مطالب نویسنده

آقای رییسی و قالیباف! این سم یارانه مریض را خواهد کشت

آقای رییسی و قالیباف! این سم یارانه مریض را خواهد کشت

مصطفوی 12 ارديبهشت 1396 7338 کلیک ها

فقر، بیکاری و رکود شاه بیت حمله آقایان قالیباف و رییسی (کاندیداهای جریان اصولگرایی) برای حمله به دولت اصلاحات - اعتدال شده است، و اینان به جای برنامه، به شیوه سلف (احمدی نژاد) سخن از پخش پول و اضافه کردن یارانه ها و... می گویند و مردم فریبی می کنند، اما باید از این دوستان سوال کرد که آیا تا قبل از دولت کریمه یکدست نهم و دهم شما، اصلا چنین حجمی از بیکاری، فقر و رکودی در کشور سابقه داشته است؟! البته که خیر، خسارت هشت سال دولت کریمه و انقلابی شما به رهبری آقای احمدی نژاد از هشت سال جنگ هم برای این کشور و ملت ببشتر بود.

دولت مهندس میرحسین موسوی، طوری عمل کرد که مردم حتی جنگ را هم احساس نکردند، و بعد از جنگ هم شانزده سال تلاش دولت سازندگی و اصلاحات به رهبری آقایان هاشمی و رفسنجانی و خاتمی کشور را در ریل پیشرفت و توسعه قرار داد، و کشور چهارنعل با رشد بسیار خوبی در حال حرکت بود، که ناگهان یک وقفه هشت ساله به همراه بی برنامگی، تعطیلی قانون، عدم نظارت، بذل و بخشش ثروت و ذخایر کشور، تعریف و تمجید بی اساس، اختلاس ها و سواستفاده های بزرگ، تعطیلی نهادهای نظارتی و برنامه ریز، خانه نشینی نخبگان کشور و... باعث شد که این اقتصاد پیشرو تنها در طی دو دولت نهم و دهم، به یک اقتصاد ورشکسته با روابط خارجی منهدم شده و نزدیک به صفر تبدیل، و زمین سوخته ایی تحویل دولت اعتدال و اصلاحات شد و دولت یازدهم آقای روحانی با بکارگیری کادری مجرب در چهار سال اول تنها توانست قطار از ریل خارج شده کشور را علیرغم تمام دشمنی های دستگاه های تبلیغی (صدا و سیما و...) ، قوای غیر منتخب، مقاومت شرکت های خصولتی (موقع دادن مالیات دولتی و موقع ثروت اندوزی خصوصی)، دلواپسان مست از پول های دوران تحریم و... در مدار حرکت قرار دهد و امید را در دل ایرانیان زنده کند.

حال جریانی که باعث این همه خسارت شده به جای پاسخگویی، مجری این وضع (احمدی نژاد، بقایی و...)  را رد صلاحیت کرده و مسببین پشت پرده آن بی هیچ گونه برخوردی با آنها، رهایشان کرده تا افرادی را با اسامی جدید، ولی برنامه ها و روش های خسارتبار مشابه، راهی عرصه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری کرده تا برنامه هایی که برای بازگشت کشور به آرامش، صلح و پیشرفت چهار سال است زحمت کشیده شده را عقیم و ناتمام کرده و ابتر کند، و اینک اینان طلبکارانه به اعتراض از وضع موجود سخن می گشایند و آن را محصول دولت آقای روحانی می خواهند جا بزنند، حال انکه این عوام فریبی بیش نیست.

اینان باز با وعده های ویرانگری چون افزایش یارانه ها و تزریق پول های بی پشتوانه به جیب مردم، که نمی دانم از کجای این کشور می خواهند آن را تامین کنند و یا کدام نقطه کشور را می خواهند بفروشند تا آن را تامین کنند، روی شکم های گرسنه مردمی سرمایه گذاری کرده اند، که به واسطه سیاست های آنان به گرسنگی افتاده اند و حافظه مردم را دوباره می خواهند آزمایش کنند، ولی پروین اعتصامی خیلی زیبا سروده است که:

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته اند       این گرگ سال هاست که با این گله آشناست.

در حالی که در دوره سازندگی و اصلاحات کشور در مسیری قرار گرفته بود که لااقل دیگر سخنی از فقر نباشد، با سیاست های جنگ طلبانه و نابخردانه این اصولگرایان بصیر! در این هشت سال حاکمیت یکدست دولت انقلابی – امام زمانی؟! کشور را به قهقرا بردند و امروز بر موج فقر و بیکاری که ایجاد کرده اند، می خواهند موج سوار شده و عوام فریبی کرده و کشور را متحجرانه به دوره مصیبت و غارت و بی برنامگی و ظلم باز گردانند.

آن روزها که ما بر منابر می شنیدیم که سیاست و عرصه سیاست بسیار کثیف است و اشخاصی در جناح مقابل حضرت علی (ع) می توانستند علی را بکشد و همزمان قاتلش بر جنازه اش به ریا و از روی سیاست گریه کند و جماعت هم اشک هایش را باور کنند، برایمان قابل فهم نبود، امروز وقتی کسی مثل قالیباف که شهرداری تهران را به بدهکارترین تبدیل کرده و شهر را پیش فروش کرده و خورده است، و شهردار بعدی باید بر ویرانه های او بنشیند و گریه کند، به دوربین نگاه می کند و از فقرای 96% می گوید، کسی که املاک نجومی را به یارانش بخشید، سخن از مبارزه با فساد می گوید، امروزه می توان به عینه دید که اصولگرایانی که کشور را به این پلشتی دچار کرده اند، می خواهند در این انتخابات بر موج همین پلشتی که محصول مدیریت آنان بوده است، سوار شده و در نقش منجی، بقای خود را بر پیکر نحیف اقتصاد، فرهنگ و سیاست این کشور تضمین و تداوم بخشند.

بانیان مصیبت های فعلی کشور، که چهار سال مبارزه تبلیغاتی از پول مردم، علیه رییس جمهور و نماینده این مردم را از طریق روزنامه های ارتزاق کننده از بیت المال مثل کیهان، جوان، رسالت و... صدا و سیما، نمازهای جمعه و جماعت و... پیش بردند، امروز می خواهند محصول این حرامخواری ها را درو کنند، و در حالی که خود بهتر از هر کسی می دانند که نقشه ها و برنامه های شان جز نابودی کشور، انقلاب و مردم چیزی در بر نخواهد داشت، باز رحمی به این همه خون که برای این کشور ریخته شده نکرده و دست از خدعه های نابخردانه برنداشته و راه خود را می روند.

مردم باید به کسانی رای دهند که روی اساس و زیر ساخت ها پول می دهند، نه کسانی که می خواهند پول های بی پشتوانه و چک پول های چاپ شده کاغذی را در جیب مردم ریخته و بدبختی شان را عمیق تر و تداوم دهند. افزایش یارانه ها سمی است که آقایان قالیباف و رییسی روی آن مانور می روند، درحالی که خود می دانند که در صورت تزریق آن به این اقتصاد مریض او را خواهد کشت، ولی خود خواهی اصولگرایانه و منفعت طلبی انقلابی! آنان باز عوامفریبی را تجویز کرده و همین را لجوجانه در پیش گرفته اند، تا این مریض را به کشتن دهند و خود بر سریر قدرت قرار گیرند.

اف بر این سیاست که از روش و منش شیعه علوی هیچ بویی ندارد، و بیشتر به سیاست دشمنان علی شباهت دارد تا سیره ائمه اطهار (ع)

انتخابات دوازدهم، اینبار قالیباف در نقش محمود

انتخابات دوازدهم، اینبار قالیباف در نقش محمود

مصطفوی 11 ارديبهشت 1396 13321 کلیک ها

سردار مصون از سوال و تحقیق و تفحص و بازرسی، جناب دکتر، کاپیتان محمدباقر قالیباف در اولین مناظره زنده تلویزیونی شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، با پشتوانه آهنینی که بعد از موفقیت در فرار از سوال و بازرسی موثر در کیس سو استفاده در واگذاری چند صد ملک بیت المال مردم شهر تهران، به افراد سفارشی و خدمتگذاران جناح اصولگرا، امثال کامران نجف زاده (خبرنگار صدا و سیما)، پیر هادی (شورای شهر) و بیش از دویست نفر دیگر از این قبیل، و همچنین کیس پلاسکو و... از هرگونه برخورد و سوالی فرار کرد و به ریش همه افشاکنندگان و تعقیب کنندگان این سو استفاده های بزرگ از املاک شهرداری تهران خندید، و با پشتوانه بزرگی که داشت، تعقیب کنندگان او حتی در مجلس شورای اسلامی هم موفق به اجرای تحقیق و بررسی از این کیس و از عملکرد 12 ساله اش در شهرداری نشدند، حال با احساس چنان پشتگرمی که از سد تعیین صلاحیت شورای نگهبان هم او را گذرانده، در مناظره جمعی مورخ 8 اردیبهشت 1396 در نقش مهاجم وارد شد، تا به نمایندگی از افرادی مثل خودش که چنین سو استفاده هایی از بیت المال داشتند، و تشت رسوایی شان در این چهار ساله دولت اصلاح طلبان - اعتدالیون از بام بر زمین افتاد، انتقام خود را از دولت روحانی و آقای جهانگیری که در این چهار ساله به سد بزرگی در برابر رانت، رانتخواری تبدیل شدند و عرصه را بر کسانی مثل او تنگ کردند، بگیرد.

 

آنانی که دوران طلایی رانت خواری و غارت بیت المال، در زمان دولت های نهم و دهم به ریاست کاندیدای اصولگرایان دوآتشه، انقلابیون! امام زمان! حزب الله! دولت کریمه! و... ایران را به بهشت اختلاس و ثروت اندوزی عده ای از دست اندرکاران تبدیل کردند، و کشور را در آستانه تهاجم خارجی، ویرانی و فروپاشی اقتصادی بردند. کسانی که هنوز که هنوز است و یک نمونه از خروارشان، جناب بابک زنجانی، که یک نجومی بگیر دیگر این دوران است و حالا که تا اعدام رفته، هیچ کس نیست که بگوید، کدام یقه سفید بود که آینقدر کله گنده بود که یک دهم بودجه سالانه کل کشور را به مبلغ نزدیک به چهار میلیارد دلار را به این جوان یک لاقبا داد، و آن نجومی بگیر نیز تاکنون همچون کاپیتان قالیباف از مصونیت آهنین برخوردار است و کسی را یارای نامبردن از او نیست، اکنون امثال قالیباف بعد از این رسوایی ها چیزی برای از دست دادن ندارد و در نقش مهاجم به مبارزین با اختلاس و رانت ظاهر شده و به عوام فریبی تلویزیونی دست می زنند و گویا به همین منظور هم در متن این شش نفر قرار داده شده اند تا بی باکانه بتازند و هر چه می خواهد بگوید، زیرا صحنه چینان این برنامه ظاهرا کشف کرده اند که سردار نجومی چیزی برای از دست دادن ندارد و او نیز می توان مثل محمود! مصون از هر پیگردی به دوربین نگاه کند و هر چه دلش خواست به رقیب بگوید.

اما آقای کاپیتان، سردار! سخنی با شما دارم، امروز این هم عرصه شماست، که معلوم هم نیست که برای همیشه برایتان بماند و آنگاه که پرده اسرار بیفتد و 12 سال حاکمیت شما بر گاوصندوق ثروت شهر تهران روزی زیر ذره بین برود، آنگاه اگر باشید که باید جواب این دنیایی بدهید وگرنه تاریخ نام تان را در لیستی قرار خواهد داد، تا دیگران بخوانند و.... آنموقع است که دیگر چمران نخواهد بود که در شورای شهر مانع هر گونه تحقیق و بررسی در شورای شهر شود و مشخص خواهد شد شما در زمین چهاردرصدی ها بازی کردید و یا در زمین به قول شما نود و شش درصدی ها.

کاپیتان! هم مسیر،  هم روش و هم وعده های شما مثل محمود احمدی نژاد است، او هم تخلفاتش را در شهرداری تهران کسی بررسی نکرد و آمد و کشور را به این روز سیاه انداخت، که امروز شما به جای جوابگویی بیکاری و همه مصائب کشور، در نقش طلبکار، طلبکارانه از بدی شرایطی  می گویید، حال آنکه شما از جناحی نمایندگی می کنید که باعث این شرایط شد، اما در چیزی دیگر هم شبیه محمودید، و آن حمله به کسانی که در ساخت کشور سابقه درخشانی دارند و در چهار سال گذشته بدور از عوام فریبی بنیان کشور را ساختند، تا یک اقتصاد بزک کرده و یا یک ژیان رنگ و لعاب کرده به جای بنز به عوام و الناس قالب کند.

محمد، او که آمد و رفت، بر مبعث او شاد باید بود، یا گریان

محمد، او که آمد و رفت، بر مبعث او شاد باید بود، یا گریان

مصطفوی 04 ارديبهشت 1396 3741 کلیک ها

مبعث و موعد ختم نبوت که می رسد، نمی دانم و مانده ام که باید خوشحال بود یا ناراحت، نمی دانم این روز را باید جشن گرفت، و یا عزادار شد، براستی بسته شدن درب های آسمان به روی بشر، هم جشن دارد؟! آیا این که خداوند دیگر با احدی از ما سخن نخواهد گفت و پیغامی نخواهد فرستاد، فرستاده ایی دیگر در کار نخواهد بود، لایق خوشحالی است؛ معقول است، اکنون که دیگر از سوی یار، پیک دیگری نخواهد رسید، جشن بگیریم، که یار آخرین فرستاده اش را فرستاد و دیگر فرستاده ایی در کار نخواهد بود؟! و...

 محمد، او که آمد و رفت، بر مبعث او شاد باید بود، یا گریان

البته می توان خودخواهانه گفت اِرسال رَسولان به رَسول "ما" ختم شد! و با افتخار فریاد زد، آری تا ابد"او" از ماست، دیگر چون او نخواهد آمد، ولی گیرم که او از ماست، "که چی؟!" نامش از ماست؟ یا مرامش؟ یا پیامش؟ البته اگر کمی منصف باشیم و شرایط اسفناک خود را ببینیم، این تنها نامش هست که از ماست، زیرا پیام و مرامش انگار در هیاهوی نبردهای خودخواهانه ما گم شده است، و ما غرق در توحش و عقب ماندگی، اکنون جشن می گیریم، که او از ماست؟!

و قرن هاست که انسانیت و آسایش از سرزمین "ما" و "او" رخت بر بسته است، و دور نمایی از صلح و آسایش و رحمت دیگر دیده نمی شود، حال آنکه او "رسول رحمت برای جهانیان است" و رسالتش در چنین روزهایی با "بخوان" [1] آغاز شد؛ اما اکنون ما دیگر چیزی نمی خوانیم، نمی نویسیم، زیرا نه وقتش را داریم و نه حوصله اش، و نه اصلا به سود ماست که بخوانیم و از وضع خود آگاه شویم، که اگر آگاه شدیم، شاید از ناراحتی خود را بشکنیم، که "خود شکن آینه شکستن گناست"؛

اگر بخوانیم خواهیم فهمید که قرن هاست بیهوده در جنگ های فرقه ایی بین خود گم شده ایم، و بازیچه قداره کش هایی شده ایم که دایم حکم به افساد یکدیگر صادر می کنند، و لشکرها در مقابل هم کشیده و به جای کلام، همواره شمشیر بین ما حکم می کند. خشن و بی ترحم، حتی به نسبت به گویندگان شهادتین [2]، حتی نسبت به فرزندان خود، که به نام حق گردن هاشان زیر تناب دار جهل و نابردباری ما خرد می شود، و اهل ما نیز حتی از ترحم ما، سهمی نداریم، و شاید رحمت و ترحم دیگر از واژه های ما حذف شده و به آن فکر هم نمی کنیم، "و هدف سیبل مقابل" ، و تنها به شلیک فکر می کنیم، سیبل هایی که از مایند و از خود نمی بینیم شان،

و دائم باید شاهد بدن هایی بود که در کینه های ما تیکه تیکه، آواره و مهاجر این کشور و آن کشورند، و کاسه گدایی "گرین کارت" از این و آن بدست گرفته و به عز و التماس مشغولند تا شاید در بین آنان پذیرفته شوند، و زیبایی سفره های ما به سرخی خون جوانان ماست، حال آنکه زیبایی مجالس ما باید به سخن حکمتی باشد که از اذهان پاکی سرچشمه گیرد، و بر دهانی پاک و مطهر جاری شود و نشانه ایی از "اقرا" باشد.

اما اینک از فرهنگ سرزمین بعثت، "مشق شمشیر عرب" نصیب ما شده و "رقص شمشیرها" به وجدمان می آورد و به دست آوردن آلات جنگ، مست و مدهوش مان می کند، و فخر آن گردن های ما را بر فراز می دارد، قهرمانان ما، قهرمانان عرصه شمشیرند و صدر نشینان ما در کار سلاح و تسلیح.

انگار به دوره قبل از "اقرا" بازگشته ایم که تعداد سلحشوران، جنگاوران و سازو برگ نظامی اشان، نشانه حکمت و بزرگی قبیله و سرقبیله بود و سعی داشتند در فخر فروشی ها به رخ هم بکشند، دیگر در این شوره زار باقی مانده از سرزمین ما، "اقرا" به فراموشی رفته و زمین شوره زارِ آبستن جنگ و نبرد ما، نه "ابن سینا" به بار می آورد، و نه دانشمندی همچون سهروردی پرورش میدهد، تا راهی شهر حلبش کنیم تا از فرط علم، حسد علمای شام را برانگیخته، و جوانمرگش کنند و تا ابد این لکه ننگ بر دامان قلعه نشینان متعصب حلب بماند که چون او را سر به زیر آب کردند؛ و امروز  ناصر خسرویی از قبادیان نداریم که به سفر دور رود، و باز گردد، تا خبر از سرزمین های دور دهد، و نه ابوریحان بیرونی داریم که سفیر کبیرمان در دیار سند و هند شود؛ و نه امامی همچون محمد غزالی توسی، که چنان خود مُتخلق به اخلاق باشد، که کیمیای سعادت او که از نفس قدسی اش بر آمده، خواننده اش را اثر بخش باشد.

" أَصْلِحُوا" [3] به أَسلِحُوا [4]تبدیل شده و هرکه از "دشمن" و "جنگ" بسراید قدر بیند و بر صدر نشیند و هرکه از صلح گوید، ترسو و مرعوب و... خطابش می کنیم. نمی دانم در این شبی که در آستانه آخرین سخن خداوند با آخرین فرستاده اش هستیم، باید بر این وضع بخندم و یا به گریه نشینم. مانده ام باید بر داشتن "حمد شده در آسمان ها و زمین" [5] که هیچ تناسبی با ما ندارد، باید فخر فروخت و یا خجل شد.     

 

[1] - "بخوان به نام پروردگارت كه آفريد" اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (آیه یک سوره علق) که در غار حرا برای اولین بار بر پیامبر نازل شد

[2] - "اشهد ان لا اله الا الله" و "اشهد ان محمد رسول الله"

[3] - "در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید."  إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ  (سوره حجرات-آیه ۱۰)

[4] - تسلح شوید، مجهز به سلاح شوید

[5] - احمد، محمود، ابوالقاسم محمد مصطفی که درود خداوند بر او و خاندانش باد

دمکراسی فاقد احزاب، کورمال رفتن در تاریکی هولناک شب

دمکراسی فاقد احزاب، کورمال رفتن در تاریکی هولناک شب

مصطفوی 02 ارديبهشت 1396 10905 کلیک ها

امروزه در کنار نهادهای ملی و نظارتی در سیستم های دمکراسی دنیا، این که کدام کاندیداها در انتخابات، برابر هم قرار گیرند، به عهده احزاب است، و این احزابند که به نمایندگی از مردم مشخص می کنند در هر دوره ایی چه کسانی در رویارویی و ماراتن انتخاباتی از طرف حزب و به نمایندگی از مردمِ طرفدار مانیفست حزبی شان، در کارزار انتخابات حاضر شوند، و احزاب نیز با مطالعه کلیه جنبه ها و شرایط زمان و رقیب، فرد مورد نظر را انتخاب و به این آوردگاه می فرستند، و خود نیز تا ابد مسولیت پذیر نتایج آن خواهند بود؛

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در انتخابات اسفند 1402، دامی برای...
داوود حشمتی - روزنامه‌نگار نزدیک به دو ماه از برگزاری انتخابات سال 1402 گذشته و ایران در حوزه‌های م...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اعتراض شدید آذر منصوری به بازگشت گشت ارشاد: صحنه‌های زشت برخورد خشن با زنان با شدت بیشتر در حال تکرا...