غلامانی که سروری می کنند

سوالی که وجود دارد این که در چه حالت و در چه سیستم هایی قانون و ضابطه به حاشیه می رود و از اولویت خود خارج می شود و در رده های پایین تر اهمیت قرار می گیرد؟ پاسخ این است که وقتی متولیان قانون و واضعان آن ارزشی برای قانون قایل نباشند و آن را فصل الخطاب ندانند و یا موقعی که صاحبان قدرت اهداف پنهانی را به دور از چشمِ مردمی که کار و امور خود را به آنان سپرده اند، در روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دنبال می کنند، در چنین شرایطی کارها از قالب قانونی خود خارج می شود و زیر زمینی می شود. در این زمان قدرت مدارانی پشت صحنه می ایستند و نقابی بر چهره خود زده و دست ها و بازوانی، الت انجام اقدامات خلاف قانون آنان می شود، این دست های قدرتمند و پشتیبانی شده توسط قدرت مسلط پشت صحنه را برخی گروه های فشار، افراد فراقانونی، گروه های تروریستی، جنایت گاران حرفه یی سازمان یافته، نوچه ها و... تشکیل می دهند که به اقدامات غیر قانونی و جنایت بار مشغولند و هیچ دستگاه قانونی هم نه جرات، نه توان و نه اراده یی بر توقف آنان را ندارد.

این غلامان استخدام شده ورای هر قانون نوشته شده، هر اصول اخلاقی، هر مبنای عرفی و هر سیستم مستقری به اقدامات خودسرانه مشغولند و اگر هم یکی از اقدامات خلاف آنان، از کنترل خارج شد و آشکار شود، باز قدرت پشت صحنه دست به کار می شود و آن را به قول امروزی ها ماست مالی می کند؛ و مثلا اگر افراد مورد تهاجم این غلامان ظالم مبسوط الید از این نوع، قصد به محکمه کشاندن یکی از این غلامان سرور را بکند، یا مجبور به رضایت می شود، یا آنقدر اطاله دادرسی می شود، تا نا امید شود و... تا به مورد دیگر رسیدگی نشود و دست های اصلی، پیدا و آشکار نگردد. این ها حاجبی می شوند تا دست عامل دستور دهنده پشت صحنه برای مردم عادی پیدا نباشد، اگرچه آنان که باید بدانند می دانند و حساب کار خود را خواهند کرد.

این افراد و گروه ها غلامانی هستندکه در جامعه خود با توجه به سطح قدرتی که حامی آنان است، خدایی می کنند و هرچه قدرت فرد در صدر نشسته در چنین کیس هایی قدرتمندتر باشد این غلامان نیز بیشتر و وسیع تر خدایی و سروری می کنند و قدرت خود را به رخ کسانی می کشند که با این روند مخالفند، آنان بسته به حدی که به روند غلامی خود را سپرده اند، گاه به سگان قلاده گشاده یی می مانند که طعمه ی خود را بی رحمانه می درند، البته ذره یی از فرمان بالا عبور نمی کنند و حد جنایت شان را فرمان بالاست که تعیین می کند. غلامانی که این چنین سروری می کنند در مقابل مردم رودررو بسیار ظالم و قادر و قدر قدرت خود را نشان می دهند ولی در مقابل ارباب خود و قدرت پشت پرده یی که آنان را اجیر کرده عناصری پست و غلامانی بی ارزشند که همه وجوه انسانی خود را در راه کسب غلامی وا نهاده و یا از آنان گرفته اند تا وجوه بازدارنده انسانی، مذهبی و... مانعی بر انجام اقدامات پستی که به آنان سپرده می شود و یا برای شان در نظر گرفته می شود، نشده و از ماموریتی که بدان مامور شده اند باز نمانند.

این است که غلامان سرور بسیار خطرناک ظاهر شده و چشم جا می اندازند تا کسی را یارای عرض اندام جلوی قدرت پشت پرده نباشد، و همه پیام وحشت را بگیرند و سر جای خود بنشینند و دم از قانون و انصاف و... نزنند و غیر مستقیم این پیام را از جانب قدرت پشت صحنه بگیرند، که قانون و اصول و... ماییم و کلام ما؛ ضوابط و قوانین در برابر اراده ما هیچ است و همه باید گوش در دهان ما داشته باشند؛ آنچه از دهان ما بیرون می آید، همان قانون، صلاح، مصلحت و واجب الاجراست و هر که با این روند مخالف است، منحرف و خارج از جمع ماست و باید خود را برای برخوردهای قانونی، شبهه قانونی و غیر قانونی آماده نماید.

در واقع اگر در مقیاس بزرگ در نظر بگیریم گاهی این غلام سروران یک حزب یا جناح سیاسی اند که این نقش را به عهده می گیرد، گاهی یک سازمان مخفی و یا نیمه مخفی، گاهی یک تیم، و گاهی حتی یک فرد این نقش را به عهده می گیرد و گاهی همه آنها موجودیت واحدی را تحت فرمان واحد و سلسله وار دارند، این بسته به بزرگی قدرت پشت پرده یی دارد که این غلامان سرور را به استخدام خود در آورده و رهبری می کند. پاکستان در بعد اجتماعی دچار این وضعیت است و به قول یکی از آنان، در پاکستان همه هم غلامند و در عین حال همه سرورند؛ در حالی که یک فرد غلام فرد بالا دستی خود است بر زیر دست خود سروری می کند. سلسله یی که از بالا تا پایین گسترده و سیستماتیک و روتین ادامه دارد.

در نمونه حاکمیتی این غلامان سرور، برخی واحد های ژاندارمری در رژیم سابق بودند که این نقش را ایفا می کردند، اگرچه ژاندارمری یک ساختار قانونی بود، ولی در یک پوشش قانونی نوعی نظام نوچه گی و نوچه پروری را در جامعه تحت کنترل خود داشت، در عین این که خود غلامانی از سوی بالا دست بودند ولی در روستاها سروری می کردند. لذا در روستاهای ما ژاندارمِ با این خصوصیات به عنوان یک غلام بی سواد و بی تربیت و... بر جامعه تحت کنترل خود خدایی می کرد و همه با آمدنش مو به تنشان سیخ می شد که اینان را نه قانونی بود که کنترل کند و نه به قانونی پایبند بودند و همه چیز آن بود که آنان بدان میل می کردند. انگار یک منطقه از هر لحاظ بدان ها سپرده شده بود که در عین انجام وظایف غلامی از بالا، بر آنان سروری کنند و آن منطقه را کنترل کننده، در این وضعیت نه قانون و نه هر چیز دیگری باز دارنده آنان نبود، بلکه مقاومت و واکنش مردمی که تحت این شرایط می زیستند، این غلامان سرور را به عقب نشینی وا می داشت یا پیشروی بیشتر را برای آنان تعیین می کرد.

نمونه ی دیگر این غلامان سرور، در بعد بین المللی که امروزه در جهان اسلام فعالند، گروه های القاعده و تکفیری ها هستند که قصد دارند این نقش را از ناحیه قدرت های بین المللی و وهابیت به انجام برسانند، اگرچه وهابیت خود غلام است که نقش آفرینی خود را در این نقش از ناحیه غرب و خصوصا امریکا دارد، ولی به قول قدیمی ها ارباب نوکری داشت و نوکر هم چاکری و تکفیری ها و القاعده چاکری وهابیتِ نوکر را به عهده دارند. 

این غلامان سرور سگان قلاده گشاده ی دستگاه ظلمند که برای دسترسی به متاع دنیوی و داشتن تجربه سروری بر بندگان خدا، به غلامی دست های پشت پرده در آمده و آخرت خود را تباه و متاع دنیوی آلوده یی را کسب می کنند که خوردنش همچون لقمه ی لذیذی است که به زهر آلوده است و از درون خورنده خود را نابود خواهد کرد.

 

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ ساعت 11:22 شماره پست: 384

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.