!امان از درد ساحل و ساحل نشینان - خدایا تنها به نظاره نشسته یی؟

 بر ساحل بی پایان غم   

امواجی دائم می نوازد ما را

و تو بر آن فقط نظاره گری!

گاه موجی انسانی در ربوده و می بلعد

و ساحلی را به وحشت فرو برده

دل ساحل نشینانی می لرزاند

و تو باز صبورانه فقط نگاه می کنی!

سیلی موجی سخت بر تارک صخره ها فرود می آید 

ولی ز سفتی اشان از رو رفته به دریا باز می گردد

و باز نومید نشده! به تکرار می اندیشد

او شاید به جادوی تکرار ایمان یافته است؟!

 دوباره و صدباره سخت می نوازد صخره ها را

چون تنها به اضمحلال شان می اندیشد

و انگار ماموریت و مسولیتی جز نواختن صخره ها نداده اند او را

آنقدر تکرار و تکراری شوم 

که صخره ها را نیز  می فرساید

گرچه اضمحلال شان زهی خیالیست باطل 

ولی ناجوانمردانه و محکم می نوازدشان

و تو باز منتظرانه به نظاره می نشینی!  

سیلی امواج ساحلی را می فرساید

و دل ساحل نشینان را آب می کند

و تو همچنان غرق تماشایی!

که ساحلیان را چه می شود!

و یا چه می کنند!

کارت فقط نگریستن است و بس؟!

موج ساحل ها به اسارت برده به زنجیر می کشد

و تو باز فقط می نگری! و همین و بس!  

آخر این ساحل و ساحل نشینان را خدایی نیست؟!

+ نوشته شده در جمعه ششم دی ۱۳۹۲ ساعت 13:47 شماره پست: 369

نظرات (2)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

ادامه:
امان از درد ساحل و ساحل نشینان. را اکنون خواندم‎
چقدر این پست. هم شبیه موج های دریا. نا آرام است‎
و. باید. ساحلی. باشد. .... مامنی باشد برای این. همه بیقراری ها ی دریا ، وقتی که مواج می گردد. ...‎

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

مصطفوی) دوستی در خصوص این پست در تاریخ 13 خرداد 1397 برایم از طریق ایمیل نوشت:

قلمت همواره نویسا‎
عالی بود و من بی نهایت دوستش میدارم‎
دوست میدارم. این. خروش و توفان قلم. ت را که نشات از دل دریایی ت گرفته ست‎
موجی از موج دیگر خبر ندارد‎
و. ..... تو ای خالق موج ها. چه می شد. شرایط به نتیجه رسیدن ها را. هم فراهم می کردی؟‎
و. حقیر معتقدم با تمام این توصیفات. زیبا و ناب که همچون قابی بزرگ به دیدگان مخاطبان تقدیم. کرد ه ای‎
قابی. بزرگ و نفیس‎
که عمق دارد‎
اما آغوش. ساحل. تنها. جایی ست که موج های دریا ، آرام می گیرند

www.mostafa111.ir
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
در پس هر وضعیت جنگی یک دولت آسیب‌دیده را می‌توان رصد کرد امین بزرگیان تمایز روشنی وجود دارد بین «ج...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
مسئله‌ی پیچیده‌ی جمهوری اسلامی و اسرائيل.. یادداشتی از تقی رحمانی اسرائیل خود را قویترین ارتش منطق...