سفرنامه کاشان – تپه های تمدن هشت هزار ساله سیلک به روایت تصویر

دیدار از مجموعه باغ فین آخرین دید و بازدید ما از دیدنی های کاشان در روز جمعه بود، و باید استراحت کرد و شنبه (26/12/1396) کاشان را به مقصد یزد ترک کنیم. لذا صبحگاهان بعد نماز به قصد ورزش، بهترین مقصد ورزشی خود را تپه های سیلک ( Sialk) قرار داده پیاده به سمتش تابلوهای شهری را دنبال کردم، تپه های باستانی که "شامل دو تپه شمالی و جنوبی به فاصله 600 متری از هم و دو گورستان الف و ب است. سیلک با پیشینه ای نزدیک به 8000 سال دارای شاخصه هایی همچون یکجانشینی، مدنیت و معماری در تپه شمالی، کوره های سفالگری، ذوب فلزات و بکارگیری روش های نوین خانه سازی در تپه جنوبی و ظروف شاخص مکشوف از گورستان الف و ب می باشد. این اثر در 24 شهریور 1310 بشماره 38 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و در همان زمان توسط گروه فرانسوی بسرپرستی رومن کیرشمن مورد کاوش قرار گرفت که ماحصل آن دو مجلد بنام سیلک کاشان بچاپ رسیده است" [2].

تاریخ همچون جعبه سیاهی است که تا قبل از باز شدن رمز آن، دنیایی از حدس و گمان از هویت ماست، که در میان آن حدس ها گم می شوی و خود را گم میکنی، اما وقتی کلیدی و یا برگه رمزگشایی برای آن یافت می شود، می توان به درونش راه یافت و از واقعیت ها مطلع شد، و یافتن حقیقت در میان اوهام و حدس ها چقدر زیباست. خصوصن واقعیت هایی که به چگونگی، از کجا آمدن، و سیر رشد بشر دلالت های بیشمار دارد و از زندگی انسان اوهام و افسانه زدایی خواهد کرد، و به سوال مهم این که ما انسان ها که هستیم و از کجا آمده ایم، پاسخ روشن و علمی خواهد داد.

تپه های باستانی سیَلک که تاریخ غم انگیز غارت و چپاول آثار فرهنگی را به خود سخت دیده است، و توسط سوداگران تاریخ، شخم خورده، و در نهایت هم با رسیدن کالاهای غارت شده از این مجموعه تاریخی به اروپا، آنان را به تحقیق علمی از این میراث بشری به کاشان کشاند، و مقدمات رمز گشایی از این بنای تاریخی فراهم شد، و بر اثر این کاوش ها امروز ما از اجداد خود بیش از گذشته می دانیم، آنچه از این تپه ها یافته شده نشان می دهد که ایرانیان در هشت هزار سال قبل به معاد و زایش دوباره انسان بعد از مرگ اعتقاد داشتند، و مردگان خود را در کف اتاق های خود با وسایل مورد نیازشان در بعد از مرگ دفن می کردند.

صنعت و هنر شگفت انگیز آنان در آن سال های اولیه، نشان از این دارد که کاشان منطقه ایی معتدل بوده و گرمای امروزی، زیست کنندگان در آن را آزار نمی داده است و در یک دوره امن، تمدن درخشان و شکوفایی را برای خود تدارک دیدند؛ کاشان باید به خود ببالد که چنین گوهری را در خود جای داده است، و از بد اقبالیست که امروز این اثر تاریخی در محاصره باغ ها و زمین های کشاورزی قرار گرفته، که بسیاری از آثار تاریخی این بنا را زیر زمین های غرقابی شده از آب های روان دفن کرده و هنوز نتوانستیم قدر داشته های خود را بدانیم و سودجویان به این منطقه دست درازی کرده، تا پای این زیگورات و یا نیایشگاه نیاکان ما پیش رفته و کشت و کار می کنند، و تازه حصارهای آهنی به دور یکی از تپه ها در حال تکمیل است و از سال 1310 که این بنا ثبت ملی شد و کاوش ها در آن آغاز گردید، بی حصار بوده، و تا به امروز این بنای تاریخی در معرض باد، آب، نور و غارت حفاران بوده و هست و بعد از این همه تنها یکی از تپه ها ظاهرن از این به بعد ممکن است صاحب دیوار فنس فلزی شود.

هنوز که هنوز است و در زمانی که ارزش آثار تاریخی برای بسیاری از حاکمان و مردم مشخص شده است، باز شاهد چنین وضع اسفباری در حفظ و نگهداری از میراث ماندگار تاریخی چند هزار ساله که نمونه آن بسیار نادر است، هستیم، و کاش خیرینی بودند که ثروت خود را خرج حفظ تاریخ و فرهنگ خود کنند، و به حفظ مکانی اقدام می کردند که داشتنش یک بار اتفاق می افتد، و با نابودی اش بشر از یکی از داشته های مهم خود محروم می شود، و حال که نه در 50 سال حکومت پهلوی و نه در 40 ساله جمهوری اسلامی هنوز مسولی دست به تعارض زدایی از این یادگار کهن نکرده و آن را از محاصره باغ ها و خانها در نیاورده است، کاش اهل خیر کاشان و... آستین بالا زده و به خرید باغ های اطراف این اثر تاریخی اقدام، و نفسگاه این اثر مهم تاریخی را باز می کردند.

اسفناکتر اینکه، در حالیکه دست معارضین کوتاه نمی شود، شهرسازان جدید امروز خیابان امیرالمومنین و کوچه هایش که به نام ذوالفقار نام نهاده اند را مثل شمشیری در دل این اثر تاریخی فرو برده اند، و باغ ها و بناها نفس کشیدن را برای آن سخت و تیغ شخم تراکتورها در پای تپه های چند هزارساله سیلک، از خاک آن می تراشند و خشت و گل های این تپه تاریخی منحصر به فرد، هنوز که هنوز است خراش می خورد، و فریاد رسی ندارد.

صبح سحر که به دیدار این گنجینه رفتم آن را بی حصار و نگهبان موثری یافتم، که تنها و اسیر بی توجهی در گوشه ایی از حاشیه شهر کاشان غریب و بی چراغ افتاده بود، تو گویی ما مشغول بخود، نابودی این کلید به تاریخ گذشته خود و بشریت را به نظاره نشسته ایم، و انسان گاه آرزو می کند کاش چنین آثاری مهم در دست ملت هایی بود که قدر آن را بیش از ما می دانستند و به حفظش کوشاتر بودند.

سیلک امروز در محاصره مزاحمین خود هنوز نیمه جان، هست، اما مثل جواهر و یا سنگی قیمتی که خرمهره اش پنداشته و در دست و جیب فقیری قرار دارد و بی هیچ حفاظ و نگهدارنده ایی، با او در خاک و خُل غلط می خورند، و به وسیله بازی تبدیل شده است، که راه باز است تا حتی با موتورسیکلت و اتومبیل بر آن پای گذاشت و البته آثار این عمل هم بر آن هست؛ چنین بنای تاریخی مهمی را این روزها سگ های محل حفاظت می کنند، چرا که وقتی من رسیدم تنها آنها بودند که سه نفری بر تپه کوچک آن گرد آمده بودند و با چند واق واق کوتاه، اعتراضی نصفه و نیمه ایی به وجودم در آنجا کردند، و چون نترسی مرا دیدند ،آنان نیز این محوطه تاریخی بی حصار را ترک، و من ماندم و بازمانده تاریخ بشریت که زیر پایم قرار داشت.

اینجاست که با خود گفتم اگر موزه نشینان لور و صاحبانش نبودند و به حفظ چند اثر کشف شده از این اثر تاریخی و... همت نگماشته بودند، شاید از تاریخ مکشوف ما هم چیزی باقی نمی ماند، تا دلالت بر قدمت ما و سندی بر وجود ما باشد، کشور و مسولین ما هنوز به این بلوغ نرسیده اند که قدر این گنجینه ها را بدانند، قدر منابع درآمد دایم که هر چه بگذرد بر ارزشش افزوده می شود، هنوز که هنوز است بستر این تپه ها مملو از کوزه شکشته هایی است که نشان از تداوم ساخت و ساز و صنعت تولیدگر مردمان چند هزار ساله ساکن در این تپه تاریخی دارد. و بدبختانه دیوارهای گلی باغ های اطراف این اثر را از همین باز ماندگان شکسته و در خاک ها ولو شده این اثر هزاران ساله ساخته اند، و تیکه های سفالی لعابدار و غیر لعابدار را در مخلوط گل های صرف شده برای ساخت دیوار باغ ها می توان دید.

 در این روزگار پیشرفت هنوز کشاورز کاشی در پای این اثر مهم تاریخی بشری، آب به پایش می بندد تا چند بادام، میوه و یا باقلای بی ارزش را تولید و از زمین های به غارت رفته از این اثر تاریخی مهم ما برداشت کند، و چشم ها بر این امر بیناست و انگار مسولی نه در کاشان، نه در اصفهان و نه در تهران بر حفظ این داشته عظیم و تکرار ناشدنی اولویتی نمی بیند، تا سرمایه ایی گذاشته و هزینه ایی کند و از این یادگار چند هزار ساله بشری رفع تعارض نماید، و این محوطه تاریخی بسیار مهم و این گوهر درخشنده در تاریخ بشری را از دست کشاورزان و شهرک سازان و شهرک نشینان اطرافش نجات دهد، و این سنگ قیمتی بی همتا، در دست کسانی افتاده است که چون خرمهره ایی آنرا به بازی های کودکانه خود گرفته اند.

من نیز بیش از این تحمل دیدن این شرایط را نداشتم و گشت و گذاری بر این غمکده کرده، راه بازگشت به سمت شهر را گرفتم تا این اثر تاریخی بماند و محاصره کنندگانش، هر چند دوست داشتم بمانم و از آن حراست کنم، دوست داشتم دوره بیفتم و با بزرگان کاشان و... سخن بگویم که اگر دلسوزی برای این گوهر تاریخی نیست، شما آستین بالا زنید و با خرید زمین های اطراف، از آن رفع خطر کنید و با خرید چند تن آهن ناقابل دورش فنسی بکشید و بر این خانه هزاران ساله خشتی و گلی نگذارید کشاورزان آب ببندند و... امروز به جای گریستن بر وضع این و آن باید کمی به حال و وضع خود بگرییم و چاره کار کنیم و...

اما این فریادهای درونی هم در هیاهوی آمد و رفت اتومبیل کاشی ها که اکنون با بالا آمدن آفتاب و شروع روز به حرکت در آمده بودند، تا آخرین روزهای آخرین هفته سال 1396 را رقم زنند، گم شد و من هم نا امید راه بازگشت گرفتم، با این تفاوت که دیگر راه رفتنی در کار نبود، و شاید دلهره ویرانی ها و نابودی این اثر، مرا به دویدن انداخت و با دو به شهر بازگشتم، تا من هم در این هیاهوی آخر سال گم شوم و از سیلک غافل گردم، که ماندن در آن مرا نیز مثل سیلک می کشت، و این فراموشی خود نعمتی است که خدا به ما داده تا با دردهای خود بتوانیم کنار بیاییم، و فراموش کنیم تا زنده بمانیم، غفلت کنیم و غافل شویم تا زندگی برای ما قابل تحمل شود.

اکنون تپه های تاریخی سیلک شاهدی بر تاریخی است، که بر این کشور گذشته است، و اقوام مختلف را قبل و بعد از تاریخ، پذیرای خود بوده، و همه آنها آثار خود را در آن بجای گذاشتند و باستان شناسان تطور تاریخ را بر آن کشف کرده اند و او از همه آن حوادث، خود را نجات داده، تا خود را به ما رسانده است، حال باید دید نسل ما با این شاهد دادگاه تاریخ چه خواهد کرد، آیا این قلیل شواهد تاریخی بر فرهنگ و هنر و پیشینه خود را نابود خواهیم کرد، یا این که بر حفظ آن دستی بالا خواهیم زد.

سفرنامه کاشان – تپه های تمدن هشت هزار ساله سیلک به روایت تصویر :

Click to enlarge image Kashan-Sialk (1).JPG

تپه های تمدن هشت هزار ساله سیلک

دیدگاه‌ها  

#1 مطالب مرتبط با این پست 1400-06-18 14:36
Negar Danesh Admin · atoS2pol3nosorhed ·
درباره واژه کوزه :
در نزدیکی شهر کهن سیلک ، بر اثر فروریختگی زمین بخاطر ریزش باران ، گونه ای خاک سرخ رنگ نمایان شد که هر سال باران آن را می شست و با خود می برد و پس از تمام شدن باران ، آن خاک در گودالها ته نشین می شد . مردم سیلک ، آن خاک را « کوز » می خواندند . این مردم خیلی زود متوجه چسبندگی زیاد این خاک شدند و به ویژگی های کوز پی بردند . آنها توانستند نخستین ظروف سفالی را از این خاک درست کنند . رفته رفته صنعت سفالگری در میان این مردم رشد و تکامل یافت . مردم سیلک نخستین مردمی بودند که کم و بیش هشت هزار سال پیش صنعت سفالگری را نو آوری کردند . رفته رفته این صنعت در میان مردم کنار دریاچه فراگیر شد . از یافته های باستانی تپه های سیلک در نزدیکی کاشان امروزی ، باستان شناسان به این نتیچه رسیده اند که صنعت سفالگری از ایران و از تمدن سیلک به جهان پیشکش شد . هنوز هم بهترین خاک رس یا کوز در پیرامون کاشان بوده و مردم کاشان بهترین سفالگران را در میان خود دارند . کوزه یعنی ظرفی که با کوز درست شده .
بن مایه ایرانیان در سپیده دم تاریخ ماژیران موله
https://www.facebook.com/groups/718614488876249/

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.