توصیف حس زیبای تغییر مشکل است

یک هفته قبل در چنین روزی وقتی که بر دامنه های بی برف قله توچال قدم بر می داشتیم، با خدای خود می گفتیم، "خدایا آخر این زمستان است، این چنین خشک و بی بارش؟!!" ، "خدایا! ما که از این وضع راضی نیستیم، تو هم بدین وضع راضی مشو"، و از آن هفته تا این هفته، شهر و منطقه ما از این رو به آن رو شد، از آن موقع تا حالا نیم متر برف بر این کوه ها باریده، که حرکت بر روی آن را بسیار زیبا و دلنشین کرده است،

چقدر زیباست وقتی انسان هرگز انتظار تغییر ندارد، ناگهان اوضاع عوض می شود، و گشایشی اساسی ایجاد می شود، چقدر زیباست احساس دست عنایت خداوند که انگار باز دوباره محکم بر سر ما کشیده و طبیعت و انسان ها را از مرگ و نیستی نجات داده است.

پیروزی و موفقیت چقدر نزدیک است اگر او بخواهد، تغییر در آستانه درب هاست اگر او اشاره ایی بکند، آسمان چقدر به زمین نزدیک می شود، اگر او نظری اندازد، و انسان چقدر خوشبخت است که اگر او بخواهد عزت دهد.

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.