک اسلامی بود اگرچه در دست علی (ع) بود ولی هرگز به عنوان ابزاری در دست او علیه رقبایش استفاده نشد و لذا حتی خوارج هم از حقوق خود در بیت المال محروم و محدود نشدند. او زندانی هم برای دشمنانش نداشت که آنان را از سطح جامعه خود جمع کند و آنان را از دسترس مردم و خانواده های شان دور کند. اهل او هم حق داشتند با دشمن ترین ها در نزد او، ارتباط داشته و رفتن عقیل (برادرش و...) به نزد معاویه باعث به سخره گرفتن او و یا شماتتش از سوی علی (ع) نشد.
براستی او مظهر عدالت بود که دوست، دشمن، رقیب و... در سایه عدل و مهر او متنعم بودند. او کینه یی از دیگران به دل نداشت که با خلیفه شدنش به تصفیه حساب با آنان بپردازد در حالی که اگر هر کس دیگری به جای او بود، بسیاری را می توانست بیابد که علیه
 آنان اقدام کند. او مبرای از هر گونه مکر، حیله، پشت هم اندازی و سیاست ورزی های نابجا بود.
تاریخ حمله و یا تضییع حقوقی به خانواده ی رقبا و دشمنان از سوی علی (ع) گزارش نکرده است و برعکس در بین یاران نزدیک او از خاندان رقبایش بسیار بودند و بسیار وفادار و با معرفت.
این که با اهلت مدارا و لطف کنی که هنر نکردی وظیفه وجدانی و اخلاقی خود را به انجام رساندی و علی (ع) هم اگر تنها در بین یارانش بزرگ منشی، مدارا و لطف نشان می داد که هنر زیادی نکرده و وظیفه به انجام رسانده بود که آنها یاران او یودند، هنر او احترام به حقوق رقبا و بلکه دشمنان و خیر خواهی واقعی نسبت به آنان
 بود که علی (ع) را علی (ع) و جاودانه می کند و آن هم نه به قصد و طمع به انقیاد کشیدن آنان، بلکه به قصد هدایت شان و همین است که ستایش حریف را نیز نسبت به خود بر می انگیزد. این خصلت علوی (ع) است که او را از دیگر حکام اسلامی متمایز می کند و جدای از این که دیگر حکام مدعی اسلام چه می کنند و چه در سر دارند، این علی (ع) است که مظهر مدیریت اسلامی است و بس.
این است که چهار سال حاکمیت مهر مدارانه و عدالت گستر او بهتر است از هزار ماه خلافت دیگرانی است که تنها خود، خاندان
 و یاران شان را مقصود بود و دیگران در حاشیه، منزوی و یا در زندان های مخوف بغداد و...که کوفه ی علی (ع) زندانی برای به بند کشیدن مخالفانش ندارد.
این است علی (ع) ما؛ علی شما چه طور حاکمی است؟ اگر قوم دیگری علی واره یی در این تراز و یا حداقل شبیه به او
 و یا در این مسیر دارد، رو کند تا ما هم مخلصش شویم.

 

+   نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در دوشنبه بیست و سوم تیر 1393   

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

کامنت ها

فردوسی زدایی شیعه انگلیسی اینکه چرا حوزه های علمیه علی الخصوص قم و بسیاری از روحانیون خروجی از قم ب...
زلزلۀ فرهنگی ساسی مانکن؟ احمد زیدآبادی: ساسی مانکن ترانه‌ای خوانده است از همان جنسی که از او انتظ...